غلبه احساسات در مجادلات با مهندسی ژنتیک

مرکز اطلاعات بیوتکنولوژی ایران به نقل از تعادل- در ابتدای این نوشتار ناگزیرم برای سرنوشت تولیدات نوپای تراریخته ابراز تاسف کنم. به نظر می‎رسد در خلال چند سده‎ای که کشور ما نیز دریافت کننده علوم کاربردی و فناوری از جوامع غربی بوده است آغاز هیچ دانش و تکنولوژی به اندازه محصولات تراریخته آماج نظرات پیش‎داورانه و مخالفت‎های احساسی قرار نگرفته است. مخالفت‎هایی که گاه از مرزهای سلیقه‎ای فراتر رفته و در زیر سایبان‎های جناحی با غلظت پر رنگی سوسو می‎زند. راستی چرا این فناوری که آگاهان مربوط به آن، کلید پاسخگویی به نیاز غذایی جمعیت روز افزون می‎دانند در نگاه مخالفین به کابوس بیماری‎زایی، تخریب محیط زیست و متهم شده و دانشمندان آن را به توطئه و به آن سوی …


در ابتدای این نوشتار ناگزیرم برای سرنوشت تولیدات نوپای تراریخته ابراز تاسف کنم. به نظر می‎رسد در خلال چند سده‎ای که کشور ما نیز دریافت کننده علوم کاربردی و فناوری از جوامع غربی بوده است آغاز هیچ دانش و تکنولوژی به اندازه محصولات تراریخته آماج نظرات پیش‎داورانه و مخالفت‎های احساسی قرار نگرفته است. مخالفت‎هایی که گاه از مرزهای سلیقه‎ای فراتر رفته و در زیر سایبان‎های جناحی با غلظت پر رنگی سوسو می‎زند. راستی چرا این فناوری که آگاهان مربوط به آن، کلید پاسخگویی به نیاز غذایی جمعیت روز افزون می‎دانند در نگاه مخالفین به کابوس بیماری‎زایی، تخریب محیط زیست و متهم شده و دانشمندان آن را به توطئه و به آن سوی مرز‎ها منتسب می‎کنند؟ اکنون برعهده مدیریت کلان کشور است که هر چه زودتر و قبل از اینکه این فناوری در پای احتجاجاتی به رنگ آبی و قرمز قربانی شود تمهیدی اندیشیده شود. سرنوشتی که با ترجمه نا زیبای “دست‎کاری‎شده ” بر قامت علمی‎اش رنگی از تحقیر و تنفر می‎زنند باید در فضایی کاملا علمی و به دور از هیجانات احساسی مورد تبیین و تعریفی  قانونمند قرار گیرد. برخی مخالفان این رویکرد در انبوه اظهار مخالفت‎های احساسی در این تحلیل به عدم استقبال مردم اروپا استناد و اظهار می‎دارند: “حامیان تولید محصولات تراریخته در کشور چه پاسخی برای این سؤال بسیار مهم می‌توانند داشته باشند که چرا امروز بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان، واردات و تولید محصولات تراریخته را ممنوع کرده‌اند؟” و یا اینکه “آیا آن‎ها می‌توانند به این سؤال پاسخ دهند که چرا تا سال 2006 ورود محصولات دستکاری شده ژنتیکی به اتحادیه اروپا ممنوع بوده و …”.

این افراد حتما می دانند که در کشور‎های اروپایی غذا‎های گوشت خوک یا قورباغه نیز از محبوب‎ترین‎های مردم این قاره محسوب می‎شود. اگر که عدم تمایل عمومی اروپاییان را مبنای استدلال برای مخالفت با محصولات تراریخته به شمار آوریم پس باید که گرایش آنان به خوک و قورباغه را دلیلی برای وجاهت این غذا‎ها و برای جامعه خود تلقی کنیم. این راقم برخلاف تاکید مخالفان و در چنین فضای احساسی با امر مناظره برای سرنوشت توقف یا توسعه محصولات تراریخته موافق نیست (گرچه باور دارم که صاحبنظران مهندسی ژنتیک در این مورد محدودیتی ندارند). بنا به سابقه و تاکنون چنین مناظره‎هایی به پذیرش نظر همگرایی منجر نشده است. برای داوری افکار عمومی هم به پیش‎زمینه آگاهی از تعاریف و مبانی علمی در اذهان جامعه نیاز داریم. آیا شایسته است که جامعه‎ای که در انباشت ریز‎گردها، آلودگی هوا، امواج و …. در دلهره همیشگی است را با واژه‎هایی مانند سرطان و نقص جنین و …. برای اثبات پیشداوری‎های خود دچار تشویش بیشتر کنیم؟ اساسا در این مناظره‎ها یک طرف بایستی پیروز و دیگری منکوب شود. چنین برد و باختی در جهت منافع ملی قرار نخواهد داشت. در این جهت تمامی تلاش‎ها باید به یک وفاق عمومی منجر شود. تردیدی نیست تمامی نگاه های متفاوت به محصولات تراریخته و به شرط عزم زندگی مشترک خود و نسل‎های آتی در این کشور و محیط زیست و بهداشت همگانی به همگرایی خواهند رسید. در این صورت ناگزیر از آن نخواهیم بود که برای اثبات نظرات خود مثلا به گفته‎های رییس انجمن تجاری و تولیدی موسوم به ارگانیک در مخالفت با محصولات تراریخته استناد کنیم.

انجمنی که فضای خاکستری کارکرد‎های تفننی و محدود خود را به نور مخالفت با محصولات تراریخته (و نه آنچه خود انجام می‎دهند) روشن کرده است. آنانی که باید مدیریت بخش کشاورزی را در جهت تولید ملی ارگانیک و نه در بسته بندی‎های بدون استاندارد برای چند دکه میوه فروشی مورد حمایت قرار دهند.

در تحلیل مخالفان سری هم به علفکش راند آپ و ماده موثره گلایفوسیت آن برای ترساندن مردمی شده بود که اساسا نباید انتظارات تخصصی از آنان داشت. در این رابطه تنها به این بسنده می‎شود که ماده موثره سمی در نمک طعام بسیار بیشتر از مورد اشاره ایشان است. اما میزان مصرف آن در تغذیه روزمره هرگز خطر‎ساز نبوده بلکه به تعادل غلظت اسیدی خون می‎انجامد. اگر که درمصرف حتی آب آشامیدنی هم راه افراط رخ دهد چه بسا پیامد مسمومیت رخ خواهد داد. گلایفوسیت هرگز حالت سیستمیک و ماندگاری در بدن را ندارد. البته که بهتر است بحث‎های تخصصی را از حوزه عمومی به تبادل‎های متخصصان بالاتر همانطور که ایشان هم البته اشاره نمودند وانهاده شود.


مخالفان از مواردی مانند چه، “بسیار منابع” یا  ” هزاران برگ و مستند علمی “برای اثبات ادعا نامه خود بهره گرفته‎اند. باید به مخالفان این رویکرد عرض شود که هرگز این گونه روش نوشتاری سبک و سیاق علمی ندارد. اگر آگاهان و صاحبنظران حوزه مهندسی ژنتیک تنها از مواردی مانند “میلیون‎ها برگ و مستند” و یا…. در جهت استدلال خود استفاده کنند آیا برای ناموافقین کفایت خواهد داشت؟

عبدالحسین طوطیایی- پژوهشگر کشاورزی

منبع: تعادل


ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.