منافع ملی با توجه به فناوری‌های نو

مصاحبه با دکتر کلانتری دبیر کل خانه کشاورز-
مصاحبه: نغمه عبیری- مرکز اطلاعات بیوتکنولوژی ایران-
دکتر عیسی کلانتری، دبیر کل خانه کشاورز است. وی که وزارت کشاورزی در سه دوره دولت‌های قبلی (به جز دوره آقای احمدی نژاد) را در کارنامه خود دارد از صاحب‌نظران بخش کشاورزی است و با مشکلات این حوزه در کشور آشنایی کاملی دارد. از آنجای که وی ارتباط نزدیکی با کشاورزان ایران دارد و …

مصاحبه با دکتر کلانتری دبیر کل خانه کشاورز
دکتر عیسی کلانتری، دبیر کل خانه کشاورز است. وی که وزارت کشاورزی در سه دوره دولت‌های قبلی (به جز دوره آقای احمدی نژاد) را در کارنامه خود دارد از صاحب‌نظران بخش کشاورزی است و با مشکلات این حوزه در کشور آشنایی کاملی دارد. از آنجای که وی ارتباط نزدیکی با کشاورزان ایران دارد و دیدگاه‌ و نظرات او بی‌شک گره‌گشای مشکلات پیش روی کشاورزی و به ویژه استفاده از فناوری‌های نو مانند مهندسی ژنتیک بشود٬ مرکز اطلاعات بیوتکنولوژی ایران درصدد گرفتن وقتی برای مصاحبه با ایشان بر آمد. ایشان با خوش‌رویی تمام از این مصاحبه استقبال کردند تا به تمامی سوالات پاسخ بدهند. مرکز اطلاعات بیوتکنولوژی ایران تا کنون تلاش بسیاری برای مصاحبه با مسئولین و مدیران حوزه بیوتکنولوژی کشور کرده است ولی محل گلایه‌مندی است که برخی از مسئولین هیچ تمایلی برای مصاحبه از خود نشان نداده‌اند. برای مثال این مرکز تلاش بسیاری برای گرفتن وقت مصاحبه از دکتر مرشدی رئیس دبیرخانه ایمنی زیستی کرد (که خود روزگاری عضو هیئت مدیره انجمن علوم زراعت و اصلاح نباتات هم بوده و امروز در مقابل انجمن‌های علمی صف آرایی کرده است)؛ ولی ایشان به صراحت اعلام کرده‌اند که با مرکز اطلاعات بیوتکنولوژی ایران مصاحبه نخواهد کرد!
این مرکز در آینده تلاش خواهد کرد تا با مهندس عباس رجایی٬ رئیس محترم کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس شورای اسلامی، دکتر سلطانخواه٬ معاون علم و فناوری رئیس جمهور، دکتر ابتکار رئیس کمیسیون محیط زیست شورای شهر تهران٬ خانم سلطانخواه معاون علم و فناوری رئیس جمهور و معاونین وی دکتر خیام نکویی و آقای سیدی، دکتر عباس صاحبقدم لطفی رئیس ستاد توسعه زیست فناوری٬ دکتر توکلیان٬ رئیس پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی، دکتر پرهمت معاون وزیر و رئیس سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی٬ دکتر خلیلیان وزیر محترم جهاد کشاورزی٬ دکتر محمود تولایی معاون محترم علمی بسیج و دکتر جلالی نماینده محترم انجمن‌های علمی در شورای ملی ایمنی زیستی نیز مصاحبه‌ داشته باشد و نظرات و دیدگاه‌های این افراد را منعکس کند. مرکز اطلاعات بیوتکنولوژی ایران فرصت را مغتنم شمرده از سایر علاقمندان و اندیشمندان کشور به ویژه پژوهشگران، کشاورزان و مصرف کنندگان دعوت می‌کند دیدگاه‌های خود را به صورت یادداشت به آدرس info@irbic.ir و یاnmabiri@gmail.com ارسال کنند.
