چرا مردم را از تراریخته می ترسانند؟

تابناک – “آمریکا به سرعت درحال تبدیل شدن به امپراتور کشاورزی جهان است. این درحالی است که ایران با رتبه پنجم تولید مقاله علمی کشاورزی در دنیا، همچنان یکی از بزرگترین واردکنندگان برنج و گندم به شمار می‌آید. تنها یک دقیقه تصور کنید اگر تحریم هسته‌ای در آینده برای غذا تکرار شود، کشور ما به چه روزگاری دچار می‌شود؟” این موضوعی است که بهزاد قره‌یاضی، رئیس امور پژوهشی و فناوری سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور با «شهروند» در میان می‌گذارد. او که این روزها به شدت از مبارزه حزبی و سیاسی با فناوری‌های جدید در ایران گلایه‌مند است، می‌گوید همان کسانی که در اوایل انقلاب جلوی ورود فناوری هسته‌ای به کشور را …

 

چرا مردم را از تراریخته می ترسانند؟

 

تابناک – “آمریکا به سرعت درحال تبدیل شدن به امپراتور کشاورزی جهان است. این درحالی است که ایران با رتبه پنجم تولید مقاله علمی کشاورزی در دنیا، همچنان یکی از بزرگترین واردکنندگان برنج و گندم به شمار می‌آید. تنها یک دقیقه تصور کنید اگر تحریم هسته‌ای در آینده برای غذا تکرار شود، کشور ما به چه روزگاری دچار می‌شود؟”

 

 

 

این موضوعی است که بهزاد قره‌یاضی، رئیس امور پژوهشی و فناوری سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور با «شهروند» در میان می‌گذارد.

 

 

 

 او که این روزها به شدت از مبارزه حزبی و سیاسی با فناوری‌های جدید در ایران گلایه‌مند است، می‌گوید همان کسانی که در اوایل انقلاب جلوی ورود فناوری هسته‌ای به کشور را گرفتند و ما مجبور شدیم سال‌ها بعد با تحمل هزینه سنگینی تنها سایه جنگ را از کشور برداریم، حالا فناوری‌های تولید غذا و کشاورزی در ایران را نشانه گرفته‌اند و با جعل سند و دروغ‌پراکنی به دنبال ترساندن مردم و سوءاستفاده از افکار عمومی هستند تا به منافع حزبی و انتخاباتی‌شان برسند.

 

 

 

این درحالی است که اگر دروغگویی مدیران و رسانه‌ها در ایران به صورت جرم قضائی تعریف می‌شد، حالا آرزوی ٢٥٠٠ ساله هخامنشیان برای دور کردن ایران از دشمن، دروغ و خشکسالی برآورده می‌شد و خشکسالی به دنبال دروغ نمی‌آمد.

 

 

 

قره‌یاضی به‌عنوان یک مخترع و دانشمند سرشناس در ایران مطرح است. او در دولت یازدهم به‌عنوان رئیس امور پژوهشی و فناوری سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور منصوب شد. گفت‌و‌گوی «شهروند» با فوق دکتری مهندسی ژنتیک را درباره چرایی تبدیل نشدن علم ایرانی به ثروت را در ادامه می‌خوانید:

 

 

 

  درحال حاضر بحث ورود فناوری به ایران داغ است، این درحالی است که مسأله تولید فناوری در ایران کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. آیا این موضوع نیز به بحث علاقه بیشتر ما ایرانی‌ها به واردات برمی‌گردد؟

 

 

 

ورود فناوری به‌سادگی امکان‌پذیر نیست و قیمت بسیار گزافی دارد. هر کشور تولید‌کننده فناوری دوست دارد که شریک تجاری‌اش با واردات کالای نهایی تا ابد محتاج او باشد و در صورت شراکت و توافق برای ورود فناوری نیز این فناوری را به‌گونه‌ای در اختیار رقیب قرار نمی‌دهد که او بتواند در مدت کوتاهی تولیدکننده فناوری شود.

