تولید ممنوع، اما واردات افتخار است
روزنامه شرق- آنچه در این مصاحبه میخوانید وضعیت بیوتکنولوژی و تولید محصولات کشاورزی تراریخته در ایران از نگاه دکتر «بهزاد قرهیاضی» بنیانگذار پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی و رییس انجمن ایمنی زیستی و همچنین رئیس انجمن علوم زراعت و اصلاح نباتات است. هرچند وی در این گفتوگو انتقادهای بسیاری را به مجموعه وزارت جهاد کشاورزی و …
روزنامه شرق- آنچه در این مصاحبه میخوانید وضعیت بیوتکنولوژی و تولید محصولات کشاورزی تراریخته در ایران از نگاه دکتر «بهزاد قرهیاضی» بنیانگذار پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی و رییس انجمن ایمنی زیستی و همچنین رئیس انجمن علوم زراعت و اصلاح نباتات است. هرچند وی در این گفتوگو انتقادهای بسیاری را به مجموعه وزارت جهاد کشاورزی و معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری وارد کرده است، اما انصاف حکم میکند یکجانبه به قاضی نرویم. به همین دلیل از دفتر سرکار خانم دکتر نسرین سلطانخواه معاون علمی و فناوری رییسجمهوری (که در این گفتوگو بارها از وی یاد شده است) وقت خواستیم تا اگر توضیحاتی دارد، ارایه دهد تا در همین صفحه و به همراه انتقادها منتشر شود که متاسفانه دفتر وی به هیچ عنوان پاسخگوی ما نبود. به هر روی گروه علم روزنامه «شرق» همچنان اعلام میکند در صورتیکه وی توضیحاتی در اینباره ارایه دهد، آماده چاپ آنها هستیم. تهیه و تنظیم: لیلا سرمدی
در ابتدا لطفا درباره تولید اولین محصول تجاری برنج تراریخته توسط شما و مشکلاتی که در کشت و تولید آن روبهرو شدید، توضیح دهید.
در پاسخ پرسشتان، ابتدا تاریخچه مختصری از وضعیت مهندسی ژنتیک در ایران را عرض میکنم. ایران کشوری بود که از سال 1374، یعنی دوسال قبل از اینکه در دنیا یک وجب محصول تراریخته به زیرکشت برود، برنج تراریخته را برای تولید انبوه آماده کرده بود، برنج تراریخته طارم مولایی مقاوم به آفتکش که نیازی به مصرف سم ندارد. بالاخره در سال 1383 اولین محصول تجاری برنج تراریخته دنیا توسط معاون اول وقت رییسجمهور جناب آقای دکتر «عارف» برداشت شد و کشاورزان فراوانی از این فناوری استقبال کردند. اما در سال 1384 یکی از مدیران میانی وزارت جهاد کشاورزی با هماهنگی وزیر وقت جهاد کشاورزی و بدون ارایه هر نوع توضیحی، صدها تن بذر اصلاحشده برنج تراریخته را در انبار متروکهای در رشت توقیف کرد! چه کسی پاسخگوی این خسارتهاست؟ چه کسی پاسخگوی مخالفت و ممانعت با توسعه بیوتکنولوژی بهویژه در بخش کشاورزی است؟ چه کسی پاسخگوی پایمالشدن بیتالمال و نادیدهگرفتن حق مردم در بهرهمندی از محصولات سالم تراریخته است؟ براساس آخرین آمار رسمی در سال 2012 میلادی، سطح زیرکشت محصولات تراریخته جهان به 170/3 میلیون هکتار رسید. گزارش USDA (وزارت کشاورزی آمریکا)، در سال 2012 میلادی نشان میدهد سه محصول عمده ایالات متحده شامل 88 درصد ذرت، 93درصد سویا و 94 درصد پنبه کاشتهشده از نوع تراریخته هستند. در آرژانتین صددرصد سویا، در هند 88 درصد پنبه و در برزیل نیز 83 درصد سویای کاشتهشده تراریخته هستند. در حالیکه هر سال بر تعداد کشورهای تولیدکننده محصولات تراریخته افزوده میشود، در ایران به جز برنج تراریخته طارم مولایی در سال 1383 (که تولید آن بلافاصله بعد از روی کار آمدن دولت فعلی متوقف شد)، محصول تراریخته دیگری تولید نشده است. این در حالی است که در سال 2005 که حتی کشور چین (که اکنون تنها کشور تولیدکننده برنج تراریخته در جهان است) محصول خود را به بازار عرضه نکرده بود، نام ایران به عنوان اولین تولیدکننده این محصول حیاتی، در مراکز معتبر بینالمللی ثبت شده بود. پروژه تولید پنبه تراریخته نیز خیلی زودتر از پاکستان آغاز شده بود که با روی کارآمدن مهندس «اسکندری» به عنوان وزیر جهاد کشاورزی و دیگر مدیران منصوب وی در حوزههای پژوهشی (که در مواجهه با محصولات تراریخته، مخالفت پیشه میکردند)، پروژه تولید تجاری پنبه تراریخته نیز مانند پروژه تولید تجاری برنج تراریخته بهدست فراموشی سپرده شد و باعث شد ایران در این زمینه از میانمار، بورکینافاسو، مصر، سودان و پاکستان هم عقب بیفتد! بدیهی است که در سال 2013 نیز همچنان شاهد افزایش رشد محصولات تراریخته در دنیا باشیم و با سرعت رشد جمعیت، دور از انتظار نیست که تا چند سال آینده، محصولات تراریخته، عمده بازار را به تصرف خود درآورند. این در حالی است که در ایران هنوز بر سر پذیرش این فناوری، بحث و جدل وجود دارد!
