کشت پنبه تراریخته بهترین، مناسبترین و شاید تنها راه حل برطرف شدن مشکلات فعلی پنبه کشور است
گفتگو: بنفشه درویشروحانی، مرکز اطلاعات بیوتکنولوژی ایران-
در اسفند ماه سال گذشته خبری به نقل از خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) از تولید پنبه تراریخته مقاوم به آفات، بیماریها و علفکش منتشر شد. این خبر مرکز اطلاعات بیوتکنولوژی را بر آن داشت تا پیرو هدف خود در زمینه اطلاعرسانی در مورد محصولات تراریخته مصاحبهای را…
گفتگو: بنفشه درویشروحانی، مرکز اطلاعات بیوتکنولوژی ایران
در اسفند ماه سال گذشته خبری به نقل از خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) از تولید پنبه تراریخته مقاوم به آفات، بیماریها و علفکش منتشر شد. این خبر مرکز اطلاعات بیوتکنولوژی را بر آن داشت تا پیرو هدف خود در زمینه اطلاعرسانی در مورد محصولات تراریخته مصاحبهای را که در ادامه خواهید خواند با مجری اصلی این طرح آقای دکتر کمال قاسمی بزدی عضو هیات علمی موسسه تحقیقات پنبه کشور انجام دهد. وی که مدرک دکتری تخصصی خود را در رشته بیوتکنولوژی کشاورزی با گرایش مهندسی ژنتیک از دانشگاه دولتی علوم زراعی روسیه – آکادمی علوم کشاورزی تیمیریازوف مسکو دریافت کرده است اولین فارغالتحصیل کارشناسی ارشد رشته بیوتکنولوژی کشاورزی داخل کشور هم بوده و وقت مبسوطی را برای انجام این مصاحبه در اختیار مرکز اطلاعات بیوتکنولوژی قرار داده است. این مرکز به خاطر همکاری صمیمانه ایشان جهت تلاش برای توسعه مهندسی ژنتیک با هدف پیوستن کشور به جرگه تولیدکنندگان محصولات تراریخته و نه واردکننده آنها با وجود مشکلاتی که در سر راه این هدف وجود دارد از ایشان کمال تشکر را میکند. او چالشها و مشکلاتی را که در سر راه تولید محصولات تراریخته با وجود پتانسیل قوی علمی وجود دارد مطرح میکند. و امروز و فرداهایی که برای ابلاغ آییننامه اجرایی قانون ایمنی زیستی پس از دو سال تصویب این قانون مطرح است را سدی بزرگ برای گرفتن مجوز تولید کشت محصولات تراریخته میداند.
آقای دکتر اخیراً خبری در مورد برنامه توسعه کشت پنبه تراریخته منتشر شده که مجری اصلی این طرح شما هستید. از شما خواهش میکنم در مورد این برنامه بیشتر توضیح دهید.
بله، من مجری مسئول این طرح با عنوان "تولید پنبه تراریخته مقاوم به آفات، بیماریها و علفکشها" هستم که به عنوان یک طرح کلان در شورای عالی تحقیقات سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی به تصویب رسیده است و پیگیریهای لازم برای عملیاتی شدن طرح درحال انجام است، ولی مشکلات زیادی اولاً، در رابطه با تأمین اعتبارات مالی مورد نیاز برای اجرای طرح و ثانیاً مسائل قانونی کشت گیاهان تراریخته با توجه به عدم تصویب آییننامه اجرایی ایمنیزیستی وجود دارد که امیدوارم در آینده نزدیک شاهد برطرف شدن این مشکلات باشیم.
این طرح کلان با همکاری موسسه تحقیقات پنبه کشور، پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی ایران و موسسه تحقیقات گیاهپزشکی کشور با 30 پروژه و زیرطرح تدوین شده است. تعداد 16 نفر از اعضای هیأت علمی مؤسسات مذکور از رشتههای مختلف بیوتکنولوژی، اصلاح نباتات، حشرهشناسی کشاورزی، بیماری شناسی گیاهی و علفهای هرز با اینجانب همکاری دارند.
از سال 1996 که محصولات تراریخته بطور تجاری در دنیا مورد کشت و کار قرار گرفتند، تا کنون استفاده از پنبههای تراریخته بخصوص برای مبارزه با کرم قوزه پنبه، یکی از معیارهای اصلی برای کنترل این آفت در بسیاری از کشورهای دنیا بوده است. گیاهان تراریخته مقاوم به علفکش نیز بیشترین سطح زیر کشت را در بین محصولات تراریخته دنیا به خود اختصاص دادهاند. بنابراین در این طرح سعی میشود در صورت دریافت مجوز ایمنی زیستی، آزمایشات مزرعهای پنبههای تراریخته مقاوم به آفات و بیماریها به انجام برسد، ضمن اینکه با انتقال ژنهای مقاومت به آفات، بیماریهای قارچی و علفکشها به تعدادی از لاینهای ارقام پنبه تجاری کشور با استفاده از روشهای مهندسی ژنتیک، ارقام پنبه تراریخته جدید تجاری مقاوم نیز تولید شود.
فواید و ویژگیهای پنبه تراریخته چیست؟
پنبه محصول استراتژیکی است که روزگاری در ایران بهعنوان طلای سفید و استان گلستان هم به عنوان سرزمین طلای سفید شناخته میشد. اما امروزه ببینیم جایگاه پنبه در کشور و استان گلستان چگونه است! سطح زیر کشت پنبه در استان گلستان طی چند سال گذشته تا ده هزار هکتار پایین آمده است.
