انحصار فناوری
ادعا شده چون انحصار فناوری تولید بذر گیاهان تراریخته در اختیار شرکتهای خارجی است وابستگی به بذرهای تراریخته به معنای افزایش وابستگی است.
متن شبهه
گفته شده از آنجا که انحصار فناوری تولید بذرهای گیاهان تراریخته در اختیار چند شرکت غربی است وابستگی به بذرهای تراریخته به معنای افزایش وابستگی است.
تبیین شبهه
در برخی منابع و رسانهها ادعا شده است انحصار شرکتهای غربی بر تولید بذر تراریخته موجب خواهد شد این شرکتها نظر خود را به کشاورزان تحمیل کنند. عامل انحصار این شرکتها بر محصولات مهندسی ژنتیک ثبت اختراعات و عقیم بودن بذرهای تراریخته دانسته شده است. در انتها نتیجه گرفته شده است که در صورت اقدام به تولید ملی و کشت محصولات تراریخته، شرکتهای چند ملیتی و مافیای بذر به این شکل با وابسته کردن کشاورزان ضربات سنگینی به امنیت غذایی کشور وارد خواهد کرد. (احمدی و صمدیان، ۱۳۹۵، ص ۵۹-61)
پاسخ شبهه
به طور حتم تحقق استقلال اقتصادی و به تبع آن استقلال سیاسی و رهایی از وابستگی یکی از آرمانهای اساسی انقلاب اسلامی و آرزوی هر ایرانی متعهد است. با توجه به اینکه 80 تا ۹۰ درصد خوراک دام و طیور (ذرت و کنجاله سویا) (موافق قدیری، ۱۳۹۶) و بیش از 90 درصد روغن نباتی (مستوفی، ۱۳۸۷) ما (سویا، کلزا و ذرت) از کشورهای آمریکا، برزیل و آرژانتین وارد می شود، در نتیجه در حال حاضر متاسفانه کشورمان در این زمینه وابسته است. آمریکا، برزیل و آرژانتین بزرگترین کشورهای تولید کننده محصولات تراریخته هستند. همچنین بخش عمده پنبه تولیدی در جهان تراریخته است و کشورمان به واردات این محصول نیز وابسته بوده و ۸۳ درصد نیاز کشور به پنبه از طریق واردات تامین میشود (سبحانی، ۱۳۹۶). چنین وابستگی اقتصادی و غذایی علاوه بر اینکه امنیت غذایی کشور را تحت تاثیر قرار میدهد وابستگی سیاسی را نیز در پی خواهد داشت. یکی از راههای رفع وابستگی در محصولات کشاورزی استفاده از مهندسی ژنتیک برای توسعه ارقام پربازده یا سازگار با شرایط اقلیمی کشور است. از ابتدای دهه هشتاد تاکنون ارقام تراریخته متعدد پربازده، مقاوم به آفات و متحمل به خشکی و شوری در مراکز تحقیقاتی کشور توسعه یافته است که در اثر تبلیغات سوء علیه این فناوری به چرخه تولید وارد نشده است. آنچه امروز پژوهشگران زیستفناوری با اتکا به فرهنگ ما میتوانیم مقام معظم رهبری در صدد تحقق آن هستند «تولید ملی» محصولات تراریخته در داخل کشور در راستای ایجاد تحول در کشاورزی و رفع وابستگی به واردات این محصولات است. اگرچه متاسفانه از پانزده سال پیش تا کنون با منع تولید بومی تراریخته واردات آن تا سالانه 5 میلیارد دلار رسیده است. اکنون پژوهشگران ما قادرند صفر تا صد مراحل توسعه و تولید محصولات تراریخته را بر اساس صنعت بومی طی کنند و به نام خود ثبت کنند. مخالفتها با «تولید ملی» محصولات تراریخته تنها زمینه را جهت وابستگی بیشتر فراهم کرده است.
یکی از استدلالهایی که مطرح میشود تا اثبات گردد که تولید بومی محصولات تراریخته به تقویت انحصار برخی شرکتهای چندملیتی منجر میشود بحث پتنت این فناوری است. ادعا شده است فناوری توسعه این محصولات در قالب پتنت (ثبت اختراع) در انحصار چند شرکت چندملیتی است و در صورت بومی سازی این فناوری این شرکتها میتوانند از کشورمان خسارت دریافت کنند. در حالی که بنابر اصول حقوقی پذیرفته شده در تمام نظامهای حقوقی جهان و همچنین معاهدات مربوطه، مالکیت فکری دارای اعتبار سرزمینی است. اصل سرزمینی در نظام حق اختراع به این معنا است که پتنتها تنها در کشورهایی اعتبار دارند که مطابق مقررات همان کشور در آنجا ثبت شده باشند. هیچ یک از فناوریهای مورد استفاده در تولید بذور تراریخته به نام مونسانتو یا هر کشور خارجی دیگری در ایران به ثبت نرسیده است و بنابراین حقوقی برای آنان مترتب نیست. از سوی دیگر، حتی در صورتی که چنین مواردی در داخل کشور ثبت شده بودند، مدت اعتبار ثبت اختراع (پتنت) بیست سال است و با توجه به اینکه بیست سال از از زمان ثبت (پتنت) بسیاری از فناوریهای مورد استفاده در تولید بذرهای تجاری تراریخته که در حال حاضر کاربرد زیادی دارند، گذشته است، در نتیجه پتنت آنها باطل شده و دیگر جای نگرانی نیست. برای نمونه ژن کرای که در ارقام تراریخته ایرانی مورد استفاده بوده است در پتنتهایی متعلق به بیش از 30 سال پیش مورد استفاده بوده است(see e.g. EP, 1983). همچنین پتنتی که در برنج تراریخته ایرانی مورد استفاده بوده است به شماره US5625136 در سال 1991 در امریکا به ثبت رسیده است که بر این اساس اعتبار آن در سال 2011 منقضی شده است(USPTO, 1991).