در دومین جشنواره زیستفناوری کشور در تهران، معاون علم و فناوری ریاستجمهوری، دکتر «نسرین سلطانخواه» گفت کشور ما در تولید علم در عرصه زیستفناوری رتبه 13 را در جهان و رتبه اول را در منطقه در تولید مقاله در عرصه بیوتکنولوژی به خود اختصاص داده است. نظر شما در رابطه با این ادعا چیست؟
عملکرد دکتر «سلطانخواه» و انتخاب مدیر عزلشده بیوتکنولوژی کشاورزی بهعنوان معاون خود، نشاندهنده تقابل آشکار آنها با توسعه مهندسی ژنتیک است که همواره مورد اعتراض انجمنهای علمی مرتبط با بیوتکنولوژی و مهندسی ژنتیک بوده است. بهطوری که عدم اختصاص حتی یک ریال از اعتبارات بیوتکنولوژی به توسعه مهندسی ژنتیک در کشاورزی و تولید محصولات تراریخته طی سالهای گذشته همواره مورد انتقاد بوده است. براساس گزارش رسمی مورد تصویب معاونت علم و فناوری ریاستجمهوری، ایران در حوزه مهندسی ژنتیک کشاورزی، بسیار عقب افتاده است که با ادعاهای خانم دکتر «سلطانخواه» در مورد رتبه ۱۳ جهانی فاصله زیادی دارد! جای تعجب است! از یک طرف درباره توسعه مهندسی ژنتیک و تولید انبوه پنبه تراریخته، وعدههای بسیار میدهند و از طرفی دیگر شاهد تاخیر هشتساله در ساخت گلخانههای تراریخته، به زنجیر کشیدن اولین برنج تراریخته جهان و برخورد با پیشکسوتان و پژوهشگران حوزه مهندسی ژنتیک هستیم که بیانگر عملکرد ضد ونقیض است و باید پاسخگو باشند!