هر ساله آفات مهمی از قبیل زنجره، شته، سفید بالک، کرم قوزه پنبه و غیره همراه با بیماریهایی نظیر ورتیسیلیوم و فوزاریوم خسارات قابل توجهی به پنبههای کشور وارد میکنند. به عنوان مثال میتوان به مسئله طغیان کرم قوزه در سال 1390 در استان گلستان اشاره کرد که بخش عظیمی از محصول این استان را نابود کرد و باعث انجام سمپاشیهای مکرر شد. علفهای هرز نیز بخش عظیمی از مشکلات مربوط به کشت پنبه خصوصاً در مرحله داشت را باعث شده و عدم تناسب بین علفکشهای موجود و کنترل علفهای هرز، کاهش چشمگیری را در میزان تولیدات پنبه بهوجود آوردهاند. کاهش سالیانه تولیدات کشاورزی در جهان به دلیل تنشهای زیستی مانند آفات، بیماریها و علفهای هرز در مجموع به 36 درصد میرسد. استفاده مداوم و معمول از آفتکشهای شیمیایی تبعات منفی زیادی را دربردارد که هزینههای گزاف سم و سمپاشی، افزایش روند مقاومت آفات به حشرهکشها و آلودگی محیط زیست از جمله آنهاست. همهساله هزینههای هنگفتی صرف خرید سموم شیمیایی در جهان میشود، بهطوری که بازار جهانی فروش حشرهکشها با رقمی معادل 1/8 میلیارد دلار رتبه دوم فروش را در سطح جهان به خود اختصاص داده است. بنابراین گیاهان تراریخته نهتنها با کاهش هزینههای مبارزه با آفات و بیماریها، بلکه با ایجاد نوعی کشاورزی پایدار سهم به سزایی در حفظ منابع تولید و محیط زیست خواهند داشت. بنابراین با استفاده از ارقام تراریخته مقاوم به آفات، بیماریها و علفکشها در زراعت پنبه، مطمئن باشید که هزینه تولید بسیار پایین خواهد آمد.
امروزه ضرورت و اهمیت بیوتکنولوژی و استفاده از محصولات تراریخته جهت رسیدگی به مشکلات گرسنگی و تأمین غذا برای جمعیت 7 میلیارد نفری کره زمین بر کسی پوشیده نیست. تأمین غذا در آینده به موفقیت پذیرش راهکارهایی بستگی دارد که از افزایش تولید محصولات کشاورزی در واحد سطح حمایت کند، لذا بهرهگیری از بیوتکنولوژی و سایر فناوریهای نوین در عرصه کشاورزی تنها راهی است که میتواند چشمانداز تیره امنیت غذایی بشر در آینده را روشن کند. در شرایطی که محصولات تراریخته در حدود 200 کشور جهان مصرف میشوند و حداقل بخش عمدهای از دانههای روغنی وارداتی ایران نیز از کشورهای تولیدکننده محصولات تراریخته وارد میشوند، عدم کشت محصولات تراریخته در کشور تنها به سود کشورهای خارجی تولیدکننده این محصولات خواهد بود. بنابراین کشور ایران نیز با بهرهمندی از نیروهای متخصص و امکانات کافی، نباید از این قافله رو به رشد دنیا عقب بماند. پس با اجرای این طرح و بهرهگیری از فناوری مهندسی ژنتیک، سعی خواهد شد امکان انتقال ژنهای مقاومت به آفات، بیماریها و علفکشها به ارقام تجاری پنبه کشور فراهم شود و عملیات لازم جهت تولید پنبه تراریخته مقاوم به آفات، بیماریها و علفکشها به مرحله بهرهبرداری برسد.
در این خبر آمده که در حال برنامهریزی برای برداشت مکانیزه پنبه تراریخته هستید. آیا پنبه تراریخته مقاوم به آفت مجوز تولید دارد و یا تولید شده که به فکر برداشت مکانیزه آن هستید؟
نه، احتمالاً خبر مقداری بد برداشت شده است. منظور از خبر منتشر شده، برداشت مکانیزه پنبه تراریخته نیست. در خبر اینچنین آمده بود که تولید پنبه تراریخته یکی از فعالیتهای اصلی کانون هماهنگی دانش و صنعت پنبه و گیاهان لیفی است. در کنار این اولویت کانون، فعالیتهای دیگری نیز در حال انجام است که مسئله برداشت مکانیزه پنبه و کاهش هزینههای پنبه با ساخت ماشین مدرن برداشت پنبه نیز از اولویتهای کانون به شمار میرود و این دو مقوله کاملاً مجزا از یکدیگر هستند که هرکدام مسیر خودشان را طی میکنند.
یعنی منظور شما این است که به موازات پروژه پنبه تراریخته طرح دیگری برای مکانیزاسیون برداشت آن در حال انجام است؟
ببینید در این رابطه دو اولویت اصلی را ما در مؤسسه پنبه در نظر داریم. یکی بحث عملیاتی کردن پنبه تراریخته را داریم که اصلاً ربطی به مکانیزاسیون ندارد و خودش یک طرح کلان است که سه زیرطرح دارد و هرکدام بهطور جداگانه مسیر خودشان را طی میکنند که مربوط به تولید پنبههای تراریخته مقاوم به آفات، بیماریها و علفکشها میشود که هر سه مورد بهعنوان معضلات پنبه کشور مطرح هستند.
مکانیزاسیون مسیر دیگری است که برای مکانیزه کردن سیستم کشت پنبه است و از اهداف اصلی دیگر مؤسسه تحقیقات پنبه کشور محسوب میشود، ولی بحث مکانیزاسیون پنبه تراریخته اصلاً مطرح نیست نه در ایران و نه در حال حاضر در هیچ جای دیگر دنیا.
اجرا و به ثمر رساندن طرح چه مدت طول میکشد؟
در تدوین طرح اصلی سه زیرطرح پیشبینی شده است و هرکدام از زیرطرحهای مذکور از تعدادی پروژه و زیرطرح دیگر تشکیل شدهاند.