 

 

 

با این وجود ما ناچاریم که در برخی زمینه‌ها که بسیار عقب مانده‌ایم فناوری را بخریم. اما پرسش اساسی این است که ما چرا خودمان فناوری را تولید نکنیم؟ به‌عنوان مثال ما در مهندسی ژنتیک، فناوری را در مشت‌مان داریم اما جالب است عده‌ای که دولت را زیر فشار گذاشته‌اند فناوری وارد کند، مقابل تولید فناوری در ایران موضع می‌گیرند و به سختی با آن مبارزه می‌کنند.

 

 

 

  علت مخالفت‌شان چیست؟

 

 

 

آنها اهداف سیاسی دارند و دسته‌ای از آنها دلشان برای منافع ملی نمی‌سوزد. می‌خواهند به هر طریقی ولو با دروغ‌پراکنی دولت را زیر سوال ببرند و خودشان برنده انتخابات شوند.

 

 

 

 برایشان هم مهم نیست که حرف‌هایشان تا چه اندازه خنده‌دار باشد. درحال حاضر مخالفان دولت بخشی از مبارزات سیاسی‌شان را بر پایه فناوری‌هراسی گذاشته‌اند و به جای این‌که بیاییم بگوییم تولید داخلی تقویت شود تا از واردات کاسته شود، می‌آیند می‌گویند ممنوعیت تولید، واردات و مصرف تراریخته!

 

 

 

 کسی که این را می‌گوید قطعا می‌داند که به دلیل وابستگی فوق‌العاده زیادی که در محصولات کشاورزی داریم، قطعا امکان‌پذیر نیست که قطع واردات تراریخته رخ دهد. پس هدف نهایی آنها این است که جلوی تحقیق و جلوی تولید را بگیرند اما چون نمی‌توانند به صراحت این را بیان کنند، می‌گویند بروند تحقیق‌شان را بکنند، چه کسی جلوی آنها را گرفته است؟ شما جلوی ما را گرفته‌اید. وقتی تحقیق نتواند به فناوری و فناوری نتواند به ثروت تبدیل شود، خودبه‌خود رو به مرگ است.

 

 

 

  اما بخشی از فناوری‌هراسی هم طبیعی است و ناشی از نگرانی تبعات ورود یک تکنولوژی جدید و ناشناخته است.

 

 

 

فناوری‌هراسی یا با اهداف سیاسی انجام می‌شود یا پشت پرده تجاری دارد؛ مثلا اگر تراریخته در کشور تولید تجاری شود قطعا واردات سموم و کود شیمیایی به‌طور چشمگیری کاهش پیدا می‌کند بنابراین کسی که تاجر سم و کود است باید جلوی این فناوری بایستد و دروغ‌پراکنی کند. بخشی از آن هم یک عارضه روانی است.

 

 

 

 این ادعا یک مبحث روانشناسی است که عده‌ای مبتلا به عارضه فناوری‌هراسی یا تکنوفوبیا هستند و نسبت به تکنولوژی جدید یا هر ابزار و دستگاه پیچیده‌ای دچار ترس و نگرانی می‌شوند. مثلا کسانی از موبایل یا کامپیوتر بدشان می‌آید. طبیعی است که کامپیوتر و هر فناوری دیگری با خودش معضلاتی هم دارد، اما کیست که امروز بتواند کامپیوتر را کنار بگذارد. کیست که حاضر باشد این موبایلی که دست شماست و با آن مصاحبه می‌کنید را زمین بگذارد و با تلفن‌های سیمی زمینی امورات خودش را بگذراند؟

 

 

 

  در ایران مهم‌ترین عامل فناوری‌هراسی کدام است؟

 

 

 