وضعیت آینده بیوتکنولوژی در دنیا و در کشور، بهویژه در عرصه کشاورزی را چطور ارزیابی میکنید؟
در دنیا چشمانداز پنج سال آینده امیدوارکننده است. تولید اولین ذرت تراریخته مقاوم به خشکی که برای سال 2013 در آمریکای شمالی و سال 2017 در آفریقا برنامهریزی شده است، تولید برنج تراریخته دارای ویتامین A (برنج طلایی) که برای سال 2014-2013 در فیلیپین برنامهریزی شده است، تولید ذرت تراریخته و برنج تراریخته در چین، از چشماندازهای دنیا در حوزه کشت و تولید محصولات تراریخته است. در قاره آفریقا، کشت ذرت، سویا و پنبه تراریخته در آفریقایجنوبی، کشت پنبه مقاوم به آفاتBt در بورکینافاسو و ذرتBt در مصر موفقیتآمیز بوده است. در چند کشور آفریقایی از جمله اوگاندا، کنیا و نیجریه تولید محصولات تراریخته شامل پنبه، ذرت، موز، لوبیا چشمبلبلی و سیبزمینی شیرین بعد از تصویب، تجاری خواهند شد. اخیرا در کشور چین، تولید سرم آلبومین انسانی با خلوص 99/9999 درصد به صورت کاملا تجاری در برنج صورت میگیرد و از هر هکتار برنج بیش از یکمیلیون دلار سود خالص برداشت و به کشورهای مختلف جهان صادر میشود. همچنین کشاورزان هندی با کشت پنبه تراریخته، به سودآوری بالایی رسیدهاند و 14 درصد روغن نباتی خوراکی موردنیاز خود را از پنبهدانه تراریخته تولید میکنند. در ایران هنوز بهجز همان محصول تراریخته که احتمالا بهطور غیررسمی و توسط کشاورزان پیشرو تولید میشود، محصول تراریخته دیگری کشت نمیشود. البته واردات چندمیلیونتنی محصولات تراریخته مانند دانههای روغنی سویا، ذرت، کلزا، علوفه و خوراک دام در ایران با توجه به اسناد موجود، محرز است. بنابراین در حالیکه در کشور ما تولید محصولات مهندسی ژنتیک با عملکرد برخی مدیران دانایی ستیز و فناوریهراس در برابر دانش روز، همچنان در سردرگمی به سر میبرد، دنیا با بهکارگیری فناوریهای نو در تولید محصولات تراریخته که بارها سلامت و سودمندی آنها اثبات شده است، در حال پیشرفت است و در آیندهای نزدیک، شاهد تسخیر بازارهای موادغذایی از محصولات مهندسی ژنتیک سالم و مفید خواهیم بود. خوشبختانه زیرساختهای علمی و توانایی تولید محصولات تراریخته از نظر علمی و فنی بین دانشمندان متخصص ایرانی وجود دارد، بهطوری که تولید تجاری و رهاسازی برنج تراریخته در سال 2004 میلادی و موفقیت پژوهشگران در زراعت مولکولی و مهندسی ژنتیک محصولاتی مانند پنبه، کلزا، چغندرقند و توتون تراریخته را میتوان به عنوان نمونههایی از وقوع انقلاب علمی در ایران عنوان کرد که به دست دانشمندان سختکوش و متعهد کشورمان محقق شده است. اما متاسفانه در انتخاب مدیران بیوتکنولوژی کشور اشتباهی صورت گرفته است، به نظر من باید عملکرد برخی مدیران وزارت جهاد کشاورزی و سازمان حفاظت محیط زیست در سال 1391 که به نام سال تولید ملی نامگذاری شده بود، در مورد تولید ملی محصولات تراریخته، به دلیل واردات سالیانه سه تا پنج میلیارد دلاری همین محصولات که با ندانمکاری، خسارت جبرانناپذیری را به بدنه بیوتکنولوژی کشور برای نسلهای آینده وارد کردند، مورد بررسی قرار بگیرد.
همزمان با برگزاری دو همایش، با توجه به شعار دو همایش که «زیستفناوری برای امنیت غذایی و سلامت» است، چگونه میتوان با کمک زیستفناوری و آوردن محصولات آن در سفرههای مردم، به امنیت غذایی و سلامت مردم کمک کرد؟
