افزایش بهره وری در تولید به کمک زیست فناوری
قاسم محمدی نژاد گفت، برای تولید با بهره وری بالا در شرایط تنش های محیطی به تمام فناوری های زیستی از جمله مهندسی ژنتیک نیاز داریم.
به گزارش مرکز اطلاعات بیوتکنولوژی ایران به نقل از برنا، تنش های محیطی فراگیر نظیر کم آبی و شور شدن منابع آب و خاک و لزوم تولید داخلی محصولات کشاورزی، نقش مهندسی ژنتیک در رفع این تهدیدات محیطی، نقشی که اصلاح نباتات و مهندسی ژنتیک در کنار همدیگر ایفا می کنند، میزان آگاهی شهروندان نسبت به گیاهان حاصل از مهندسیژنتیک و … عنوان سوالاتی هستند که هر کدام بخش مهمی از دغدغه فعالان و فن آوران عرصه مهندسی ژنتیک را فراگرفته است. سوالاتی که پاسخ به آنها می تواند تا حدی از ابهامات و حاشیه هایی که برخی در مسیر حرکت این فن آوری در کشور ایجاد می کنند بکاهد و همه آنها را با دکتر قاسم محمدی نژاد عضو هیئت علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان و مدیر قطب علمی تنش های محیطی در غلات به گفت و گو نشسته ایم:
*تصوری که در کشور در خصوص مهندسی ژنتیک و کارکرد های آن وجود دارد تا چه اندازه با واقعیت های این فناوری تطابق دارد؟
تخصص اینجانب اصلاح نباتات است و از دریچه همین تخصص پاسخ این سوال را می دهم. در حال حاضر در کشور با محدودیت منابع و تنش های محیطی رو به رو هستیم. در چنین شرایطی بهنژادی گیاهی یا همان اصلاح نباتات با روش های مرسوم و روش های نوین، راهکار ارزشمندی دردست بشر است. اگر به نژادی گیاهی تا کنون به این پیشرفت ها نرسیده بود، در اثر عدم امنیت غذایی مشکلات فراوان برای جوامع بشری ایجاد می شد. به لطف دانش اصلاح نباتات تا کنون ارقام متعدد گندم نان، برنج، جو و… در داخل کشور ما تولید شده است و به لطف محققین سخت کوش ایرانی نقش مهمی در تامین امنیت غذایی در کشور ما داشته است. اما در فرایند به نژادی محدودیت هایی داریم. به عنوان مثال در اثر عارضه خشکیدگی خوشه خرما سالانه بالغ بر صدها میلیارد تومان از بابت خشکیدگی خوشه خرما خسارت می بینیم. تا کنون نیز هیچ راه حلی برای این مشکل پیدا نکرده ایم. فرض کنیم اگر ژن مقاومی نسبت به این بیماری که در خرما نیست، در گیاه سیب یافت شود، ما نمی توانیم از طریق اصلاح نباتات عمل تلاقی را میان سیب و خرما انجام دهیم و عملا اصلاح سنتی راهی برای حل مشکل ما نخواهد داشت. اینجاست که در واقع ما با محدودیت خزانه ژنی برای اصلاح صفات رو به رو هستیم، در نتیجه نمی توانیم این صفت معیوب را اصلاح کنیم. به هر حال وظیفه ما پاسخ دهی به مشکلاتی است که کشاورزان با آنها رو به رو هستند. به خصوص در شرایطی که خشکسالی ها و تنش های محیطی نیز پی در پی بر ما تحمیل می کنند. پس ما باید یک قدم از این مشکلات تنش های محیطی که بر مردم ما فرو می بارند جلو تر باشیم و بتوانیم این آمادگی را در خود ایجاد کنیم که در هر شرایط سختی کارها را پیش ببریم و ایجاد امید در کشاورزان، تولید داخلی و تلاش در جهت کاهش وابستگی هدف ماست. در چنین وضعیتی مهندسی ژنتیک به عنوان یک فناوری نو موانع خزانه ژنی را از بین می برد. در آن صورت ما می توانیم ژن مطلوب را از هر گیاهی بگیریم و به گیاه دیگر انتقال دهیم. یعنی مرزها برداشته می شود و این مساله دست ما را در اصلاح گیاهان باز می کند. طبیعتا بعد از این که انتقال ژن انجام شد و بعد از این که ارزیابی های ایمنی زیستی نیز انجام شدند آن گیاه می تواند مورد استفاده قرار گیرد. در نتیجه باید گفت مهندسی ژنتیک در واقع نه تنها یک فناوری رقیب برای اصلاح نباتات نیست بلکه یک فناوری مکمل است. یعنی در جاهایی که فناوری اصلاح نباتات محدودیت دارد می توان با استفاده از مهندسی ژنتیک مشکل را حل کرد و جلو رفت. البته این تصور نباید شکل گیرد که مهندسی ژنتیک درمان همه درد هاست ولی مهندسی ژنتیک به عنوان یک فناوری اگر نباشد بخشی از کار می لنگد. در شرایطی که هر روز یک عارضه، یک تنش زیست محیطی و یک مشکل به سراغ محصولات کشاورزی می آید، در واقع مهندسی ژنتیک یک ضرورت است که می تواند به خدمت کشاورزی در بیاید، اما طی چارچوب و ضوابط ایمنی زیستی. به هر حال مساله این است که از بدو تاریخ کشاورزی اصلاح نباتات رشد خود را شروع کرده و تا امروز نیز پیشرفتش ادامه دارد و امروز مهندسی ژنتیک می تواند به عنوان یک مکمل به خدمت اصلاح نباتات در بیاید. از طرفی در هیچ کجای دنیا برای تحقیقات در زمینه مهندسی ژنتیک مانعی ایجاد نکرده اند. این که با سیاه نمایی و ادبیات غیر علمی تحقیقات در خصوص این فناوری را هدف قرار دهند پسندیده نیست.