ما با هر سه دسته این فناوری‌هراسان در کشور سروکار داریم و مهم‌تر این‌که دسته سومی که در سایر کشورها تنها برای خودشان نسخه می‌پیچند و از فناوری دوری می‌کنند، در ایران تریبون در اختیار دارند و به صورت گسترده دیگران را نیز به هراس می‌اندازند و اگر قدرتی هم در اختیار داشته باشند، مانع دسترسی مردم به فناوری می‌شوند که نتیجه آن عقب‌ماندگی می‌شود. خب، اینها برای جامعه خطرناک و سم هستند. مگر ما می‌توانیم جلوی فناوری را بگیریم یا دیواری ایجاد کنیم و بگوییم مردم بدون فناوری روز زندگی کنند؟

 

 

 

  چطور می‌توانیم در مواجهه با فناوری جدید، جلوی سوءاستفاده از افکار عمومی را بگیریم؟

 

 

 

ما اگر فقط یک قانون بگذاریم و آن این‌که اگر مسئولان و رسانه‌ها دروغ بگویند جرم تلقی شود، همه چیز حل می‌شود. ایران ما از زمان داریوش با سه معضل مواجه بوده است که در تخت جمشید هم درج شده است. مشهور است که داریوش دعا می‌کند که خداوندا ما را از شر دشمن، خشکسالی و دروغ نجات بده. ٢٥٠٠‌سال از آن روز می‌گذرد و ما هنوز مبتلا به این سه بلیه هستیم. هم دشمن داریم اعم از خارجی و داخلی، هم خشکسالی داریم و هم دروغ داریم و من فکر می‌کنم عامل همین دو مورد اول هم دروغگویی است. عاملش بعضی از مسئولان ماست که به راحتی می‌توانند جعل کنند، به راحتی می‌توانند دروغ بگویند و به راحتی می‌توانند ملت را با دروغ از فناوری محروم کنند.

 

 

 

  این‌که علم ما منجر به ثروت نمی‌شود، تا چه اندازه به فناوری‌هراسی‌مان برمی‌گردد؟

 

 

 

ما خوشبختانه پیشرفت چشمگیری در تأسیس شرکت‌های دانش‌بنیان و همین‌طور تبدیل تحقیقات به فناوری داشته‌ایم اما وقتی فناوری می‌خواهد وارد بازار شود، فناوری‌هراس‌ها سر و کله‌شان پیدا می‌شود و این زنجیره را در یک جایی قطع می‌کنند و نتیجه‌اش آن می‌شود که ما با وجود این‌که در‌ سال ٢٠١١ رتبه پنجم جهان را از نظر تولید مقاله علمی و پژوهشی نمایه شده در ISI حوزه زراعت داشته‌ایم، درعین‌حال بزرگترین واردکننده گندم و برنج دنیا هم هستیم. چرا؟ چرا ما می‌توانیم در پژوهش حرفی را بزنیم که در همه دنیا قبولش دارند، اما این محدودیت‌هایی که ایجاد می‌کنیم مانع از این می‌شود که به تولید ثروت برسد.

 

 

 

  چرا فناوری‌هراسان تا این اندازه می‌توانند پیشروی کنند که جامعه‌ای را عقب نگه دارند؟

 

 

 

افرادی که زندگی‌شان، تابعیت‌شان و همه چیزشان آن‌ور آب است ولی پاسپورت ایرانی‌شان را برای سودجویی نگه داشته‌اند، می‌آیند و با ارتباطاتی که برقرار می‌کنند مدیر ارشد دولتی را قانع می‌کنند که می‌توانید واردات انجام دهید و داخلی‌ها هم کار خودشان را بکنند و بازار را از چنگ تولیدکننده داخلی درمی‌آورند، بنابراین ما باید حتما صیانت ویژه‌ای از بازار داشته باشیم و حتی ماهیت فناوری‌هراسان را مورد نظارت امنیتی قرار دهیم. ممکن است برخی از این افراد به استخدام کمپانی‌های بزرگ خارجی درآمده باشند و برای بازار ایران دلالی کنند.