در خبر ساعت هشت صبح هفتم اردیبهشت از قول یک مدیر دولتی بلندپایه از رادیو شنیدم که میگفت: «مردم خیالشان راحت باشد که از نظر برنج به دلیل واردات بسیار آن، مشکلی نداریم و میخواهیم آن را به قیمت مناسبی توزیع کنیم.» یک مدیر ارشد دولتی با افتخار از واردات مقادیر هنگفت برنج به کشور سخن میگفت! در اینجا سوال من این است که واقعا این چه افتخاری است!؟ در پایان سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی و در سالجاری که سال حماسه سیاسی- حماسه اقتصادی نام دارد و میخواهیم حماسه اقتصادی را در کشور رقم بزنیم، تا منویات رهبر فرزانه انقلاب پیاده شود، بحث تکیه بر واردات را در رسانه ملی اعلام میکنند! در حالیکه واردات محصولات غذایی میتواند به امنیت غذایی ما لطمه بزند، بهطوری که ما هماکنون در زمینه روغن تا حدود 90درصد به خارج از کشور وابستگی داریم. ما به عنوان متخصص باید فارغ از بحثهای مدیریتی (که جنبه سیاسی دارد)، برای این وضعیت، چارهاندیشی فناورانه داشته باشیم و از آقای "اسکندری" وزیر جهاد کشاورزی دولت نهم سوال کنیم که با توجه به اینکه وعده خودکفایی جو در یک سال، برنج در سه سال و خودکفایی در روغن، شکر و گندم را داده بودید، چرا هماکنون در واردات این محصولات رکورد زدهایم و بیشترین میزان واردات را در تاریخ کشور شاهد هستیم!؟ علت این وضعیت، انتخاب مدیران براساس ملاکهایی غیراز شایستهسالاری است. با وجود اینکه وظیفه اصلی آنها توسعه مهندسی ژنتیک در کشور است، به جان بیوتکنولوژی افتادند و با درافتادن با بیوتکنولوژی، تیشه به ریشه مهندسی ژنتیک زدند و در واقع کشور را به واردات محصولات وابستهتر کردند. هماکنون بیش از 90درصد روغن دنیا، روغن استحصالی از پنبه دانه، سویا، ذرت و کلزای تراریخته است. چرا ما نباید این محصولات را در کشور داشته باشیم؟ وقتی ما نتوانیم علف هرز واریتههای سنتی منسوخ کلزا را کنترل کنیم، هزینه تولید،گران تمام میشود و سطح زیر کشت کلزا پایین آمده و کشاورز از کشت آن دست میکشد. همه این موارد نشانهستیزی است که دولت با مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی داشته است. امروز مسوولان امر باید در برابر ملت به علت وضعیت ناهنجاری که برای وضعیت غذایی مردم ایجاد کردهاند، پاسخگو باشند. براساس پیام هزاره دوم فائو (سازمان خوار و بار جهانی)، بیوتکنولوژی یکی از توانمندترین ابزار برای نیل به امنیت غذایی است. از سوی دیگر ما از بیوتکنولوژی میتوانیم برای سلامت انسان استفاده کنیم. گفتنی است بخش داروسازی در حوزه بیوتکنولوژی زیر نظر وزارت بهداشت، پیشرفت چشمگیری داشته است، چراکه این مجموعه سر ستیز با بیوتکنولوژی نداشت و از طریق تقویت بخش خصوصی در این حوزه، هماکنون داروهای نوترکیب زیادی توسط متخصصان ایرانی در این بخش تولید شده است، اما متاسفانه در حوزه کشاورزی بهویژه محیطزیست، ما با موانع عظیمی روبهرو هستیم و در حوزه سلامت از جنبه غذایی فاصله زیادی با وضعیت مناسب و استاندارد داریم. قابل توجه است براساس گزارش پزشکی قانونی در سال گذشته، طی 9 ماه بیش از 240 نفر در کشور به دلیل مصرف قرص ضدآفت برنج کشته شدند. در حالیکه با کشت محصولات تراریخته، میتوان قرص ضدآفت برنج را از صحنه مصرف کشور حذف کرد. پاسخگوی این 240 نفری که فقط در نه ماه کشته شدند، کیست؟ پاسخگوی فرزندان روستاییانی که در اثر مصرف بیرویه سموم دفع آفات نباتی شیمیایی بیمار و مسموم میشوند، چه کسی است؟ ما باید سم را از چرخه محصولات کشاورزی حذف کنیم و رسیدن به این منظور جز با رویآوردن به کشاورزی ارگانیک و کشاورزی با فناوری مهندسی ژنتیک که در کنار هم میتوانند کشور را از جنبه سلامتی تامین کنند، میسر نیست. از طرف دیگر ما در بیوتکنولوژی و مهندسی ژنتیک میتوانیم از کشت گیاهان برای تولید دارو استفاده کنیم. در کشور چین تولید سرم آلبومین انسانی با خلوص 99/9999 درصد به صورت کاملا تجاری در برنج تراریخته صورت میگیرد که ما هم به دنبال این هستیم که این محصول را در ایران داشته باشیم. بنابراین بیوتکنولوژی و مهندسی ژنتیک در عرصههای بهداشت، سلامت و تامین سلامت و امنیت غذایی نقش بسیار مهمی دارد.