طرح اصلی طبق دو برنامه مختلف دنبال خواهد شد
الف) برنامه کوتاه مدت (4 ساله)
شامل ارزیابیهای مزرعهای صفات کمی، کیفی و مقاومت به آفت کرم قوزه و بیماری پژمردگی ورتیسیلیومی پنبه در لاینهای تراریخته موجود پنبه و همچنین بررسی اثرات لاینهای پنبه تراریخته مقاوم به کرم قوزه روی سایر حشرات.
ب) برنامه میان مدت (7 ساله)
شامل تمام مراحل تولید پنبههای تراریخته مقاوم به کرم قوزه، بیماری پژمردگی ورتیسیلیومی پنبه و علفکش رانداپ (گلایفوسیت) از ساخت سازههای نوترکیب جدید حاوی چند ژن تا انتقال ساختارهای تهیه شده به ارقام تجاری پنبه و سپس آنالیزهای مولکولی و زیستسنجی، ارزیابیهای گلخانهای و مزرعهای پنبههای تراریخته و همچنین بررسی تمام جوانب اثرات لاینهای پنبه تراریخته تولید شده و درنهایت، معرفی ارقام پنبه تراریخته جدید.
در نهایت اگر مشکلات موجود در سر راه این طرح برطرف شود، نتایج اولیه آن پس از 4 سال و تولید انبوه پنبههای تراریخته در کشور پس از 7 یا 8 سال دیگر میسر خواهد بود.
آقای دکتر قاسمی، شما میدانید که در همسایگی کشور ما کشور نه چندان پیشرفتهای به نام پاکستان وجود دارد که طی دو سال گذشته (بین 2010 تا 2011) بیش از 6/2 میلیون هکتار را رسماً به کشت پنبه تراریخته اختصاص داده است. در مدت مشابه کشور چین 1277 مجوز تولید محصولات تراریخته را صادر کرده است. آنوقت شما انگار تازه دارید از صفر شروع میکنید و بحث 7-8 سال را پیش میکشید. چرا اینقدر کند؟ یعنی شما میفرمایید ما 10 سال از بورکینافاسو و میانمار عقبتر هستیم که در سال 2011 هرکدام صدها هزار هکتار پنبه تراریخته کشت کردهاند؟ مشکل چیست؟ تکلیف سند چشمانداز نظام که ابلاغی مقام معظم رهبری است و رتبه اول منطقه را برای ما میخواهد چه میشود؟
اگر 7-8 سال در مهندسی ژنتیک کشاورزی توقف نداشتیم امروز ما هم تولید کننده پنبه تراریخته بودیم!
همه چیز را باید از صفر شروع کرد، ولی در حال حاضر ما در نقطه صفر نیستیم. اگر در نقطه صفر بودیم، میگفتم 12 سال دیگر به تولید انبوه پنبه تراریخته دست خواهیم یافت. وقتی میگویم 7-8 سال آینده، یعنی به اندازه 4-5 سال جلو هستیم. شما در جریان هستید که ما در مسیر آزمایشات مزرعهای گیاهان تراریخته 6-7 سال توقف داشتهایم و داریم. اگر این توقف نبود، مطمئناً ما هم امروز به تولید انبوه پنبههای تراریخته در کشور دست مییافتیم و هزاران هکتار از زمینهای کشور زیر کشت محصولات تراریخته بودند. همانطور که گفتم این پروژه در غالب دو طرح میان مدت و بلندمدت قرار است اجرا شود ولی ما دو مشکل را در سر راه خود داریم که اصلیترین آن، آییننامه اجرایی قانون ایمنی زیستی کشور است و دیگری مسائل مالی و بودجه این طرح. اگر این دو مشکل برطرف نشود ما فعلاً در این شرایطی که هستیم خواهیم ماند و تا 7 یا 8 سال آینده که جای شکرش باقی است، شاید تا 20 سال آینده هم به آن دست پیدا نکنیم. امّا اگر این دو مشکل که ما شدیداً با آن درگیر هستیم برطرف شود، آن موقع برای اینکه بتوانیم در سطح وسیع و تجاری آنها را کشت کنیم به 7 یا 8 سال نیاز داریم و این به آن مفهوم نیست که کشورهای پاکستان، بورکینافاسو و میانمار را که شما فرمودید، از پارسال شروع کرده باشند و امسال مثلاً پاکستان سطح زیر کشت محصول تراریخته خود را به 6/2 میلیون هکتار رسانده باشد. آنها هم از چندین سال قبل این کارها را شروع کردهاند و آنها هم از صفر شروع کردهاند و حالا جزء کشورهای تولیدکننده محصولات تراریخته شناخته میشوند. اما آنها نه تنها توقف در مسیر کشت محصولات تراریخته نداشتهاند، بلکه حمایت کنندههای قوی نیز داشتهاند. مثلا رئیسجمهور پاکستان سالهای قبل اعلام کرد که من حاضرم مردم کشورم از سرطان بمیرند، ولی از گرسنگی نمیرند و لذا دولت این کشور، قاطعانه از کشت پنبه تراریخته حمایت کرده است. ما هم درست است در حال حاضر، پنبههای تراریخته مقاوم به آفات و یا حتی تاحدی مقاوم به بیماری را داریم، امّا برای رساندن به سطح تجاری باید آزمایشهای مزرعهای و بسیاری از آزمایشهای دیگر که تا بحال مجوز این کارها در کشور ما داده نشده است، به انجام برسند. وقتی ما قانون ایمنی زیستی داریم، بایستی طبق قانون، این آزمایشات قبل از آزادسازی اجرا شوند. اگر امروز که 5 فروردین 91 است برای آزمایشهای مزرعهای مجوز صادر شود 4 سال طول میکشد تا بررسیها به سرانجام برسند. کمتر از یک ماه دیگر پنبه باید کشت شود و اگر این اعتبارات ذکر شده تأمین نشوند که مسلماً هم تأمین نمیشوند، قطعا یک سال دیگر را هم