*برخی از مخالفان مهندسی ژنتیک معتقدند که گیاهان مهندسی ژنتیک شده سبب کاهش تنوع زیستی می شوند. نظر شما در این خصوص چیست؟
بحث کاهش تنوع زیستی به همان اندازه ای که در تک کشتی حاصل از رقم هیبرید پرعملکرد ممکن است ایجاد شود در رقم حاصل از مهندسی ژنتیک نیز ممکن است ایجاد شود. عده زیادی از کسانی که این بحث ها را مطرح می کنند تنها یک شنیده را مطرح می کنند بدون آن که پشتوانه علمی برای آن متصور باشند. اما اگر بحث عده ای مشکل تک کشتی شدن باشد یعنی در منطقه ای که گیاهان مختلف کشت می شود اگر یک محصول تراریخته مقاوم به آفت وارد شد،کشاورزان محصولات بومی که قبلا می کاشتند را رها می کنند و همه به سراغ کشت آن محصول می روند و آن منطقه تک کشتی می شد. این مساله مختص تراریخته نیست در اصلاح نباتات سنتی نیز همین مساله وجود دارد. مگر به طور مثال در سالیان گذشته در تمام مناطق کشور مزارع زیر کشت ذرت به ذرت اصلاح شده هیبرید که تراریخته هم نبود اختصاص نیافت؟ پس این مساله تنها محدود به این محصولات نیست که تصور شود همین که محصولی به صورت تراریخته معرفی شد مردم همه کشت ها را رها می کنند و تنها به کشت آن محصول می پردازند. البته در این خصوص در اینجا نهادهای متولی در بحث های بانک های ژن، حفظ تنوع ژنتیکی، جمع آوری و حفاظت از ژرم پلاسم بومی منطقه و غیره کوشا هستند و از ژرم پلاسم بومی حفاظت می کنند. طرحی که مراحل فنی و علمی و قانونی خود را طی کرده باشد در خصوص چالش ها، نگرانی ها و مشکلات این چنینی هم طبیعتا راهکار ارائه می کند و صرف مطرح کردن یک مشکل بدون در نظر گرفتن راهکارهایی که می توان برای آن در نظر گرفت منطقی نیست.
*مبحث مهندسی ژنتیک یک مبحث تخصصی بوده و لزوم آگاه سازی شهروندان در خصوص این مقوله احساس می شود. فکر می کنید تا چه اندازه در این زمینه کار شده و آیا شهروندان ما در خصوص گیاهان مهندسی ژنتیک آگاهی کافی دارند؟
شاید بتوان گفت بخش وسیعی از چالشی که در کشور بر سر مساله این گیاهان ایجاد شد برمی گردد به ناآگاهی که قشر وسیعی نسبت به این حوزه دارند. گاها وقتی از کسانی که ابراز مخالفت دارند صحبت می کنیم و از آنها دلایل مخالفت را می پرسیم واقعا چیزی نمی دانند. این یک واقعیت است که آگاهی جامعه در خصوص این مقوله پایین است و همین امر نیز زمینه را فراهم کرده که افرادی با قصد و نیاتی خاص فضا را بهم بزنند. در واقع شاید بتوان گفت اگر همین امروز هم شروع به اطلاع رسانی و آگاه سازی شهروندان در خصوص فناوری مهندسی ژنتیک کنیم دیر است. مساله ای که اگر به آن توجه شود آن قدر پذیرفتنی هست که بتوان حتی به وسیله ساخت ویدیو های ساده و کوتاه به راحتی مردم را نسبت به مزایای آن آگاه کنیم. می توان به راحتی به مردم نشان داد که مثلا با انتقال ژن مطلوب گیاهان خشکی پسندی به سایر گیاهان تا چه اندازه می توان با پدیده بیابانزایی و خشکسالی و ضررهای هنگفتی که به کشاورزی و کشاورزان وارد می کند کمک کرد و یا در انتقال ژن های مطلوب به گیاهانی مثل خرما و پسته و غیره تا چه میزان می توان از آفات آنها جلوگیری کرد و به تولید داخلی و اشتغال کمک نمود. البته همان گونه که از ضرورت فناوری صحبت می کنیم باید از گزاف گویی بی مورد هم پرهیز کرد و صرفا واقعیات به ساده ترین زبان قابل فهم طرح گردند.