«تراریخته» خوب است یا بد

منصور امیدی – تاریخ بشریت گواه می‌دهد که ایران- این منطقه از کره زمین- و این ملت همیشه حضور داشته‌اند. به تمدن انسان هم که برمی‌گردیم، رد پای این مردمان را می‌بینیم. حال چگونه است که در گذرگاه‌های مختلف تاریخی از چنین مردمی، نگاه رو به عقب می‌بینیم؟ آیا این فقط اثر انگشتِ تاریخ، تاریخ و تمدن یا تاریخِ تمدن‌ساز بوده است؟ چگونه است که وقتی دوش حمام می‌آید، ما از خزینه نگاه برنمی‌داریم! و چه تاوان‌ها که بابت آن نمی‌دهیم. ما چه سخت از روی قالی به روی صندلی بالا آمدیم. راستی هنوز هم اینترنت را نمی‌پذیریم. از همه اینها پایدارتر و شاید مؤثرتر مخالفت با مدرسه و علم است که چقدر در …





«تراریخته» خوب است یا بد


تاریخ بشریت گواه می‌دهد که ایران- این منطقه از کره زمین- و این ملت همیشه حضور داشته‌اند. به تمدن انسان هم که برمی‌گردیم، رد پای این مردمان را می‌بینیم. حال چگونه است که در گذرگاه‌های مختلف تاریخی از چنین مردمی، نگاه رو به عقب می‌بینیم؟ آیا این فقط اثر انگشتِ تاریخ، تاریخ و تمدن یا تاریخِ تمدن‌ساز بوده است؟ چگونه است که وقتی دوش حمام می‌آید، ما از خزینه نگاه برنمی‌داریم! و چه تاوان‌ها که بابت آن نمی‌دهیم. ما چه سخت از روی قالی به روی صندلی بالا آمدیم. راستی هنوز هم اینترنت را نمی‌پذیریم. از همه اینها پایدارتر و شاید مؤثرتر مخالفت با مدرسه و علم است که چقدر در این راه تلاش کردیم. تقریبا همه ملت ما و هرکدام بارها و بارها انشای «علم بهتر است یا ثروت» را نوشتیم. معلم ما آن را نوشت. معلم او هم آن را نوشته بود. منِ محصل هم نوشتم و محصلِ من هم خواهد نوشت. چرا در ده‌ها سال آن را نوشتیم و فقط یک بار -حتی یک بار- نپرسیدیم آیا صورت مسئله صحیح است؟ هیچ‌وقت نخواستیم بفهمیم آنها که با علم و تحصیل مخالف بودند، موضوع «علم بهتر است یا ثروت» را فوق‌العاده هوشمندانه مطرح کردند و چقدر زیرک و باهوش بودند که نزدیک به صد سال اثرگذار شدند. شاید با این نوع نگرش است که ما در تاریخ پایدار مانده‌ایم و اگر این‌گونه باشد، آیا تاریخ و تمدن ما همسو بوده است؟


به‌هرحال در تاریخ هیچ‌‌گاه نخواستیم بفهمیم که علم و ثروت دو روی یک سکه نیستند. هیچگاه نخواستیم بفهمیم که علم باعث ایجاد ثروت می‌شود. هیچ‌گاه نخواستیم بفهمیم که با ثروت می‌توان به دانش دست یافت و با آن دانش، ثروت‌افزایی کرد و با آن ثروت به رفاه بیشتر برای جامعه دست یافت و با رفاه بیشتر دانش‌اندوزی بالاتری داشت. فقط و فقط نوشتیم و خواندیم که «علم بهتر است یا ثروت» و البته همیشه هم گفتیم علم بهتر است؛ اما پیگیر ثروت شدیم! یعنی دوگانگی فرهنگی و نگرشی را نیز داشتیم و این نوع نگرش زمینه تفکر ما بود و ظاهرا هنوز هم هست؛ یعنی همیشه باید صفر یا صد باشیم و با خودمان هم صادق نباشیم. به‌این‌صورت به قرن بیست‌ویکم رسیدیم؛ یعنی زمانی که نه می‌توان خزینه را حمایت کرد، نه از اینترنت دوری جست! پس به زیست‌فناوری و ژن رسیدیم. حال می‌گوییم و می‌نویسیم «تراریخته» یا «محصولات مهندسی ژنتیک‌شده» خوب است یا بد؟! و برای اینکه این سؤال «علم بهتر است یا ثروت» قرن بیست‌ویکم را بتوانیم نهادینه کنیم، قومی به طرفداری و قومی دیگر علیه آن خواهیم شد. یکی می‌گوید تراریخته خوب است و دیگری می‌گوید بد است و لشکرکشی، سردرگمی، تردید و درجازدن شروع می‌شود. بدون آگاهی‌بخشی، جامعه را نیز دچار رعب و وحشت می‌کنیم و می‌رسیم به جایی که دیگران با علم، ثروت ایجاد کرده‌اند و ما هنوز می‌پرسیم «علم بهتر است یا ثروت» و دیگران دستیابی به تراریخته را دستاورد بشری می‌دانند؛ با تمام نقاط قوت و ضعف آن. تراریخته را هم مانند اتم، اتومبیل و ده‌ها دستاورد دیگر بشر دارای نقاط قدرت و ضعف می‌دانند. در جای خود از ظرفیت‌ها و دستاوردهای آن استفاده می‌کنند و برای مشکلات و نقاط ضعف آن راه‌حل پیدا می‌کنند، آن را تولید می‌کنند و به همه دنیا و ما می‌دهند و ما می‌خوریم و می‌آشامیم و باز می‌پرسیم تراریخته خوب است یا بد؟ یعنی با نگرش ما تراریخته نمی‌تواند نقاط قوت و ضعف داشته باشد؛ یا باید خوب باشد یا بد. ای کاش این دانشمندان، این عالمان و این متخصصان در این سرزمین با تاریخ هفت‌هزارساله از این «من‌بودنِ خود» دست می‌کشیدند و اجازه می‌دادند در این سرزمین تمدن همگام با تاریخ باشد تا ما نیز از دستاوردهای بشری همگام با تاریخ و تمدن بهره‌مند شویم.

منبع: شرق


ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.