براساس سند چشمانداز 20 ساله نظام در افق 1404، ایران دارای جایگاه اول علمی، اقتصادی و فناوری در منطقه است. آیا کسب رتبه اول تولیدات علمی بیوتکنولوژی ایران در خاورمیانه، باعث افتخار جامعه علمی کشور و نشاندهنده دستاوردی بزرگ است؟ در حالیکه ایران هشت سال پیش با تولید اولین برنج تراریخته، اولین کشور تولیدکننده این محصول در دنیا بود!؟
در واقع این درخششها در خور تقدیر است. ما باید این درخششها را تکثیر میکردیم و ارج مینهادیم. ما باید استادان برجستهای را که در دانشگاهها و دستگاههای پژوهشی هستند و دانشجویان خوشآتیه و مستعدی را که وجود داشتند، تقویت میکردیم. متاسفانه در هشتسال گذشته روندی معکوس را طی کردیم و بهجز تعداد معدودی که در وزارت بهداشت یا در بخشهای خصوصی بودند و مورد حمایت وزارت بهداشت قرار گرفتند که رشد قابلتوجهی داشتند و همچنین تعداد معدودی مثل پژوهشگاه رویان، سایر بخشها پسرفت داشتند. بهطوری که بسیاری از مواردی که بعدها تحت عنوان رتبه اول و جایزه اول معرفی کردند، انحرافی بیش نبود. انتخاب جایزه اول در جشنواره زیستفناوری مانند این بود که در مسابقه فوتبال از یک کار معمولی الکترونیک تقدیر کنند یا در مسابقات هنری، از کسی که در حد متوسطی دوچرخهسواری بلد بوده، تقدیر کنند! متاسفانه برخی از جوایز معرفیشده توسط مدیران دولتی در جامعه علمی بیوتکنولوژی کشور، به عنوان کارهای معمول بیوتکنولوژی هم مورد قبول نیست، چه رسد به اینکه آنها کار شاخص و در خور تقدیری باشند. البته شاید برخی هم در حد قابل قبولی، خوب بودند. سوالی که مطرح کردید سوال خوبی است که رتبه اول ما در منطقه باعث افتخار است؟ به نظر من اگر بتوانیم در منطقه اول شویم، قطعا افتخاری برای ماست، چراکه در منطقه ما کشورهای پیشرفتهای هم قرار دارند؛ کشورهایی مانند پاکستان که در زمینه بیوتکنولوژی بسیار پیشرفته است یا رژیم اشغالگر قدس که فوقالعاده در این عرصهها ترقی کرده است. در واقع ما نباید رقیبی در منطقه میداشتیم، اما الان متاسفانه ما حتی در منطقه امکان اینکه رتبه اول را در افق 1404 داشته باشیم، کارمان بسیار بسیار مشکل و نیل به این هدف تقریبا ناممکن شده است. علت این امر این است که برای مثال در بیوتکنولوژی کشاورزی، کشور همسایه ما، پاکستان با کشت سه میلیون هکتار پنبه تراریخته رتبه اول منطقه را از آن خود کرده است. حتی اگر به سند زیستفناوری عمل کرده بودند، ما الان باید یک تا 5/1میلیونهکتار سطح زیر کشت محصولات تراریخته میداشتیم. قابل توجه است که این سند مصوب هیات وزیران دولتهای هشتم و نهم است، اما در حال حاضر به جز یک نوع محصول تراریخته که کشاورزان پیشتاز، دست به دست کشت میکنند، محصول تراریخته دیگری در عرصه نداریم. همچنین در زمینههای دیگر (مانند استفاده از نشانگرهای مولکولی برای اصلاح نباتات در زمینه کاتالوگکردن بانکهای ژن، نجات گونههای در حال انقراض و استفاده از بیوتکنولوژی برای محیطزیست)، میتوان گفت که تقریبا دستمان خالی است و لااقل در حد تولید ثروت و استفاده تجاری، چیزی برای عرضهکردن نداریم. متاسفانه مسوولان محیطزیست، جهاد کشاورزی و بیوتکنولوژی در کشور، به جای اینکه دغدغه تولید و پیشرفت داشته باشند، مدعی هستند که این محصولات میتوانند خطرناک باشند و گفته و ناگفته جلوی تولید این محصولات را گرفتهاند. اغلب معاونان خانم دکتر«سلطانخواه»، مخالف توسعه مهندسی ژنتیک هستند و از بروز این مخالفت ابایی ندارند و در بعضی از جلسات آشکارا بیان میکنند. پس پاسخ شما این است که حتی در منطقه هم اولشدن خوب است، اما من متاسفم بگویم که ما در مهندسی ژنتیک کشاورزی در دنیا از کشورهایی مانند پاکستان، بورکینافاسو، سودان، میانمار، کنیا، مصر و آفریقای جنوبی عقب افتادهایم.
