حجت الاسلام والمسلمین محمّد تقی ملبوبی: محصولات تراریخته حلال است.
ما نمیتوانیم مشروعیت کارهای ژنتیک را زیر سوال ببریم!
سؤال: حضرت حجتالاسلام، لطفاً برای خوانندگان ما توضیح دهید وجه اشتراک دین و علم در زمینه بیوتکنولوژی در چیست که سبب برگزاری نشستی تحت عنوان "بیوتکنولوژی کشاورزی بر طبق شرع" شده است؟
پاسخ: درباره علم و دین بحثهای بسیار زیادی انجام شده که دارای دیرینگی و ریشه عمیقی است. شاید بتوان گفت که ریشه بحثهای دوره جدید به دوره رنسانس مربوط است و موضوع تعارض بین دین و علم از آن زمان شکل گرفته است. بحثهایی در میان متفکران به وجود آمده که "آیا علم و دین دارای تعارض یا تشابه هستند یا دارای روابط متقابل؟" از دیدگاه اسلامی علم و دین در راستای یکدیگر هستند و در واقع آنها را مکمل یکدیگر بیان میکند؛ شاید علت آن این است که اسلام دین پایانی وآخرین نسخه دینی نازل شده برای بشریت است همچنین دینی رئالیستی و واقعگرا است که نظر به تبیین حقایق آفرینش و واقعیتهایی که در پیشرو انسان است دارد و در واقع ریشههای اسلامی به این سمت حرکت کردهاند؛ به همین جهت در دیدگاه اسلامی چه در مورد بحثهایی که از جنبه نظری، ریشهای و مبانی مطرح میشود و چه در مورد بحثهایی که در زمینه ارزشی و حوزه اخلاق مطرح است و همچنین موضوعاتی که در مورد احکام و بحثهای عملی دنبال میکنیم تمام آنها در واقع به دنبال یک هدف غایی و نهایی هستند آن هم تبیین واقعیات زندگی بشر و هدایت او به سمت بهرهگیری درست این واقعیات و زندگی سالم و به دور از آفتهای فردی و اجتماعی است پس دین یک دیدگاه واقعگرایی دارد که در پی تبیین حقایق هستی است. در علم هم اگر دقت شود ماهیت اصلی آن به دنبال تبیین واقعیتهایی است که در متن هستی وجود دارد و به دنبال این است که حقایق هستی را برای انسان روشن کند و توانایی وی را در برخورد با جنبههای مختلف زندگی و مسائل در پیشرو او افزایش دهد.وجه تشابهی بین علم و دین وجود دارد و آن هم تبیین واقعیتها و حقایق اصلی هستی و آفرینش است بنابراین ما این دو را موضوعهایی میدانیم که از جهات زیادی نزدیک و مکمل یکدیگر هستند منتهی از دو دیدگاه به مسائل جهان هستی نگاه میکنند. یکی از دیدگاه ارزشی و دیگری از جنبه توانایی بخشیدن به انسان و باز کردن عرصههای جدید برای زندگی او، به جهان هستی توجه دارد.