از دست خواهیم داد، چون از 2-3 ماه گذشته شدیداً پیگیر این امر بودهایم تا حتماً در اردیبهشت ماه سال جاری، آزمایشات مزرعهای پنبههای تراریخته مورد کشت قرار گیرد، ولی با این شرایط که پیش میرویم مجوز و اعتبارات لازم را مسلماً نمیتوانیم اخذ کنیم و سال زراعی امسال را هم از دست خواهیم داد و تا سال آینده برای آزمایشات مزرعهای لاینهای تراریخته پنبه موجود در کشور باید صبر کنیم؛ و آن برنامه 7-8 سالهای که اعلام کردم، از زمان کشت آزمایشات مزرعهای باید به حساب آیند. زمان نسبتاً زیاد 7-8 سالی که پیشبینی نمودهام، برای این است که بهعنوان مثال، ارقام پنبه تجاری کشور، ساحل، ورامین، بختگان و گلستان هستند که سالها است کشت میشوند، امّا هیچکدام از ارقام پنبه تجاری کشور تراریخته نیستند. لاینهای پنبه تراریخته موجود در کشور مربوط به رقم کوکر هستند که رقم تجاری محسوب نمیشود و یک رقم پنبه شاهد است. برای تولید تجاری پنبه تراریخته، باید ژنهای مقاومت به ارقام تجاری منتقل شوند. بنابراین، باید آنها را با لاینهای تجاری موجود تلاقی دهیم که عملیات این طرح، پس از اخذ مجوز، یک برنامه 7-8 ساله است. اگر شرایط فراهم شود در 7-8 سال آینده ما میتوانیم به عنوان کشور تولید کننده پنبه تراریخته به حساب بیاییم.
شما کشوری مثل پاکستان را که الان میبینید 6/2 میلیون هکتار را به کشت پنبه تراریخته اختصاص داده است، مسلماً از سالها قبل کار را آغاز کرده است و الان به این جایگاه رسیده است. البته راههای متفاوتی برای رسیدن به این جایگاه وجود دارد که کشورهای مختلف، مسیرهای متفاوتی را طی کردهاند. مثلاً کشور هندوستان پنبه تراریخته را وارد کشور خود کرده و از آن استفاده میکند. با این شرایط اگر ما مانند هند عمل کنیم در زمان کوتاهتری به پنبه تراریخته دست پیدا خواهیم کرد. امّا باتوجه به اینکه سال جاری بهعنوان سال تولید ملی نامگذاری شده است و ما ایرانیها هم خودکفایی در تولید ملی را بهعنوان عرق ملی خودمان میدانیم، طرح پیشنهادی ما تماماً براساس تحقیقات ارزشمند پژوهشگران کشورمان بنا نهاده شده است. اگر ما امسال میتوانستیم مجوز را دریافت کنیم، مسلماً طی سالیان آینده به عنوان کشوری قلمداد میشدیم که تمام کارها را برای تولید پنبه تراریخته خودش از پایه شروع کرده است، اما با شرایط موجود ما امسال را نیز هدر دادهایم.
پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی از سال 1379 پروژه پنبه تراریخته را به اجرا درآورده و مقالات متعددی به قلم دکتر توحیدفر و دکتر قرهیاضی در مقالات نمایه شده در ISI و غیره منتشر شده و حتی گزارش نهایی هم موجود است. در سال 1383 اعتباری را هم معاونت وقت زراعت وزارت جهاد کشاورزی برای تأسیس گلخانهای برای انجام آزمایشات گلخانهای پنبه اختصاص داد. آیا در این مدت 7 سال گذشته پژوهشکده بیوتکنولوژی هیچ کاری نکرده؟
این برنامه 4 ساله پیشبینی شده نیز برای این است که نتایج تحقیقات بدست آمده توسط همکاران خود در پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی را در آزمایشهای مزرعهای بررسی کنیم و منظور این نیست که کاری در رابطه با پنبه تراریخته صورت نگرفته است. کارهای انجام شده را قصد داریم عملیاتی کنیم.
در سال تولید ملی هم مجوز ندادند. باز هم عقب افتادیم!
یعنی الان آزمایشهای گلخانهای این محصول انجام شده است؟
آزمایشهای گلخانهای محدودی انجام شده، ولی دوباره باید تکرار شود. پنبه تراریخته نیز تولید شده است، امّا لاینهای تولید شده بر روی ارقام تجاری کشور ما نیست. نتایج آزمایشات گلخانهای را هم بر روی لاینهای پنبه تراریخته موجود بهدست آوردهاند که البته باید تکرار شوند، امّا آزمایشات مزرعهای پنبه تا کنون در هیچ کجای کشور انجام نشده است که هدف ما در برنامه کوتاه مدت این است که آزمایشات گلخانهای انجام شوند و آزمایشات مزرعهای شروع شوند و همانطور که گفتم ما 4 سال برای این امر پیشبینی کرده بودیم، از فروردین امسال، و در صورت داشتن مجوز این امر میسر میشود، ولی در کشور ما وقتی دو هفته برای انجام کاری قول میدهند، تا دو ماه بعد هم مطمئن باشید کاری انجام نمیشود و ما تنها یک ماه فرصت داریم تا این مجوز را اخذ کنیم. اگر امسال را بهخاطر نداشتن مجوز از دست دهیم، بهجای 4 سال، برای 5 سال آینده پنبه تراریخته خواهیم داشت و اگر سال آینده و سالهای آینده دیگری را هم بهخاطر اخذ مجوز از دست دهیم، خب معلوم است که سالیان بیشتری را برای تولید تجاری محصولات تراریخته خود باید در انتظار بمانیم.