بازار تجارت جهانی محصولات زیستفناوری به چه سمتی میرود؟ سهم ایران در بهرهمندی از دستاوردهای بیوتکنولوژی چیست؟
بازار زیستفناوری در دنیا در چند جهت به پیش میرود: اولی بلاتردید در حوزه مهندسی ژنتیک و تولید محصولات تراریخته است. براساس آمار منتشره ارزش بذر محصولات تراریخته که در دنیا تولید میشود، سالیانه بیش از 130میلیارد دلار تخمین زده شده است که منابع این آمار موجود است. از طرف دیگر بیوتکنولوژی در حال حاضر تمام عرصههای داروسازی و تشخیص طبی را به خود اختصاص داده است که برای آن نیز یک برآورد چند صد میلیارد دلاری در دنیا وجود دارد. اما عرصه دیگر بهنام فروش دانش است که به اصطلاح فروش دانش و فناوری، تجهیزات و ارایه خدمات بیوتکنولوژی در دنیاست که سهم کشور ما نیز از این عرصه بسیار کم است. اگرچه در زمینه تولید دارو با مشارکت بخش خصوصی به رشد خوبی رسیدهایم، اما در بخش کشاورزی از نظر تولید محصولات تراریخته صفر هستیم و درآمدی نداریم در حالی که سهم واردات محصولات تراریخته سه تا پنجمیلیارد دلار در عرصه ارایه خدمات بیوتکنولوژی تخمین زده شده است. بنابراین در حوزه بیوتکنولوژی وقت حسابرسی فرارسیده است.
با توجه به اینکه گیاهان تراریخته، قبل از رهاسازی، آزمایشهای گلخانهای و مزرعهای را طی میکنند و با توجه به آمار روزافزون تولید این محصولات در دنیا، علت نگرانی در تولید و مصرف گیاهان تراریخته، با وجود واردات سه میلیاردی سویا و ذرت تراریخته و روغنهای آنها را در چه میدانید؟
من که فکر نمیکنم آنها نگرانی داشته باشند. اگر نگران بودند وارداتش را هم متوقف میکردند. پس نگران نیستند. از طرف دیگر به طور نمایشی میخواهند وانمود کنند که محصول تراریخته باید در گلخانه تراریخته کشت شود! اما خودشان وقتی که میخواهند پرچم جایی را ببرند و پز افتتاح بدهند، در جایی که اصلا گلخانه محصولات تراریخته وجود ندارد، محصول تراریخته را تولید و بعد آن را وارد گلخانه میکنند و به مسوولان نشان میدهند که ما در گلخانه تراریخته مثلا میخواهیم آنها را کشت و تولید کنیم. اگر آنها نگران هستند چرا این کارها را میکنند؟ بنابراین آنها اصلا نگران نیستند.
آقای دکتر، چالش پیش روی زیستفناوری بهویژه در بخش کشاورزی در ایران را در چه میدانید؟ در واقع شما به عنوان بنیانگذار پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی و پژوهشگر تولیدکننده اولین برنج تراریخته در دنیا، چه راهکاری در نظر دارید؟
مهمترین چالش نهتنها در بخش کشاورزی بلکه در کل وزارت علوم نیز نبود شایستهسالاری در حوزه بیوتکنولوژی است که در حال حاضر مسوولیت کلیدی دارند؛ افرادی که شایستگی این مسوولیت و تمایلی به توسعه بیوتکنولوژی ندارند و اگر هم تمایلی داشته باشند، بیوتکنولوژی با تعریف خودشان را (که مورد تایید جامعه علمی بیوتکنولوژی کشور نیست) ترویج میکنند که به نوعی فناوریهراسی در آن دیده میشود. بنابراین بزرگترین چالش ما این است که افراد در جایگاه خودشان قرار بگیرند. افراد شایسته، دلسوز و جوانان متخصص بیایند و با استفاده از تجارب پیشکسوتانی که به نوعی از عرصه خارج شدهاند با نیروی تازهنفس، وارد میدان شوند تا با تلاشهای بیشتری بتوانند گذاشتهها را جبران کنند. اگر این موضوع حل شود بقیه مسایل مانند کمبود اعتبارات، تحریمها، داناییستیزی و فناوریهراسی نیز حل میشود. البته همه این موارد با مدیریت لایق که درک صحیحی از بیوتکنولوژی و انگیزه و تمایل به توسعه و پیشبرد آن داشته باشد، عملی است.
منبع: روزنامه شرق تهیه و تنظیم: لیلا سرمدی
(http://www.sharghdaily.ir/Default.aspx?NPN_Id=122&pageno=7)