سؤال: ملاحظاتی که در مورد محصولات تراریخته از لحاظ شرعی ابراز شده در چیست؟
پاسخ: محصولات تراریخته و مباحثی که در مورد بیوتکنولوژی و مهندسی ژنتیک وجود دارد از دیدگاه دینی دارای یکسری بحثهای جدی است با توجه به اینکه موضوعات ژنتیک در واقع نوعی خلق و آفرینش یا به وجود آوردن اصلاحاتی در نظام خلقت و طبیعت است از این دیدگاه مباحث بسیار زیادی مطرح میشود. شاید بتوان گفت که اولین گام و اولین پرسشی که در این زمینه در ذهن متفکران دینی اعم از مسلمان، مسیحی و دیگر ادیان مطرح است موضوع مشروعیت حرکتهایی است که در نظام طبیعت در اثر تغییرات ژنتیک و مباحث مهندسی ژنتیک رخ میدهد و این سؤال به صورت جدی مطرح است که "آیا مهندسی ژنتیک مداخله در کار آفرینش و نظام خلقتی است که خداوند به وجود آورده یا خیر؟" ما در بررسیها و پژوهشهایی که در این حوزه انجام دادهایم به این نتیجه رسیدهایم که مهندسی ژنتیک مداخله در آفرینشگری خداوند نیست بلکه به اراده الهی است زیرا بسیاری از کارهایی که انسان به صورت طبیعی انجام میدهد شباهت بسیار زیادی به مهندسی ژنتیک دارد مانند اصلاح نباتات به روش سنتی (کلاسیک) بحثی است که از لحاظ احکام ارزشی شباهت زیادی به موضوع ایجاد محصولات تراریخته دارد که در آن به شکل مدرن و علمی در یک نظام گیاهی تغییراتی به وجود میآورد تا آن را بهینه و اصلاح کند و محصولی جدید با کیفیت بهتر و یا میزان بیشتر را استحصال میکند. در واقع اگر ما بخواهیم بحث مشروعیت را در این حوزه وارد کنیم باید بسیاری از کارهای طبیعی انسان را وارد بعد مشروعیت کنیم و همه را زیر سؤال ببریم در حالی که ما انسان را موجودی میدانیم که خلافت خدا را برروی زمین بر عهده گرفته و خداوند امر آفرینش را به نوعی در انسان ایجاد کرده و قدرتی به انسان داده که آن قوه ابداع و آقرینشگری است که خود یکی از صفات الهی است و به انسان به عنوان یک معلول و موجودی که خداوند خالق اوست این خصلت داده شده است منتهی آفرینشگری انسان در عرض آفرینشگری خداوند نیست بلکه آفرینشگری وی در طول نظام خلقت است و به عنوان امری است که خداوند به انسان اهدا کرده و با اذن الهی این حالت و استعداد در انسان ایجاد شده است بنابراین وقتی انسان دانهای را به یک جوانه و یک گیاه تبدیل میکند نوعی آفرینشگری است و همه آن را مباح و مشروع میدانند و یا ما یک سیستم گیاهی را به وسیله قلمه زدن تکثیر و با ایجاد تغییرات در رشد، آن را اصلاح میکنیم و این مثالها دخالت در نظام طبیعی نیست در واقع اصلاح و بهبود گیاهان است که براساس فکر و تجربه انسان انجام شده و از نظر مشروعیت کسی خدشهای به آنها وارد نکرده است منتهی روشهای ذکر شده به صورت سنتی است و در مهندسی ژنتیک به صورت علمی و هدفمند این کار در بعد سلولی،مولکولی انجام میشود. در مبنا تفاوت زیادی بین آنها نیست بحث اول از دیدگاه دینی بحث مشروعیت است که از نظر ما این موضوع در زمینه ژنتیک حل شده و مباح است.
