تفکر، قربانی تعصب: صدمه جبرانناپذیر فناوریهراسی بر پیکره محیط زیست ایران!
دکتر الهام باقریراد*- شکاف عمیق بین حرف و عمل متولیان محیط زیست علاوه بر آمار و ارقامی که بزرگان متولی محیط زیست هر ساله اعلام میکنند از طریق میزان مشارکت ایران در توسعه وتحقیق و ارائه مقالات معتبر بینالمللی با موضوع محیط زیست قابل ارزیابی است. به همین سبب بر آن شدم تا چند سطری در مورد چالشها و مشکلات موجود در رهبری و ساختار سازمان محیط زیست ایران بنویسم.
به دلیل استفاده غلط بشر از زیستگاههای طبیعی، بسیاری از آنها از بین رفتهاند یا در معرض نابودی هستند. در چنین شرایطی دستاوردهای علمی و پیشرفتهای حاصل از فناوری به کمک میآیند تا راهکارهایی برای تامین
شکاف عمیق بین حرف و عمل متولیان محیط زیست علاوه بر آمار و ارقامی که بزرگان متولی محیط زیست هر ساله اعلام میکنند از طریق میزان مشارکت ایران در توسعه وتحقیق و ارائه مقالات معتبر بینالمللی با موضوع محیط زیست قابل ارزیابی است. به همین سبب بر آن شدم تا چند سطری در مورد چالشها و مشکلات موجود در رهبری و ساختار سازمان محیط زیست ایران بنویسم.
به دلیل استفاده غلط بشر از زیستگاههای طبیعی، بسیاری از آنها از بین رفتهاند یا در معرض نابودی هستند. در چنین شرایطی دستاوردهای علمی و پیشرفتهای حاصل از فناوری به کمک میآیند تا راهکارهایی برای تامین نیازهای بشر و متناسب با حفظ محیط زیست ارائه کنند. امروزه دانشمندان جهان در تلاشند با استفاده از علوم مختلف از جمله ژنتیک از تاثیرات منفی که به هر دلیلی محیط زیست و سلامت کره زمین را تهدید میکند بکاهند. یکی از اصلیترین مزیتهایی که استفاده از بیوتکنولوژی در حفظ سلامت محیط زیست دارد کاهش مصرف سموم شیمیایی است. با توجه به نیاز غذایی بشر، به دست آوردن محصولی سالم و مناسب از اهمیت ویژهای برخوردار است. اکنون، صاحبنظران سراسر دنیا معتقدند که فناوری زیستی یکی از هفت صنعت کلیدی است که سرنوشت ۸ میلیارد جمعیت جهان را در سال ۲۰۳۰ میلادی رقم خواهد زد. لذا، در دنیای کنونی ضرورت استفاده از علوم نوین همچون بیوتکنولوژی برای تامین نیازهای حیاتی انسانها و حفظ محیط زیست پیرامونشان امری بدیهی است.
نقش فناوری زیستی و مهندسی ژنتیک در پیشرفت و توسعه جوامع بشری بر کسی پوشیده نیست. از اینرو لازم است ضوابط اجرای ایمن و سالم این گونه فعالیتها مورد حمایت جدی نهادها قرار بگیرد تا بر اساس آن بتوان کار هدایت و نظارت را به درستی انجام داد. پروتکل جهانی ایمنی زیستی کارتاهنا تضمینی برای کاربری صحیح و مطمئن فناوری زیستی در کشورهای مختلف است. با اجرای این پروتکل، بهرهبرداری صحیح و مطمئن از بیوتکنولوژی و موجودات حاصل از آن، در شرایطی که برای محیط زیست و تنوع زیستی خطرساز نباشد، ممکن شده است.