 

 

 

  فناوری‌هراسان با چه استناد و مدرکی افکار عمومی را مدیریت می‌کنند؟

 

 

 

فناوری‌هراسان مقابل ورود تکنولوژی‌های جدید به کشور چند کلیدواژه بیشتر ندارند: «موجب سرطان می‌شود»، «عقیمی و نازایی به دنبال دارد»، «آثار زیانبار غیرقابل جبران در آینده دارد» و تازگی‌ها هم مد شده است که می‌گویند «قدرت و میل جنسی را کاهش می‌دهد!» شما بروید گزارش‌های این افراد در تاریخ مطبوعات کشور و موضع‌گیری‌هایشان را مقابل هر فناوری تازه ببینید تا متوجه شوید این کلیدواژه‌ها چگونه به صورت غیرتخصصی، بدون اسناد علمی یا با اسناد جعلی استفاده می‌شود و برای مردم هول و هراس ایجاد می‌کند.

 

 

 

  مثالی برای پیامد این فناوری‌هراسی و هجمه رسانه‌ای ذکر می‌کنید؟ 

 

 

 

بله، در تاریخ ٢٧ خرداد‌ سال ٥٨ گزارشی منتشر شد با تیتر: نیروگاه‌های هسته‌ای خیانتی آشکار به خلق ما!

 

 

 

در این گزارش دقیقا به همین عبارات اشاره شد و با موج رسانه‌ای که اوایل انقلاب راه افتاد، دستیابی ایران به فناوری هسته‌ای را سال‌ها به تردید و تأخیر انداخت و ما زمانی به این فناوری رسیدیم که حتی بسیاری از کشورهای منطقه نیز نسبت به ما گام‌های بلندتری برداشته بودند و نتیجه آن شد که ما با سال‌های طولانی تاخیر، زمانی که خواستیم به این فناوری دست پیدا کنیم، هزینه سنگینی دادیم تا توانستیم با مذاکره تازه سایه جنگ را از سر کشور برداریم.

 

 

 

  تبعات این هجمه فناوری‌هراسی مقابل تراریخته چه می‌تواند باشد؟

 

 

 

نمونه اتفاق فناوری هسته‌ای هراسی، دارد درباره مهندسی ژنتیک و غذای تراریخته رخ می‌دهد. ما همین الان هم بخش بزرگی از امنیت غذایمان در دست آمریکاست. مصداق این ادعا ذرت و سویایی است که ما درحال حاضر با وابستگی بالای  ٩٠-٨٠ درصد به ایران وارد می‌کنیم و با آن روغن خوراکی تولید می‌کنیم یا از آن به‌عنوان خوراک دام استفاده می‌کنیم و مرغ، گوشت، شیر، تخم‌مرغ و حتی ماهی تولید می‌کنیم. تصور کنید تحریمی دیگر رخ دهد و درهای واردات این موادغذایی به روی ایران بسته شود. این‌بار چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ صددرصد اتفاقی به مراتب وحشتناک‌تر از تحریم هسته‌ای واقع می‌شود چون این‌بار با غذای مردم سروکار داریم.

 

 

 

هزینه‌اش این است که الان هند که تا‌ سال ٢٠٠٢ وارد‌کننده پنبه بود با کشت تراریخته این محصول توانسته است در ‌سال ٢٠١٢ به قطب پنبه جهان تبدیل شود یا آمریکا با آزمایش ١٢٠٠ رقم محصول تراریخته در سال، به‌زودی امپراتور کشاورزی جهان می‌شود و دنیایی که از نگرانی بحران غذا و افزایش جمعیت رنج می‌برد، در آینده از نظر غذا هم به سیطره آمریکا درمی‌آید.