سئوال :
جناب دکتر، با تشکر از وقتی که در اختیار مرکز اطلاعات بیوتکنولوژی ایران قرار داده‌اید. با توجه به اینکه حضرتعالی قریب به 13 سال وزیر کشاورزی بوده‌اید، در مورد اقدامات اساسی خودتان در مورد فناوری‌های نوین به ویژه مهندسی ژنتیک و استفاده از محصولات تراریخته توضیح بدهید؟
اولین بار زمانیکه رئیس سازمان تحقیقات بودم در سال 64 بخش فیزیولوژی موسسه اصلاح و نهال بذر را پایه‌‌گذاری کردم که بعدها به پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی تبدیل شد. در سال 62 بخش آزمایشگاه‌های موسسه بذر و نهال را تبدیل کردیم به بخش فیزیولوژی و بیوشیمی زراعی و سپس از سال 66 پایه‌های موسسه بیوتکنولوژی را گذاشتیم و از سال 67 که آمدم به وزارت‌خانه یکی از موسسه‌ها بیوتکنولوژی کشور را یا شاید اولین را موسسه بیوتکنولوژی را از موسسه اصلاح و نهال بذر جدا کردیم و همین موسسه بیوتکنولوژی را پایه‌گذاری کردیم. با امکانات و اعتبارات و بودجه‌ی خاصی که از نظر ارزی و ریالی تامین کردیم این موسسه را پایه‌گذاری کردیم که ابتدا از کشت بافت شروع شد و آنهم پیرو بازدید جناب آقای هاشمی رفسنجانی که در سال 63 اتفاق افتاد و آن زمان ایشان هم رئیس مجلس و هم جانشین فرمانده کل قوا بودند. ایشان گفتند که اگر فردا جنگ تمام بشود ما چگونه باید نخلستان‌ها را بازسازی کنیم. نخلستان‌هایی که در جنوب کشور در اثر جنگ از بین رفته بودند. پیشنهاد ایشان بود که کاری بکنیم خرماهای منطقه با خرماهای باکیفیت جایگزین بشود. چون آن زمان نخل‌ها را از پاجوش‌ها جدا می‌کردند. لذا ما دیدیم که آن موقع بخش خصوصی هم به آن صورت فعال نبود و به نوعی تحریم‌های تکنولوژیک هم وجود داشت و با حمله به سفارت آمریکا تحریم‌ها شروع شده بود. ما تصمیم گرفتیم که با پژوهشگران داخلی شروع به فعالیت کرده و این کار را انجام بدهیم. تلاش زیادی هم کردیم با استفاده از همه کارشناسان علوم باغی و پژوهشگران بیوتکنولوژی که پیرو آن هسته مرکزی پژوهشکده بیوتکنولوژی را تشکیل دادند، 4 ال 5 سال تلاش کردیم ولی متاسفانه به نتیجه نرسیدیم . یعنی نتوانستیم خرما را از طریق کشت بافت تکثیر کنیم که نهایتا من از بخش خصوصی خواستم که اینها وارد بشوند و با استفاده از تکنولوژی‌های خارجی که آن موقع در انگلیس بود خریداری و بیایند تکثیر کنند. در حقیقت می‌توان گفت که هسته اول بیوتکنولوژی و مهندسی ژنتیک را در ایران بر مبنای بازسازی مناطق خرماخیز خوزستان شروع کردیم که هسته اولیه هم از کشت بافت بود. بعد به تدریج این موسسه توسعه پیدا کرد. تعدادی بورسیه فرستادیم و تعدادی از فارغ‌التحصیلان خوب دانشگاهی را برای ادامه تحصیل به خارج از کشور فرستادیم. تعدادی از آنها برگشتند و تعدادی هم برنگشتند. و به مرور این موسسه پا گرفت و به موازات آن دانشگاه تهران هم شروع کرد الان در مورد آخرین وضعیت این موسسه خبری ندارم.