اما در کمال تاسف در ایران نهادهای ذیربط از همگرایی مثبتی با هم برخوردار نیستند. از طرفی پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی با تکیه بر اصول علمی در تلاش برای شفافسازی دامنه کاربردهای این علم در بهبود وضعیت گیاهی-جانوری-انسانی است و از سوی دیگر سازمان محیط زیست با تکیه بر عقاید سنتی صرفا بر عدم تفاهم در مورد مزایای این فناوری تاکید میکند که گاهی جنبه شخصی و غیر علمی پیدا کرده است. مساله اینجاست که ما علاقمندان به محیط زیست، نمیتوانیم تحت عنوان “عدم مطالعه در ساختمان ژنتیکی محصولات کشاورزی و یا دامی” و بدون استناد به دلایل علمی و شواهد اثبات شده با فعالیتهای بیوتکنولوژیکی محققان این حوزه مخالفت کنیم. در سراسر دنیا متخصصین محیط زیست در صحبتهایشان یک تعریف مشخص از خسارت در حوزههای مختلف محیط زیست دارند و با دلایل روشن و فاکتورهای قابل ارزیابی به بیان این موضوع که موجودات تراریخته ممکن است به چه فاکتورهای محیطی آسیب بزنند، کدام ارزشهای محیطی بر اساس چارچوب قانونی موجود باید حفاظت شود، هدف از حفاظت چیست، چه چیز باید حفاظت شود و چه چیز باید اندازهگیری شود، صحبت میکنند. اما در ایران با وجود سابقه دانشگاهی رشته محیط زیست به این گونه اظهار نظرهای علمی تقریبا التفاتی نمیشود. بنابرین بهتر است سازمان محیط زیست ایران به جای ترس، واهمه و فرار از به کارگیری تکنولوژی نوین، ابتدا تعریفی دقیق از خسارت به محیط زیست داشته باشد و به روشهای ارزیابی مخاطرات اشراف پیدا کند. پروژه ایمنی زیستی از جمله فعالیتهای در الویت است که در حال حاضر در فاز دوم اجرای خود است، اما آیا تا حالا نهادی از سازمان محیط زیست سوال کرده است که در طول ۱۰ سال اخیر که از اجرای این پروژه میگذرد چه تاثیرات مثبتی برای جلوگیری از روند افزایشی تخریب محیط زیست با مخالفت و جلوگیری از ورود بیوتکنولوژی انجام داده است؟؟
با نگاهی گذرا به اتفاقات چند سال گذشته و بروز پدیدهها و مخاطرات محیط زیستی نظیر وضعیت بحران دشتها و بهرهبرداری غیرمجاز از آبهای زیرزمینی، خشک شدن تالابها، زوال جنگلهای بلوط زاگرس، بهرهبرداری بیرویه از مراتع، تخریب جنگل و مراتع و تغییر کاربریها، پدیده گرد وغبار، خشکاندن اکوسیستمهای تالابی و زیستگاههای حساس برای امر توسعه، بهرهبرداری بیرویه و غیراصولی از منابع پایه، احداث سدها، آتشسوزیهای عمدی گسترده و … میتوان دریافت که این پیامدهای زیست محیطی کشور قابل پیشبینی بوده و محیط زیست فدای توسعه غیراصولی و ناپایدار گردیده است.
درد آنجاست که با وجود نگاه جدی و حکومتی رهبر معظم انقلاب به مقوله محیط زیست باز شاهد آن هستیم که سالهاست تنها سخن از توسعه پایدار است و دریغ از توجه وهمکاری جامع، در خور و شایسته. امروز میطلبد که برای حل ریشهای چالشهای پیش روی محیط زیست ایران، برنامههای کارشناسی شده در دستور کار قرار بگیرد. شایسته است به جای ایستادن در مقابل هم در کنار هم بنشینیم و به حل بحران زیست محیطی که گریبانگیر کشور شده با دید روشن و غیر اغماضگرایانه بنگریم. فاکتورهای مثبت و منفی استفاده از فناوری نوین را از هم جدا کنیم و به بحث و تبادل نظر بپردازیم و بهترین گزینه را انتخاب کنیم. همچنان که بنا به فرموده مقام معظّم رهبری “مسئلهی محیط زیست؛ مسئلهی این دولت و آن دولت نیست؛ مسئله این جریان و آن جریان نیست؛ مسئله همه کشور است؛ همه باید دست به دست هم بدهند و این مشکل را حل کنند.”
با توجه به اینکه دستیابی به موفقیتهای روزافزون و استفاده از علوم و فنون نوین در جهت ایجاد آیندهای مطمئنتر و سالمتر، همچنان در حال افزایش است، امید میرود بتوان در آیندهای نزدیک مشکل تغذیه نامناسب و بیماریهای ناشی از آن از بین برود و با توجه به افزایش سریع جمعیت جهان، کمبود غذا و نامرغوب بودن یا عدم دستیابی به منابع مناسب غذایی عاملی برای بیماری، مرگ یا محرومیت مردم جهان از ابتداییترین حقوقشان نشود.
*دانشآموخته دکتری بیولوژی از دانشگاه ملی مالزی و کارشناس محیط زیست