شما گفتید که آزمایشات گلخانهای در پژوهشکده بیوتکنولوژی بر روی پنبه انجام شده است ولی دوباره باید انجام شود. چرا؟
این آزمایشها توسط خود محققین این پژوهشکده و در سطح یک پژوهشکده انجام شده است، امّا در این طرح باید مؤسسه تحقیقات پنبه و مؤسسه تحقیقات گیاه پزشکی کشور هم دخیل باشند. ما وقتی پنبه مقاوم به آفت را تولید کردیم، آیا مؤسسه تحقیقات گیاه پزشکی نباید آن را تأیید کند؟ و چون پنبه است فکر نمیکنید مؤسسه تحقیقات پنبه هم باید در آن نقشی داشته باشد؟ از طرفی، آزمایشات گلخانهای فقط بر روی رقم پنبه شاهد کوکر انجام شده است؛ و برای ارقام تجاری جدید، حالا چه ژنها مستقیماً از طریق روشهای مهندسی ژنتیک به ارقام پنبه تجاری کشور منتقل شوند و چه از طریق روشهای کلاسیک تلاقی برگشتی صورت گیرد، باید این آزمایشها ادامه یابند.
در مورد این موضوع قانع نشدم ولی از مزایا و اهداف این طرح بگویید.
درحالیکه طی سالیان گذشته، بالاترین قیمت تاریخی پنبه را در جهان شاهد بودیم، سطح زیرکشت آن در ایران به پایینترین حد خود رسیده است، امّا در صورت استفاده از پنبه تراریخته در کشور، خودکفایی و حتی صادرات پنبه در مدتی کوتاه امکانپذیر خواهد بود. کاربردی کردن استفاده از پنبههای تراریخته در کشور، علاوه بر کاهش هزینههای تولید و زیانهای اقتصادی ناشی از آن، کاهش استفاده از سموم و آفتکشهای شیمیایی و در نتیجه افزایش عملکرد محصول پنبه را به دنبال خواهد داشت تا شاید نتایج تحقیق، کمکی به رفع مشکلات بهداشتی و زیست محیطی مختلف و راهکاری جهت پیشگیری از سرطانهای متعددی باشند که متأسفانه در استان گلستان به عنوان سرزمین طلای سفید با درصد بسیار بالایی شایع هستند.
بنابراین، نتایج تحقیق میتواند در موارد زیر موثر باشد
1- خودکفایی در تولید پنبه
2- مقابله با تحریمهای بینالمللی
3- حفظ و پایداری استقلال اقتصادی و سیاسی
4- پیشگیری از بیماریهای صعبالعلاج در جامعه همانند سرطان و غیره.
با توجه به عدم تصویب آییننامه اجرایی ایمنیزیستی پس از دو سال، به چه پشتوانهای این سرمایهگذاری کلان انجام شده است؟
سرمایهگذاریهای انجام شده تا کنون بیشتر سرمایهگذاریهای فکری بوده است که محققان محترم کشورمان از مؤسسات تحقیقاتی مختلف نهایت همکاری را داشتهاند. کارهای تحقیقاتی انجام شده نیز نتیجه پروژههایی بوده است که در حال حاضر نیز در ایران و هر کشور دیگری تحقیق بر روی آنها آزاد است. مسئلهای که در رابطه با محصولات تراریخته مطرح است کسب مجوزهای لازم برای آزمایشات مزرعهای و آییننامه اجرایی ایمنی زیستی است. در ایران تحقیقات زیادی بر روی انتقال ژن در دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی صورت گرفته و میگیرد. مشکل ما تحقیقات نیست. مشکل ما مسائل پس از تحقیقات است. همان طوری که در ابتدای عرایضم نیز گفتم، مشکلات ما هم در رابطه با تأمین اعتبارات مالی مورد نیاز برای اجرای طرح و هم مسائل قانونی کشت گیاهان تراریخته با توجه به عدم تصویب آییننامه اجرایی ایمنیزیستی کشور است. اگر هرکدام از این دو مورد محقق نشود، همان طوری که نتایج سالها تحقیقات انجام شده در این زمینه در انبارها نگهداری میشود، نتایج ماهها رایزنیهای فکری و تحقیقاتی من و همکارانم جهت تدوین این طرح نیز در داخل پوشهها بایگانی خواهد شد. امیدوارم در آینده نزدیک شاهد برطرف شدن این مشکلات باشیم.