شما الان به عنوان دبیر کل خانه کشاورز که بزرگترین تشکل کشاورزان کشور است فکر می‌کنید که فناوری‌های نو تا چه اندازه‌ای در دسترس کشاورزان قرار دارد؟
متاسفانه در ایران دولت در مقابل توسعه مهندسی ژنتیک به نوعی مزاحمت ایجاد می‌کند. در توسعه فناوری‌های نو در مرحله اجرایی به خصوص در بحث مهندسی ژنتیک که البته دلایلش برای من حداقل قانع‌کننده نیست. جالبه که در دنیا نزدیک به 170 میلیون هکتار محصولات تراریخته (GMO) کشت می‌شود و از بذوری که دستکاری ژنتیکی شده‌اند استفاده می‌کنند آنهم در کشورهایی که حداکثر اهمیت را به سلامتی مردمشان می‌دهند مانند آمریکا و چین و حتی اروپا. با توجه به این که استانداردهای بهداشتی ما در حد کمتر از پنجاه درصد کشور آمریکا است و همینطور استاندارد کشورهایی که محصولات تراریخته را کشت می‌کنند بالاتر است. البته این موضوع از زمان دولت قبل شروع شد و با بد سلیقگی‌هایی که سازمان محیط‌ زیست آن زمان به کار برد ما تنها یک محصول تراریخته داشتیم و آن برنج بود و حتی پنبه هم تراریخته نشده بود که توسط آقای دکتر قره‌یاضی این نوع برنج تولید شده بود. در وهله اول خود سازمان حفاظت از محیط زیست بود من بخاطر دارم آن زمان ما برای مبارزه با کرم ساقه‌خوار برنج حداقل هکتاری 15 الی 20 کیلو سم دیازینون استفاده می‌کردیم و در مزارع و داخل آب ریخته می‌شد. سم دیازینون یک سم کلره است و درحالیکه این سم وارد ساقه برنج می‌شود و کرم ساقه‌خوار را از بین می‌برد بخش اعظم آن وارد خاک و آب می‌شود و آب‌های زیرزمینی را آلوده می‌کند و سازمان محیط زیست قاعدتا باید از برنج تراریخته استقبال می‌کرد. تا کنون هیچ گزارشی مبنی بر اینکه این ژن ایجاد مزاحمت برای محیط زیست بکند و خطری برای سلامت انسان داشته باشد، وجود نداشته است. ولی با انتقال این ژن به برنج ما می‌توانستیم صدها تن سم را در مزارع شمال کشورصرفه جویی کنیم و وارد نکنیم. اگر چه قبلا با روش مبارزه بیولوژیک توسط زنبور تریکوگراما تلاش شد که از مصرف سم جلوگیری شود ولی این زنبور یا دشمن طبیعی همه جا جواب نمی‌داد و در مواردی که جواب نمی‌داد مجبور بودند که سم‌پاشی کنند. منظور اینست که محیط زیست باید از برنج تراریخته استقبال می‌کرد. اما محیط زیست اولین مانع را در زمان دولت قبلی به وجود آورد.
آقای دکتر آیا سازمان حفاظت محیط زیست با کارشناسان در مورد ایمنی برنج تراریخته صحبتی کرده بودند و دلایل آنها را شنیده بودند؟
به نظر من تصمیم خود محیط زیست هم نبود شاید از جایی غیر مستقیم تحمیل می‌شد. این در حالیست که ما هر ساله میلیون‌ها تن ذرت وارد کشور می‌کنیم که همه اینها تراریخته هستند. ذرت و سویایی که الان از برزیل، آرژانتین و کشورهای دیگر وارد می‌کنیم بالای 90 درصد تراریخته هستند و هیچ کس حرفی نمی‌زند و مخالفتی نیست. سازمان محیط زیست، بهداشت و درمان و دستگاه‌های دیگر در برابر واردات این نوع محصولات خاموش هستند. خود وزارت کشاورزی صدایش در نمی‌آید. وقتی 170 میلیون هکتار محصولات تراریخته در دنیا کشت می‌شود اینها محصولاتی هستند که صادر می‌شوند.