 

 

 

درحال حاضر در چین با فناوری مهندسی ژنتیک درختان صنوبری تولید شده‌ است که نسبت به آفات مقاوم است و جنگلکاری‌های وسیعی با آن انجام شده است یا هویج و کاهوی تراریخته‌ای در مرحله آزمایش است که با استفاده از آن واکسن کودکان به صورت خوراکی و از طریق غذا به بدن‌شان وارد می‌شود. به جز این، در آمریکا درحال حاضر مزارع وسیع ذرتی وجود دارد که نسبت به خشکسالی و شوری خاک مقاوم است. ما چرا نباید در کشور ایران که دچار خشکسالی است، چنین بذرهایی تولید کنیم و بکاریم؟

 

 

 

  منتقدان تراریخته معتقدند با جایگزین کردن این فناوری هم می‌توان به امنیت غذایی دست پیدا کرد …

 

 

 

الان بالای ٩٠‌درصد ذرت و سویایی که به‌عنوان روغن در بازار جهان وجود دارد یا به‌عنوان غذا به دام و طیورمان می‌دهیم تراریخته است. اگر بخواهیم غذای غیرتراریخته بخوریم، فناوری‌هراسان بگویند مردم جهان از کجا روغن، گوشت و شیر و مرغ و… تهیه کنند؟

 

 

 

 اینها مسائلی نیست که فناوری‌هراسان ندانند، آنها به خوبی این را می‌دانند اما منافع حزبی و سیاسی‌شان ایجاب می‌کند که دولت فعلی را با طرح پرونده و جعل مقاله تراریخته زیر سوال ببرند و در انتخابات برنده شوند. آنها جنایت می‌کنند زیرا از نگران کردن مردم برای منافع سیاسی‌شان بهره‌برداری می‌کنند.

 

 

 

  درباره اسنادی که منتقدان منتشر می‌کنند، چه  می‌گویید؟

 

 

 

آنها سند نیست. جعل است. اگر یک نفر فقط یک سند علمی و مورد تأیید مراجع علمی جهان به من ارایه بدهد که تراریخته زیان دارد ٥٠‌میلیون تومان جایزه می‌گیرد. عکس‌های فتوشاپی استفاده یا بخشی از یک گزارش علمی یا تصویر را به صورت ناقص منتشر یا این‌که از مقاله‌های تأیید نشده علمی استفاده می‌کنند.

 

 

 

 ترفند دیگرشان این است که با دانش‌آموختگان سایر رشته‌ها درباره علمی دیگر مصاحبه می‌کنند. مگر یک کارشناس محیط‌زیست می‌تواند درباره علم پزشکی نظر بدهد؟ یا این‌که از نظر مدیران سابقی استفاده می‌کنند که کارنامه عملکردشان و منافع شخصی‌شان واضح و محرز است. اگر آن مدیر سابق علم دارد که تراریخته سرطان‌زاست یا عواقب ناگوار ایجاد می‌کند، چرا مقاله علمی و مستند نمی‌نویسد و به ISI موسسه جهانی اطلاعات علمی ارایه نمی‌دهد تا سایر مردم جهان هم از دانش قابل استناد ایشان استفاده کنند؟ همین که این کار را انجام نمی‌دهد یعنی دارد حرفی را می‌زند که قابل استناد، اثبات و اعتنا نیست.

 

 

 

 مردم که از جعلی بودن سندهای رسانه‌ای خبر ندارند، چگونه می‌شود جلوی این روش فناوری‌هراسی را گرفت؟

 

 

 

گام نخست این است که رسانه‌های ما دانش‌محور شوند. چرا خبرنگار ما نباید مقابل ادعای هر فردی بپرسد سند و مدرک علمی‌تان چیست؟ آیا آن سند و مدرک مورد تأیید مراجع بین‌المللی است یا نه جعل علمی است؟ وقتی ما هرچیزی را بدون تحقیق و مستند کافی منتشر می‌کنیم ضد علم برخورد کرده‌ایم. آیا غیراز این است که رسالت حرفه‌ای خبرنگار و رسانه انتشار حقایق است؟ اگر نمی‌دانیم یا نمی‌توانیم، حداقل ننویسیم نه این‌که مشابه تعدادی رسانه معلوم‌الحال مسائلی را بنویسیم که در جهت منافع سیاسی عده‌ای است و فروشنده قلم شویم و بی‌خود و بی‌جهت به مردم استرس وارد کنیم.