مگر قانون ایمنی زیستی دولت را مکلف نکرده است که تمهیدات و تسهیلات لازم را برای تولید و کشت و رهاسازی و استفاده از محصولات تراریخته به کار ببندد؟ پس چرا اینقدر این قانون ایمنی زیستی در دست دولتیها بازدارنده تلقی شده و آن را مانع توسعه کشت میبینند؟ چرا با وجود همین قانون، نداشتن آیین نامه اجرایی مانع واردات محصولات تراریخته نشده است؟
یکی از مشکلاتی که باعث شد این طرح طی سال گذشته در شورای عتف مطرح نشود و در وزارت علوم هم نتوانستیم آن را به پیش ببریم و به تصویب نهایی برای تأمین اعتبار برسانیم، شاید این بود که ما حداقل زمان 6 تا 7 سال را پیشبینی کرده بودیم. من فکر میکنم دولت سرمایهگذاری بر روی طرحهای کوتاه مدت و زود بازده را مد نظر قرار میدهد و اگر ما انجام طرح را 2 -3 سال اعلام میکردیم حتماً تصویب میشد یا لااقل سریعتر پیش میرفت. مثلاً از طرحهایی که در سازمان تحقیقات مطرح شده بود 4 یا 5 طرح به سبب اینکه 1 یا 2 ساله بودند در شورای عتف مطرح شدند و دولت هم به دنبال این است که بیشتر بر روی طرحهایی که زودتر عملیاتی میشوند و نتایج آنها مشهودتر است، سرمایهگذاری کند. امّا عقیده من این است که نباید الزاماً به زمان توجه کرد، بلکه باید دید کدام طرح برای کشور مفیدتر است. حتی ما از طریق کانون هماهنگی پنبه و گیاهان لیفی که زیر نظر معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری است هم اقدام کردهایم ولی تا کنون جوابی را برای تأمین اعتبار دریافت نکردهایم. شاید در قانون، دولت مکلف شده باشد که چنین کاری را انجام دهد، امّا خیلیها به این قوانین شاید فقط به چشم یک قانون نگاه میکنند. من همیشه عقیده داشتهام قانون باید طوری طراحی شود که انسان را به هدف برساند نه اینکه سد راه او شود و همیشه به قانون باید به چشم یک تشویقکننده نگاه کنیم نه یک تحمیلکننده. متاسفانه نگاه به قوانین ایمنی زیستی در کشور ما اینگونه است. پیشبینی 7-8 ساله برای تجاریسازی محصولات تراریخته در کشور نباید اساس برنامهریزی و تصمیمگیری باشد. برنامهریزی باید بر این اساس صورت گیرد که الان وضعیت پنبه در کشور ما چگونه است؟ اگر آییننامه ایمنی زیستی به درستی اجرا نشود و اگر پنبه کشور در 7-8 سال آینده نیز سیر نزولی فعلی را طی کند، نابود خواهد شد. اگر دو مشکلی که ذکر کردم برطرف شود من هم مانند سایرین قول میدهم که در 8 سال آینده پنبه تراریخته در سطح بسیار وسیعی میتواند مورد کشت قرار بگیرد.
کشاورزان پنبهکار کشور کشاورزان خردهپایی محسوب میشوند و همانند کشاورزان پنبهکار چین و هند فقیر هستند و شاید از آنها هم پایینتر باشند. در یکی دوسال گذشته بزرگترین مزارع پنبه ما در سطح 100 تا 150 هکتار بودهاند، امّا در بسیاری از مناطق خراسان و گلستان مزارع نیم و یک هکتاری زیادی وجود دارد و میدانیم که تنها کشاورزانی که عرق ملی دارند پنبه کشت میکنند و میخواهند آن را حفظ کنند. حال اگر مجوزهای لازم داده شوند، سطح زیر کشت پنبه تراریخته بالا میرود، ولی اگر به این موضوع توجه نکنیم آنها هم علاقه به کشت پنبه را از دست خواهند داد و در سالهای آتی همین کشاورزان پنبهکار را هم ممکن است نداشته باشیم.
آیا در ایران بر روی محصول تراریخته دیگری هم برای رساندن به سطح تجاری سرمایهگذاری شده است؟
بله، در ایران روی محصولات مختلفی از جمله برنج، پنبه، کلزا، چغندرقند، ذرت و غیره کارهای انتقال ژن صورت گرفته است، امّا بیشترین کار در این زمینه بر روی برنج و پنبه بوده است و این دو محصول سالها است که در مسیر تجاریسازی قرار گرفتهاند. اگر مشکلات ایمنی زیستی در کشور وجود نداشت، مسلماً برنج و پنبه تراریخته طی سالهای گذشته میتوانستند از آزمایشات مزرعهای سربلند بیرون آیند.
ولی آقای دکتر، شما مستحضرید که برنج با پنبه وضعیت متفاوتی دارد. برنج 6 سال آزمایشات مزرعهای را سپری کرده و رسما رهاسازی شده و کشاورزان آن را میکارند و مردم مصرف میکنند. اما در مورد پنبه تراریخته حتی کار گلخانهای هم صورت نگرفته است.
بله برنج از پنبه جلوتر است ولی عقیده من این است و آن را در جای دیگری هم مطرح کردهام که اگر بهجای برنج تراریخته در آن زمان پنبه تراریخته روی کار میآمد شاید این مشکلات را کمتر میداشتیم. شما اگر بحث محصولات تراریخته را در دنیا مد نظر قرار دهید از 15 سالی که گذشته، در 10 تا 12 سال ابتدای آن فقط محصولات تراریختهای به بازار آمدهاند که مستقیم به مصرف غذای انسان نمیرسیدند. در دو سه سال گذشته است که بحث خربزه درختی، گوجهفرنگی، فلفل و برنج را در چین داریم و محصولاتی به بازار آمدهاند که مستقیم به مصرف غذای انسان میرسند و این درست هنگامی است که جهانیان از سلامتی محصولات تراریخته کاملاً مطمئن شدهاند. حتی کشورهای اروپایی هم که به ادعای برخی در ایران، ساز مخالف را زدهاند و سالیان زیادی، "صلح سبز" با کشت این محصولات مخالفت میکرد (البته در کشور ما بعضی ارگانهای دولتی ساز مخالف می زنند!)، امروزه محصولات تراریخته را تولید میکنند که نمونه بارز آن آلمان است که در سال 2010 دوباره به جمع کشورهای تولیدکننده محصولات تراریخته پیوست. ما هم به عنوان کشوری که قصد استفاده از محصولات تراریخته را داشتهایم، در چند سال اول بر روی برنج تمرکز کردیم و اگر به ثمر میرسید که بسیار عالی بود، چون اولین کشوری بودیم که برنج تراریخته را در سطح وسیع و تجاری تولید کرده است.