زمانی اروپایی‌ها در زمینه مهندسی ژنتیک از آمریکایی‌ها خیلی عقب افتاده بودند و به نظر من گروه‌های سبز را خود دولت‌ها جلو می‌انداختند که مانع واردات سویا و ذرت ارزان قیمت آمریکا و آمریکای جنوبی به اروپا بشوند. که در مقابل کشاورزانشان پاسخگو نبودند. این گروه‌های سبز خیلی فعال بودند. ولی وقتیکه خود اروپایی‌ها سرمایه‌گذاری کردند و این فاصله‌های علمی به مرور کم شد می‌بینیم که دیگر اثری از این گروه‌های سبز نیست و دیگر این افراد خودشان را از کشتی‌ها آویزان نمی‌کنند، تظاهرات نمی‌کنند برای اینکه اروپایی‌ها می‌خواستند فاصله‌ای که با آمریکا در این زمینه داشتند را کم کنند. متاسفانه ما هم همیشه مقلد هستیم و محیط زیست هم فکر کرد که باید از گروه‌های سبز اروپا پشتیبانی کنند و بگوید که ما هم روشن‌ فکریم و در واقع خصلت مبارزه با محصولات تراریخته را یک خصلت روشن فکرانه تلقی کرد و ما هم می‌خواستیم ادای روشن‌فکران اروپایی را در بیاوریم. به هر دلیلی نگذاشتند و جلوی کشت برنج تراریخته را گرفتند و این بذر الان بیش از 11 یا 12 سال است که در مرکز تحقیقات برنج گیلان محبوس است. البته من شنیده‌ام که خود کشاورزان بذر را برده‌اند و از آن استفاده می‌کنند و در بسیاری از جاها هم دارند کشت می‌کنند.
آقای دکتر به طور کلی نظر کشاورزان در مورد محصولات تراریخته چیست آیا استقبالی کرده‌اند؟ 
کشاورزان چیزی گیرشان نیامده آن زمان جدید بود و در دهه 70 پژوهشکده و دوستان تازه شروع به پژوهش کرده بودند. هنوز هم بذر برنج آقای دکتر قره‌یاضی و یا بذر پنبه‌ که در ورامین بر روی آن پژوهش می‌شد تازه تجاری شده بود. بنابراین هنوز چیزی به دست کشاورز نرسیده بود که از آن استقبال کند و ما کشاورز را از این فناوری محروم کردیم. وقتیکه ما می‌خواهیم که تولیدمان اقتصادی، پایدار و رقابتی باشد نمی‌توانیم کشاورز خودمان را از فناوری‌های نو محروم کنیم. یک جا به نام ژن ناشناخته، یک جا به نام بیماری آفت قرنطینه‌ای و جایی دیگر با تکنولوژی‌های مکانیکی و فرقی نمی‌کند اگر ما می‌خواهیم تولید رقابتی داشته باشیم باید از هر نوع تکنولوژی استفاده کنیم فرقی نمی‌کند که آن تکنولوژی، بیوتکنولوژی یا مکانیکی باشد. همانطور که ما نمی‌توانیم از یک ماشین‌آلات بهتر با کیفیت بالاتر و قیمت پایین‌تر به بهانه‌ی تولید و ساخت داخلی، کشاورز را محروم کنیم نمی‌توانیم کشاورز را از بذور خوب، ژن‌های خوب دامی، اسپرم خوب، تخم‌مرغ خوب منع بکنیم. الان اروپایی‌ها به 6/1 کیلو مصرف دانه برای تولید یک کیلو گوشت مرغ رسیده‌اند این مسئله چه از نظر ژنتیکی و چه از نظر سرمایه‌گذاری در بستر تولید نیازمند تکنولوژی بالایی است. زمانیکه ما از کشاورزمان انتظار داریم که تولید رقابتی داشته باشد باید بستر را برای او فراهم کنیم و این تکنولوژی را به او بدهیم. ما نمی‌توانیم مثلا با ژنی که در مرغ لاین بابل‌کنار که در سال 67 