 

 

 

  به صورت ساده برای مخاطبان «شهروند» توضیح دهید تراریخته و فرآیند مهندسی ژنتیک در غذا چه معنایی دارد؟

 

 

 

مهندسی ژنتیک فرآیند عجیب و غریب و ترسناکی نیست و هزاران‌ سال است که در طبیعت انجام می‌شود یا توسط نیاکان کشاورز ما بارها و بارها امتحان شده تا به یک محصول بهتر و پربارتر رسیده‌اند. به‌عنوان مثال کسی می‌داند که موز به صورت طبیعی اصلا قابل خوردن نیست.

 

 

 

 موز وحشی هسته‌های بسیار بزرگی دارد و قطر میوه آن آن‌قدر کم است که اصلا نمی‌شود آن را خورد یا سیب‌زمینی طبیعی اصلا قابل خوردن نیست و با فرآیندهای اصلاحی در طول زمان شیرین و قابل خوردن شده است. همین‌طور فلفل وحشی یا گندم و جو که با تغییرات ژنتیکی در طول تاریخ، امروز قابل خوردن شده‌اند. این چه حرفی است که هرچیزی طبیعی آن خوب است؟ اگر این‌گونه باشد باید تمام اختراعات بشری را ببوسیم و کنار بگذاریم و حتی غذا را هم به صورت خام‌خواری استفاده کنیم.

 

 

 

  منتقدان تراریخته می‌گویند غذای ارگانیک و تهیه شده از روش‌های طبیعی را جایگزین تراریخته کنیم…

 

 

 

تنها یک‌درصد از کل زمین‌های زراعی جهان قابلیت کشت ارگانیک دارد که محصولات آن بسیار گرانقیمت است. به‌عنوان مثال آن دسته از فناوری‌هراسانی که ممنوعیت واردات و تولید تراریخته را تبلیغ می‌کنند، لطفا این را هم به مردم بگویند که اگر واقعا ریگی به کفش‌شان نباشد و غذای ارگانیک واقعی تولید کنند، قیمت هر کیلوگرم مرغ به ٣٠ تا ٤٠‌هزار تومان و قیمت هر کیلوگرم گوشت به بالای ١٠٠‌هزار تومان می‌رسد، زیرا فرآیند تولید غذای ارگانیک بسیار دشوار است.

 

 

 

محصول باید از بذر تا سر سفره مردم کوچکترین مواد شیمیایی استفاده نکرده باشد، خاک مزرعه تا سه‌سال هیچ‌گونه کود و سمی نخورده باشد و محصول ارگانیک در آن کشت شده باشد تا در ‌سال سوم به بعد محصول کاملا ارگانیک به دست آید.

 

 

 

 به جز این اگر از گوشت و شیر و تخم‌مرغ استفاده می‌کنیم، در تولید غذای حیوان هیچ‌گونه فرآیند غیرطبیعی رخ نداده باشد و حتی اگر به گاو استرس وارد شود، مثلا در جای تنگ نگهداری شود یا بترسد محصول غیرارگانیک می‌شود چون بدنش هورمون زیادتر از حد لازم ترشح می‌کند یا مثلا اگر زنبوری قرار است عسل ارگانیک تولید کند، پرواز کند و روی گیاه یا درختی بنشیند که سمپاشی شده است دیگر محصول ارگانیک نیست.

 

 

 

بنابراین می‌بینید که اگر واقعا تولیدکننده‌ای مطابق قوانین تولید ارگانیک، محصولی را به بازار عرضه کند، بسیار گرانقیمت است و غذای اقلیت بسیار ثروتمند جهان را تولید می‌کند.

 

منبع: تابناک

 

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.