آقای دکتر شما فرمودید که پنبه تراریخته کشور از واریته کوکر است که سطح زیر کشتی در ایران ندارد و باید این واریته با واریتههای تجاری مثل ساحل، گلستان یا ورامین تلاقی داده شود تا قابل استفاده باشد و این کار خودش 5-7 سال طول میکشد. پس چرا در 7 سال گذشته لااقل این تلاقیها صورت نگرفتهاند؟
تلاقی باید در مزرعه انجام شود و وقتی مجوز آزمایشات مزرعهای داده نشده است، چگونه میتوانستیم این کار را از قبل شروع کنیم، زمانی که اجازه کشت حتی یک بوته تراریخته را هم در مزرعه نداشتیم و نداریم؟!
آقای دکتر در مورد گلخانه چطور؟ تا آنجایی که اطلاع دارم امکان انجام این تلاقیها در گلخانه وجود داشته است که متأسفانه با مخالفت همراه بوده است.
حتی در مورد تلاقی در گلخانه هم اولاً این کار بسیار سخت است. ثانیاً، گلخانه مجهز برای انجام این کار وجود ندارد. در همین موسسه تحقیقات پنبه کشور، گلخانهای که امکان تلاقی در آن وجود داشته باشد نداریم، در پژوهشکده بیوتکنولوژی هم گلخانههایی که وجود دارد برای آزمایشهای گلخانهای خودشان است که یا امکان تلاقی وجود نداشته یا آنقدر کم و محدود است که امکان عملیاتی کردن آن ضعیف است. امّا شرایط مزرعه بهتر است که تا بهحال برای آن مجوز نداشتهایم. در عین حال ما قصد نداریم یک مسیر را طی کنیم و در پروژه خودمان هم چند مسیر را پیشبینی کردهایم که یکی از آنها انتقال ژن مقاومت از واریته کوکر به ارقام تجاری کشور از طریق روشهای کلاسیک است و مسیر دیگر انتقال ژنهای مقاومت به ارقام تجاری پنبه کشور از طریق روشهای مهندسی ژنتیک است. هرکدام از اینها که زودتر عملیاتی و اجرایی شد ما آن را مد نظر قرار میدهیم تا فرصت را از دست ندهیم ولی متأسفانه میبینیم بهخاطر یک آییننامه داریم یک سال را از دست میدهیم. اگر امسال حداقل 100 متر مربع هم کشت داشتیم، حداقل یک سال را از دست نمیدادیم.
پاکستان در سال گذشته 6/2 میلیون هکتار را رسماً به زیر کشت پنبه تراریخته برده است. با توجه به هدف سند چشم انداز نظام در افق 1404 که مقاوم اول علمی و اقتصادی در منطقه را برای ما پیش بینی کرده است آیا اکنون این هدف دست یافتنی به نظر میرسد؟
پاکستان در سال 2011 با کشت بیش از 6/2 میلیون هکتار پنبه تراریخته مقاوم به آفات رتبه هشتم بزرگترین کشورهای تولید کننده محصولات تراریخته در جهان و رتبه اول منطقه را از آن خود کرده است. این در حالی است که در سال 2011 بیش از 92 درصد پنبه زیر کشت پاکستان تراریخته بوده است و دولت پاکستان اعلام کرده است که در سال 2012 این رقم به 100 درصد خواهد رسید. با توجه به اینکه پاکستان به عنوان پنجمین تولیدکننده بزرگ پنبه، سومین صادر کننده عمده پنبه خام و چهارمین مصرف کننده پنبه جهان است، امکان اینکه ایران بتواند چه از نظر سطح زیر کشت و چه میزان تولید به پاکستان برسد، بسیار بعید و دستنیافتنی است، زیرا پنبه بهعنوان محصول اصلی و استراتژیک پاکستان بوده و سطح زیر کشت زیادی را در این کشور به خود اختصاص داده است. امّا در زمینه تولید پنبه تراریخته، اگر ایران برای تحقق اهداف مندرج در سند چشم انداز نظام در افق 1404 (و کسب رتبه اول علمی منطقه) بخواهد با پاکستان رقابت کند، باید حداقل حدود سه میلیون هکتار از اراضی خود را به کشت محصولات تراریخته اختصاص دهد، درصورتی که تا آن زمان (14 سال بعد) پاکستان در همان جایگاه بماند. لذا چنین چیزی در مورد پنبه تراریخته در ایران امکانپذیر نیست. درصورتی که مشکلات مربوط به ایمنی زیستی در ایران برطرف شود، 7 سال طول خواهد کشید تا ما بتوانیم پنبه تراریخته تجاری را در کشور گسترش دهیم.
حال آیا فکر میکنید رساندن آن به سه میلیون هکتار کار آسانی باشد؟!
در پاکستان همه مسئولان و کشاورزان موافق محصولات تراریخته هستند پس 6/2 میلیون هکتار پنبه کشت میشود. در ایران مسئولان مخالفت میکنند در نتیجه نام ایران حذف میشود!