من خودم آنرا درست کردم و ژن آن مربوط به 40 سال پیش است بگوییم که با لاینی رقابت بکند که متعلق به دیروز است چون ما خودمان که در ایران اصلاح نژاد دام نداریم. تازه جوجه‌های لاین بابل‌کنار را هم از خارج آوردیم و تکثیر شده است. ما حق نداریم به بهانه‌ای مختلف جلوی ورود تکنولوژی را به کشور بگیریم. بخاطر دارم که در سال 67 ما تصمیم گرفتیم که به ورود گاوهای اصلاح‌نژاد شده تداوم بدهیم چون از سال 65 گاوهای اصلاح شده از اروپا و کانادا وارد کشور می‌شدند و قبل از انقلاب هم تعدادی از آمریکا وارد شده بودند و ما می‌خواستیم نژاد دام‌های صنعتی را توسعه بدهیم چون از طریق دامداری سنتی که نمی‌توانیم بهروری خوبی داشته باشیم. قیمت‌ها آنقدر گران تمام می‌شوند و مواد غذایی آنقدر هدر می‌رود که چیزی تولید نمی‌شود و نژادهای سنتی ما رقابت‌پذیر نیستند. سازمان دامپزشکی در آن زمان مخالف واردات گاو بود. علت هم آن بود که اعتقاد داشت که این گاوها با خودشان امراض وارد می‌کنند. پاسخ اینست که پس شما چکاره هستید؟ شما سازمان دامپزشکی هستید برای اینکه گاوی را که حامل مرض قرنطینه‌ای است را به کشور راه ندهید. اگر قرار بر این باشد که چیزی وارد کشور نشود ما چرا دامپزشک استخدام کنیم؟ سرباز میگذاریم لب مرزها با ژ. 3 خیلی راحت می‌تواند جلوی ورود را بگیرد. سازمان دامپزشکی موظف است که دام سالم را وارد کشور بکند. چون سخت بود می‌خواستند از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کنند برای همین گفته بودند هیچ چیزی وارد نشود. قرنطینه‌ی گیاهی هم مانند همین است که چون ممکن است بیماری آفت وارد کشور شود پس اصلا نباید وارد شود. این مسئله یعنی تکنولوژی را از کشور دور کردند که اصلا صحیح نیست. ما توان آنرا نداریم که در همه چیز سرمایه‌گذاری کنیم نه توان مالی آنرا داریم و نه توان علمی آنرا و نه تخصص. خوب پس مراکز نظارتی چه کاره هستند؟ آنها مسئول این هستند که باید نظارت بر واردات سالم این نوع محصولات داشته باشند. این مسئله در مورد مهندسی ژنتیک هم صدق می‌کند. ولی متاسفانه چون ما همیشه عامل نهی هستیم تا عامل معروف٬ این باعث شده که کشاورزان نتوانند از فناوری‌های نو استفاده کنند. الان کشاورزان بذر پیاز خارجی را کیلویی یک میلیون تومان می‌خرند ولی متاسفانه بذر داخلی را کیلویی پنج هزار تومان هم نمی‌خرند. در مورد بذور دیگر هم این مسئله صدق می‌کند. من نمی‌دانم که آیا این بذور مهندسی ژنتیک شده هستند یا نه ولی کشاورز وقتی کیفیت را می‌بیند آنها را می‌خرد و جدا می‌کند. ولی در جاهایی که بذر به میزان زیاد و در حد وسیع مصرف می‌شود مثلا ما سالی یک میلیون تن بذر گندم استفاده می‌کنیم.