استدلال دیگری که در ارتباط با انحصار شرکتهای چندملیتی بر فناوری بذر تراریخته عنوان میشود این است که این بذرها عقیم هستند و با کشت این بذرها کشاورزان را به این شرکتها وابسته خواهیم کرد. عجیب است که این استدلال در پاسخ به درخواست دانشمندان کشورمان مطرح میشود که خواستار کشت بذرهای تراریخته بومی هستند نه بذرهای خارجی. اگرچه اساسا فناوری تراریخته ارتباطی با مسئله بذرهای عقیم ندارد. این تصور که مهندسی ژنتیک محصولات کشاورزی برای تولید بذرهای عقیم (فناوری ترمیناتور) از سوی شرکتهای تولید بذر به کار گرفته میشود کاملا غلط است. فناوری ترمیناتور هیچ گاه به صورت تجاری در بذرهای تراریخته موجود در بازار به کار نرفته و صرفا در مقیاس آزمایشگاهی مطرح بوده است. بنابراین، اگرچه یک ثبت اختراع در این باره وجود دارد (US Patent 5,723,765, 1998) اما این اختراع هرگز تجاری سازی نشده است (Kloppenburg, 2005, p. 319).[1] حقیقت آن است که بذرهای هیبرید که از طریق روشهای کلاسیک توسعه یافتهاند در کشت دوم کیفیت کشت اول را ندارند به همین دلیل کشاورز هر ساله باید این نوع بذرها را از شرکت تولیدکننده تهیه کنند. جالب آنکه در دو دهه گذشته اکثر بذرهای موجود در بازار از این نوع و وارداتی بودهاند و کشاورزان برای کشت آنها به شرکتهای بزرگ تولید بذر در جهان وابسته هستند. اما این امر اساسا دغدغه جریان فناوری هراسی در کشور نبوده و نیست. همچنین در مورد بذر گیاهانی مانند برنج تراریخته که خودگشن هستند نیز هیچ نیازی به خرید سالانه بذر از شرکت تولید کننده وجود ندارد و زارعین با آزادی می توانند بهترین خوشههای خود را برای بذر سال آتی و بدون پرداخت هرگونه حق امتیاز مورد استفاده قرار دهند.
استدلال دیگر این جریان برای اثبات انحصار شرکتهای خارجی بر این فناوری مطرح میکنند درباره علف کش گلایفوسیت است. این استدلال به طور مکرر مطرح میشود که «کشاورزان کشور علاوه بر وابستگی در تإمین بذر این محصولات در تأمین سم برای کشت این محصولات نیز وابسته به این شرکتها خواهند بود و این شرکتهای چند ملیتی مافیایی در واقع میتوانند با داشتن حق انحصار تأمین بذر و سم، کشاورزی کشور را تحت مدیریت خود قرار دهند!» (احمدی و صمدیان، ۱۳۹۵، ص ۶۳)
گلایفوسیت یک علفکش عمومی و پرکاربرد است که بیش از 50 سال از کاربرد آن میگذرد و از همین رو ثبت اختراعی درباره آن وجود ندارد. به همین دلیل تولیدکنندگان زیادی در جهان از جمله شرکتهای پتروشیمی داخلی این علفکش را تولید میکنند. بنابراین ادعای ایجاد وابستگی به شرکتهای خارجی تولیدکننده این علفکش در صورت کشت گیاهان تراریخته مقاوم به آن دست کم در مورد کشور ما صادق نبوده و صرفا ترجمه مطالب برخی جریانهای تندرو خارجی است که به طور سنتی با مهندسی ژنتیک مخالف هستند.
جمهوری اسلامی ایران جزء کشورهای پیشرفته در حوزه زیست فناوری و مهندسی ژنتیک بوده و بذرهای تراریخته متعددی با فناوری بومی متناسب با نیازهای داخلی در دو دهه گذشته در کشور توسعه یافته است. به طور حتم در صورتی که این بذرها به صنعت کشاورزی کشور وارد شود تاثیر اساسی در رفع وابستگی کشور خواهد داشت. بهانههایی چون وارداتی بودن فناوری و انحصار شرکتهای چندملیتی نیز صرفا به توقف تولید و افزایش روز افزون وابستگی کشور در دو دهه گذشته منجر شده است.
[1]. Jack Ralph Kloppenburg (2005). First the Seed: The Political Economy of Plant Biotechnology. Univ of Wisconsin Press, p. 319.