سؤال: همانطور که مطلع هستید و اشاره هم کردید مهندسی ژنتیک مخالفانی هم دارد که مدعی موضوعاتی از جمله دخالت در قوانین الهی و یا ایجاد فسق و فجور و… هستند، آیا استدلالی برای نفی آنها وجود دارد؟
پاسخ: بله، استدلالهای مختلفی برای پاسخ به آنها وجود دارد اولین اشکال ایناست که میگویند دخالت در آفرینشگری خداوند است و همانطور که اشاره کردم اگر آفرینشگری انسان در عرض آفرینشگری خداوند بود اشکال پیدا میکرد اما این دو در طول یکدیگر قرار دارند و در واقع ما آن را قدرتی میدانیم که خداوند در اختیار انسان قرار داده است و طبق اراده اوست به عبارت دیگر این آفرینشگری در کنار آفرینشگری الهی یا منشاء اصل آفرینش نیست بلکه در طول و امتداد نظام خلقت است و بر اساس قوانین، اسباب ومسببات موجود در نظام آفرینش شکل گرفته است. دومین مورد این است که اساس مهندسی ژنتیک ماهیت اصلاح و تکثیر است و این خاصیت در بسیاری از برنامههای زندگی انسان مانند تولید گیاهان، قلمه زدن و تکثیر حیوانات و غیره وجود دارد پس بحث اصلاح و تکثیر موضوعی است که از نقطه نظر دینی هیچ مشکلی ندارد. ما در قرآن آیات فراوانی داریم مانند آیاتی که نشان دهنده تسخیر آسمان و زمین توسط انسان یا آیاتی که در مورد خلق و تولید مثل انسان است، آیاتی که در مورد قدرت سازندگی انسان است، آیاتی که در مورد تدبر و تفکر در آفرینش است همه اینها نشان دهنده این است که انسان هیچ محدودیتی در مورد موضوعاتی از این قبیل ندارد. اشکال دیگری که از دیدگاه مسلمانها مطرح شده این است که با استدلال به بعضی از آیات قرآن مانند آیهای که در آن شیطان میگوید" انسانها را وسوسه میکنیم تا خلق خدا را تغییر دهند." امّا این آیه اساساً مربوط به حوزه ذکر شده نیست و در ارتباط با بحثهای فطری و تغییر در فطرت انسان است و با موضوعات ژنتیکی تفاوت جدی دارد البته به تعبیر استاد مطهری ما میگوییم که علم مانند شمشیر دو لبه است و با آن میشود هم کار خیر و هم کار شر انجام داد و اینکه نتیجه کار علمی حرام شود یا نه با اصل مشروعیت علم متفاوت است و ممکن است در مسائل ژنتیک هم مثل هر کار دیگری کاری انجام شود که به ضرر انسان است و در مورد این جنبه میتوان گفت که کاری حرام است و مشروعیت ندارد ولی اساس کار ژنتیک را ما نمیتوانیم از لحاظ مشروعیت زیر سؤال ببریم.
سؤال: آیا بر اساس مسائل دینی موجودات دستکاری شده ژنتیکی (GMOs) طبقهبندی میشوند؟ لطفاً توضیح دهید؟
پاسخ: ببینید بر اساس مسائل دینی ما، بین حوزههایی که در کار ژنتیک مورد استفاده هستند تفکیک قائل میشویم از نظر علمی بر روی هر موجودی میتوان بررسی و پژوهش انجام داد و اصل پژوهش هم از دیدگاه دینی هیچ اشکالی ندارد و مشروعیت شامل آن میشود امّا در مورد محصولاتی که از طریق ژنتیک حاصل میشوند طبقهبندی وجود دارد. گروه اول در این تقسیمبندی شامل محصولاتی حلال هستند که از مواد حلال به وجود میآیند به طور فرض ایجاد تغییر ژنتیک در گندم تا گندمی با کیفیت بهتر یا با محصول بیشتر تولید کنیم که در اینجا مشکلی از لحاظ شرعی وجود ندارد و محصولات حاصل حلال محسوب میشود گروه دوم محصولاتی هستند که از مواد حرام حاصل میشوند و خود محصول هم شیء حرام با کیفیت بهتر است مانند اصلاح نژاد خوک. خوب خوک خودش حیوانی نجسالعین است و در نتیجه اصلاح شده آن نیز از این قاعده مستثنی نیست و حرام محسوب میشود پس محصول حاصل از این دسته از دید اسلام حرام است البته پژوهش آن را نمیتوان منع کرد. گروه سوم شامل محصولاتی است که از ترکیب مواد حلال و حرام بدست میآیند در اینجا بحث و مناقشه وجود دارد و طبق احکام و موضوعات فقهی که وجود دارد این گروه خود به دو دسته تقسیم میشوند یک دسته آنهایی هستند که وقتی محصولی حاصل میشود از آن ماده حرام دیگر اثری باقی نیست و آن ماده حرام، استحاله یا تجزیه و تفکیک میشود و جزئی از ماده جدید محسوب میشود به طوریکه بحث حرام از بین میرود. در اینجا در فقه اصلی به نام اصل اباحه داریم یعنی مباح بودن محصولات غذایی و بسیاری از امور طبق آیات قرآن و این اصل که بیان میکند همه امور حلال است مگر اینکه یک دلیل شرعی پیدا کنیم و حرام بودن آن اثبات شود میتوان گفت محصول حاصل حرام و نجس است در غیر این صورت آن محصول حلال محسوب میشود. در اینجا اگر حالت استحاله و تبدیل رخ دهد اصل اباحه شامل آن میشود و آن محصول قابل استفاده میشود ولی اگر مواد حرام در محصول جدید کیفیت خودش را حفظ کرده بود در این هنگام دیگر نمیتوان از اصل اباحه استفاده کرد زیرا آثار حرام آن همچنان وجود دارد و مشمول قاعده حرام بودن آن چیز میشود.