آنهایی که خیلی کم استفاده می‌شوند برای مثال شما نیم کیلو بذر پیاز در هکتار مصرف می‌کنید بذر آنها به صورت قاچاق وارد کشور می‌شود. واردات دو تن بذر به کشوری با هفت یا هشت هزار کیلومتر مرز کار سختی نیست. یعنی این نوع برخوردها کشاورزی ما را عقب می‌اندازد و کشاورز ما را از نظر اقتصادی ضعیف می‌کند. مانع‌تراشی‌های اینچنینی که غیر علمی هم هستند مثال دیگر اینکه می‌گویند شما ثابت کنید که این بذر تراریخته ضرری به مردم نمی‌رساند. ما که مدعی هستیم ضرری نمی‌رساند شما که مدعی هستید ضرر دارد، ضرر آنرا برای ما ثابت کنید. محصولات تراریخته را همه دنیا از آمریکا تا چین، اندونزی و انگلستان و غیره مصرف می‌کنند و 170 میلیون هکتار کشت محصولات تراریخته از مساحت ایران بزرگتر است مساحت ایران 165 میلیون هکتار است. و بیش از 12 برابر کل سطح زیر کشت ایران است. در دنیا کشت محصولات تراریخته روز به روز در حال گسترش است به طوریکه پنج سال پیش زیر 100 میلیون هکتار بود و پیش بینی می‌شود تا پنج سال دیگر بالای 300 میلیون هکتار خواهد بود.
آقای دکتر از واردات صحبت کردید. همانطور که شما هم فرمودید الان بیش از 80 درصد پنبه و سویای دنیا تراریخته است و بیش از نیمی از ذرت دنیا تراریخته است و ما سالیانه چند میلیارد دلار برای واردات این نوع محصولات هزینه می‌کنیم چرا بودجه‌ی تحقیقاتی که به موسسات داده می‌شود هنوز این موسسات بر روی محصولات غیر تراریخته تحقیق می‌کنند؟ آیا این اتلاف بیت‌المال نیست؟
من شنیده‌ام که در حال حاضر دیگر بودجه تحقیقات نمی‌دهند. من مخالف اصلاح سنتی نیستم. به نظر من مهندسی ژنتیک و اصلاح سنتی باید هر دو در کنار هم باشند و نتایجی که بدست می‌آورند باید با هم مقایسه شوند. ممکن است که شما هزاران تغییر ژنتیک انجام بدهید و تنها بیست تای آن موفق باشد.
آقای دکتر با توجه به اینکه هنوز آیین‌نامه اجرایی قانون ملی ایمنی زیستی بعد از سه سال به تصویب نرسیده شما آینده مهندسی ژنتیک در ایران را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟
با توجه به اینکه ما کشور جوانی هم هستیم و نیمی از جمعیت شور ما زیر 25 سال است، جوانان کشور ما در زمانی دارند رشد می‌کنند که علم و دانش در یک انقلاب است. در حال حاضر دانش بشر کمتر از دو سال به دو برابر می‌رسد و بیست سال دیگر ممکن است دانش بشر هر دو ساعت دو برابر شود. کسی نمی‌تواند جلوی پیشرفت دانش را بگیرد. حالا بخواهند بودجه بدهند یا ندهند، تحریم باشیم یا نباشیم و یا موافق میل ما نباشد. امروز دیگر در دنیا کسی نمی‌تواند جلوی چیزی را بگیرد. می‌توانند تاخیر بیاندازند و یا با تحریم بودجه و زور بگویند این کار را نکنید. ولی با این پیشرفت‌های علمی و اطلاع‌رسانی که در دنیا می‌شود نمی‌توان جلوی چیزی را گرفت. از طرف دیگر طبقه جوان و جویای نام و طبقه‌ای که با تکنولوژی روز در حال بزرگ شدن است آنها دانش را دنبال خواهند کرد در ایران نباشد، خارج از ایران اینکار را می‌کنند. در این رابطه مرزها هم حذف شده است هرچقدر هم سیاستمداران و سیاسیون دنیا بخواهند خود را جدا کنند، نمی‌شود چراکه این