اما مسئله اصلی اینجاست که گرچه دولت پاکستان در سال گذشته سطح وسیعی از کشور خود را رسماً به زیر کشت پنبه تراریخته برده است، اما بر اساس آمار ارائه شده از سوی ISAAA ، نام پاکستان در سال 2010 در فهرست کشورهای تولیدکننده محصولات تراریخته قرار گرفته است. آیا فکر میکنید پاکستان در عرض دو سال سطح زیر کشت پنبه تراریخته خود را به 6/2 میلیون هکتار رسانده است؟ مسلماً اینطور نیست. پاکستان سالها قبل از اینکه رسماً بهعنوان کشور تولیدکننده محصولات تراریخته شناخته شود، پنبه تراریخته را در این کشور کشت کرده است و قوانین ایمنی زیستی نیز مانع کشت این محصولات نشدهاند، زیرا در پاکستان همه طرفدار محصولات تراریخته هستند و کشاورزان پاکستانی پس از پنبه خواهان کشت ذرت تراریخته هستند و ممکن است از یکی دو سال آینده عملی شود، امّا در ایران با وجود اینکه در سال 2005 و 5 سال قبل از پاکستان مجوز کشت محصولات تراریخته را دریافت کردیم، گرچه دو سال بعد این جایگاه را از دست دادیم، ولی هنوز مسئولان مقررات بازدارنده را می نویسند. اگر ما بخواهیم خودمان را کشور در حال توسعه بنامیم، باید همگام با کشورهای درحال توسعه دیگر در این مسیر گام برداریم. درحالی که دیدگاه جهانی به سمت فراگیر شدن محصولات تراریخته و صفات مختلف طی سالهای آینده است، ولی ما هنوز در مورد همان صفت مقاومت به آفات و استفاده از پنبههای تراریخته Bt که بیش از 15 سال است در دنیا کشت میشود تردید داریم. باید این سد شکسته شود، اگر بخواهیم مشکلات پنبه ایران حل شود. من با قاطعیت میگویم که کشت پنبه تراریخته در ایران، بهترین، مناسبترین و شاید تنها راه حل برطرف شدن مشکلات فعلی پنبه کشور است.
شما علت عقبماندگی کشور در زمینه تولید محصولات تراریخته با وجود داشتن دانشمندان برجسته و علم کافی در این زمینه را در چه میدانید؟
عوامل مختلفی را دراین زمینه میتوان برشمرد که به عنوان مثال: عدم وجود یک متولی و نهاد عالی آگاه، مستقل و مقتدر برای تعیین اولویتها و هدایت فعالیتهای علمی – پژوهشی در سطح ملی و وجود بخشها و مراکز متعدد پژوهشی و آموزشی در وزارتخانههای مختلف که بدون هماهنگی با یکدیگر فعالیت میکنند را میتوان از دلایل اصلی آن ذکر کرد. با وجود داشتن دانشمندان برجسته و علم کافی در این زمینه، عدم توانایی در حفظ و جذب افراد برجسته و تعیین جایگاه افراد در محل پژوهش را نیز میتوان از مسائل اصلی دانست که میتواند به عقبماندگی کشور در زمینه تولید محصولات تراریخته دامن زند.
شاید یک پژوهشکده خاص را در نظر بگیریم و در آن بحث ناشایسته سالاری بهوجود آید، ولی تنها این نیست.
آیا شما دانایی ستیزی، فناوری هراسی و مخالفت و اغراض شخصی برخی از مدیران میانی در حوزه بیوتکنولوژی کشاورزی و یا لااقل ناشایسته سالاری و خانه نشین کردن پیشکسوتان را بهعنوان بخشی از علل عقب ماندگی کشور نمیپذیرید؟ نظرتان چیست؟
همانطوری که گفتم شاید یکی از دلایل اصلی که ما این مشکلات را داریم این است که یک متولی و نهاد عالی که بخواهد همه چیز را هدایت کند ضمن اینکه وجود ندارد، در دانشگاهها و پژوهشگاهها همه به موازات هم کار میکنند و ضمن اینکه متولی نداریم، همه خود را متولی میدانند و هیچوقت به سرانجام نمیرسند. حالا شاید یک پژوهشکده خاص را در نظر بگیریم و در آن بحث ناشایسته سالاری بهوجود آید، ولی تنها این نیست. وقتی بسیاری از سازمانها در کشور بصورت موازی کار میکنند باعث میشود که همدیگر را درک نکنند و نبینند یا نپذیرند و ممکن است افرادی که در این سازمانها باشند به صورت درست در جای خودشان قرار نگرفته باشند. برای مثال من خودم را عرض میکنم و به سراغ افراد دیگر نمیروم تا ناشایستگی آنها را بررسی کنم. من اولین فارغالتحصیل کارشناسی ارشد رشته بیوتکنولوژی کشاورزی داخل کشور از دانشگاه تهران در سال 1378 هستم که در آن دوره فقط 4 نفر از ایران در این رشته تحصیل میکردند. از آن زمان تا کنون بیش از 12 سال گذشته است. در این مدت بجز 4-5 سالی که من در خارج از کشور مشغول گذراندن دوره دکتری خود بودم، هیچ وقت نه اجازه داشتم و نه امکانات این را داشتم که در رشته تحصیلی و زمینه تخصصی خودم فعالیت تحقیقاتی مناسبی را انجام دهم، درحالی که اگر از بسیاری از قابلیتهایی که من و امثال من در این زمینه داریم استفاده میشد، خب کارایی بسیار بالاتری میتوانستیم برای کشور داشته باشیم تا اینکه بهطور مثال من در مؤسسه تحقیقات پنبه کشور هستم و هیچ امکانات بیوتکنولوژیکی در آن وجود ندارد، امّا رشته من بیوتکنولوژی با گرایش مهندسی ژنتیک است که امروزه همه میخواهند آن را در کشور عملیاتی کنند و از کمبود نیروی تخصصی رنج میبرند. لذا اگر نیروهای متخصص سر جای خودشان قرار بگیرند شاید بسیار کمک کند به اینکه از مشکلاتی که در این زمینه مطرح هستند کاسته شود و مسلماً در این هنگام تصمیمگیریها درستتر خواهند شد نسبت به زمانی که افراد لایقتر اجازه تصمیمگیری ندارند و یا کسانی که قدرت تصمیمگیری دارند، تصمیمهای نادرست میگیرند.
بنابراین، در دوران شکوفایی و رهبریت فناوریها که روند تغییرات با سرعت سرسامآوری در جهان مشهود هستند، برای اینکه به جایی که میخواهیم برسیم، نیازمند یک نقشه خوب و یک راهنمای باهوش خواهیم بود.