سؤال: لطفاً اهداف برگزاری این نشست را به طور خلاصه نام ببرید؟
پاسخ: در نشست مالزی که در خدمت دوستان بودم دو هدف دنبال میشد. یکی در مورد موضوع تبیین یافتههای جدید مهندسی ژنتیک و محصولات تراریخته و دیگری در مورد تبیین مسائل و احکام ارزشی و مشروعیت محصولات غذایی حاصل از مهندسی ژنتیک بود که من و دوستان دیگر از عربستان و مصر هم به دنبال تبیین این بخش بودیم که تا حدودی این مسائل روشن شد و در منظر کسانی قرار گرفت که در نشست حاضر بودند.
سؤال: نتایج حاصل از این نشست چه بوده است؟
پاسخ: نتایج این نشست در قالب بیانیهایمنعکس شد که در آن بیانیه توضیحاتی پیرامون گسترش محصولات حاصل از مهندسی ژنتیک به خصوص در حوزه محصولات غذایی، موضوعاتی در مورد مشروعیت تحقیقات ژنتیک و موضوع دیگر در مورد حلیّت محصولات تراریخته که در سؤالهای قبل توضیح آن را دادهام، مطرح شده است.
سؤال: به عنوان آخرین سؤال آیا ضرورتی برای ادامه برگزاری چنین نشستهایی در آینده وجود دارد؟ لطفاً توضیح دهید؟
پاسخ: به طور طبیعی در علوم جدید که مسائل مستحدث و جدید مربوط به زمان و مکان ما را پدید میآورند موضوعاتی هستند که باید از لحاظ علمی تبیین شوند. به خصوص ما که معتقد به دیدگاههای دینی در مباحث علمی و پژوهشی خود هستیم به ضرورت تبیین مسائل به صورت موضوع شناسی و همچنین تبیین مسائل ارزشی، اخلاقی و دینی آنها در کنار تشخیصهای دقیق موضوعی باید اهمیت جدی بدهیم و در حوزههای دینی باید به آن پرداخته شود بنابراین به عقیده من برگزاری نشستهای ترکیبی بین متخصصان علمی و دینی یکی از ضرورتهای بسیار جدی عصر ماست و خوشبختانه با توجه به اینکه فقه شیعی ما فقه با غنای بالایی است و اهرمهای لازم برای پاسخگویی به مسائل مختلف و مربوط به زمان حال را دارد برگزاری چنین نشستهایی میتواند منجر به تبیین صحیح دیدگاههای علم شود و باعث شود که بسیاری از دیدگاههای اشتباهی که به صورت سنتی و به دلیل عدم اطلاعرسانی درست شکل گرفته است، دید دقیق دینی پیدا کنند.
گفتگو: بنفشه درویش روحانی