چیزها دوران خود را سپری کرده است. کسی نمی‌تواند مانع گسترش دانش بشود منتهی هرچقدر دیر بپیوندیم کشور ضرر می‌کند، هر چقدر کمتر سرمایه‌گذاری کنیم ملت ضرر می‌کنند، تولیدات ما غیراقتصادی می‌شود، ملت فقیر می‌مانند و دچار سوء تغذیه و بیماری می‌شوند و در کل ضرر آن به مردم می‌رسد. حالا ممکن است بگوییم که نیمی از مردم عادی نمی‌فهمند و هنوز کورکورانه از ما حمایت می‌کنند. ولی روز به روز تعداد این افراد کمتر می‌شود و به تعداد افراد آگاه اضافه خواهد شد. اگر ما بههمین سیاست خودمان ادامه بدهیم و در این زمینه‌ها سرمایه‌گذاری نکنیم این افرادی که آگاه شده‌اند فردا ما را قبول نخواهند کرد و دیگر جلوی این مسئله خواهند ایستاد. من دوباره تکرار می‌کنم هرچقدر ما در مورد فناوری‌های نو تاخیر داشته باشیم ضرر آن متوجه مردم و کشور است. فناوری‌های نو فقط مهندسی ژنتیک نیست در هر جایی در زمینه اطلاع‌رسانی، بیوتکنولوژی، نانوتکنولوژی حتی مهندسی‌های سخت‌افزاری مثل مهندسی برق و مکانیک.
آقای دکتر کلانتری مشکل اینجاست که در زمینه های دیگر ایران پیشرفت بهتری داشته. برای مثال در مورد بیوتکنولوژی پزشکی، داروهای نوترکیب و غیره ولی در مورد مهندسی ژنتیک کشاورزی یکسری چالش‌هایی پیش‌رو هست که وارد این مقوله می‌شود توان مقابله با آنرا ندارد.
این بدعت نحس و غیر علمی را در دولت قبلی خانم ابتکار کاشتند که جزو نیروهای روشنفکر هم بودند و بدون دلیل و بیهوده افراد را ترسانده‌اند. ما مهندسی ژنتیک را تقلید می‌کنیم ما آنرا ابداع نکرده‌ایم ما تنها همان کاری را که در آمریکا، چین، برزیل، آرژانتین و غیره انجام می‌شود را تقلید می‌کنیم. سوال من اینست که آیا اون آمریکایی، آرژاتینی، چینی و غیره به محیط زیست خود کمتر اهمیت می‌دهد؟ بهداشت و درمان آنها از ما عقب‌مانده‌تر است؟ چه اتفاقی افتاده؟ غیر از اینکه ما با این سیاست‌ها راه را برای واردات باز بکنیم. از چیزی در حدود 5/7 تا 8 میلیون تن واردات خوراک دام در کشور من به طور یقیین می‌توانم بگویم که بالای 85 تا 90 درصد تراریخته هستند. روغن نباتی که سالی 2/1 تا 3/1 میلیون تن وارد می‌کنیم بالای 90 درصد آن تراریخته است. به نظر من این سیاست‌ها باز کردن ادامه راه واردات است. خوب دلال‌های بین‌المللی همانهایی که بر روی محصولات تراریخته سرمایه‌گذاری می‌کنند به دنبال بازار فروشی برای محصولاتشان هستند. همان افراد ممکن است این سیاست‌گذاری را به ما القا کنند که کشت این محصولات را نهی کنیم. من فکر می‌کنم آن کسی که در کشورهای دیگر محصولات تراریخته را تولید می‌کند خود مانعی برای توسعه این محصولات در کشور ما است. چراکه محصولات آنها باید بازاری برای خرید داشته باشد. اگر ما کشت این محصول را در کشور دشته باشیم در نتیجه واردات این محصولات کاهش پیدا می‌کند و ضرر آن متوجه همین کشورهاست. این مسئله در مورد داروها، سموم و غیره صدق می‌کند.
برخلاف خود شما و تا حدودی جناب آقای بیابانی که حمایت‌های خودتان را از مهندسی ژنتیک و محصولات تراریخته اعلام کرده‌اید از افراد دیگر خانه کشاورز صدایی در حمایت از محصولات تراریخته شنیده نمی‌شود. به طور کلی چند درصد از اعضای شورای مرکزی با این نوع محصولات آشنایی دارند؟
اعضای شورای مرکز خانه کشاورز از اقشار مختلفی تشکیل شده‌اند. بیشتذ آنها  کشاورز هستند. کشاورزان شاید توان علمی زیادی نداشته باشند برای اینکه از این مسئله دفاع بکنند. ولی من به شما اطمینان می‌دهم که کسی در شورای مرکزی مخالف محصولات تراریخته و مهندسی ژنتیک نیست. ممکن است از 80 نفر دو نفر هم خودشان را خیلی طرفدار محیط زیست بدانند ولی بالای 90 درصد از این افراد به دنبال اقتصادی کردن تولید هستند.
فکر می‌کنید اگر اطلاع‌رسانی درست  گسترده انجام بشود این چالش‌های پیش‌رو از بین برود؟
قطعا همینطور است. مثلا شما بروید در مجلس شورای اسلامی که تصمیم‌گیرنده هستند، از 290 نفر نماینده مجلس شاید 10 درصد در این مورد آگاهی داشته باشند. به نظر من باید از منافع کشور در تمامی زمینه‌ها دفاع کرد. همانطور که ما امروز می‌گوییم که برای مثال در منطقه پارس جنوبی نباید سهم گاز ما را قطری‌ها ببرند و ما باید سرمایه‌گذاری کنیم و سهم گاز خودمان را از پارس جنوبی برداشت کنیم چرا که هرچه تاخیر کنیم همسایه ما برداشت می‌کند و بیرحمانه هم برداشت می‌کند همانطور هم باید از حقوقمان در مورد مهندسی ژنتیک دفاع کنیم و اگر منافعی است باید سرمایه‌گذاری شود.
شما چالش اصلی کشاورز ایران را در چه می‌بینید؟
اگر در یک کلمه بخواهم بگویم، سرمایه‌گذاری است.
یعنی شما مدیریت را عامل این عقب‌ماندگی نمی‌دانید؟
زماینکه سرمایه داشته باشیم تمامی اینها قابل خریدن است. مدیریت، تکنولوژی و خیلی چیزهای دیگر قابل خرید است.
حتی تفکر افراد؟
اگر سرمایه‌ای باشد تفکر افراد هم قابل خریداری است. زارعی که کشاورزی می‌کند زمانیکه خودش نتواند اقتصادی بودن را درک کند از کسی استفاده می‌کند و با سرمایه آن دانش مدیریت، دانش مبارزه با آفات و بیماری، دانش تولید و استفاده بهتر از نهادها را خریداری می‌کند. کشاورزی ما الان به شدت مریض است. حتی اگر ما بارندگی و اقلیم خوبی برای تولید داشته باشیم با اهدافمون خیلی فاصله داریم چراکه سرمایه‌ای نداریم.
و به عنوان حرف آخر؟
من آرزوی موفقیت برای همه شما دارم و توصیه من به مرکز اطلاعات بیوتکنولوژی ایران اینست که با افراد موثر و تصمیم‌سازی مذاکره کنید و زمان بیشتری را برای آگاهی و اطلاع‌رسانی به این افراد اختصاص بدهید. نشست‌هایی را با نمایندگان مجلس، مدیران، کارشناسان، تصمیم‌سازان اقتصادی و مخصوصا با اعضای شورای شهر استان‌های گیلان و مازندران داشته باشید و آنها را آگاه بکنید.
با تشکر از وقتی که در اختیار مرکز اطلاعات بیوتکنولوژی ایران گذاشتید.

مصاحبه: نغمه عبیری- مرکز اطلاعات بیوتکنولوژی ایران

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.