اصلاح الگوي مصرف و غيرت ملي
یادداشت زیر در سال ۱۳۸۸ در پایگاه اطلاع رسانی تابناک منتشر شده و همچنان در دسترس است و دهها هزار بازدید کننده داشته است. قضاوت با خواننده است که فناوریهراسانی که بالاترین واردات محصولات آماده مصرف کشاورزی را در دوره مدیریت خود رقم زدند مصداق “ما نمی توانیم” هستند یا دانشمندانی که با مشاهده حجم واردات حتی شیرینی نوروز خانوادگی را هم فراموش کرده و پیگیری مطالبات رهبری را در صدر برنامههای خود قرار دادهاند؟
در دوره کارشناسی زراعت در دانشگاه گیلان بود که با زراعت برنج و مشکلات شالیکاران ایران آشنا شدم و فهمیدم که “برنج” حاصل نمی شود مگر “به رنج”؛ و جایی که با خود عهد کردم تا پایان عمرم را برای کمک و یاری به این قشر شریف صرف کنم.
انعکاس این خبر موجب تحریک مدعیان رهبری جهان در دولت نهم نشد و کسی نپرسید که چرا اینگونه شده است!
هنگامی که دوستانی به من متذکر می شدند که این دولت سر خصومت خاصی با تو و محصولات تراریخته ندارند بلکه دانسته یا نادانسته نتیجه عملشان در خصومت با تولید داخلی و افزایش تجارت (واردات) تجلی می کند نمی توانستم خود را به پذیرش آن راضی کنم. اما امروز که از گشت و گذاری در بازارهای برنج فروشی و علافان رشت بزرگترین تولید کننده برنج کشور به خانه برمی گشتم با اندوهی جانکاه به همین نتیجه رسیدم و این چند کلام را قلمی کردم! در هنگام تهیه این یادداشت چند پرده همچون تصویری عریض از مقابل چشمانم گذشت. بگذارید آن ها را برای شما نیز به تصویر کشم؛
پرده اول: وعده مهندس محمد رضا اسکندری در مجلس شورای اسلامی برای خودکفا کردن کشور در تولید برنج در طی سه سال (و بسیاری از محصولات دیگر طی یک تا سه سال) در حالی که بالاترین رکورد واردات رسمی تاریخ کشور در برنج و در عین حال بالاترین قیمت های برنج در داخل کشور به دلیل کاهش بی رویه تولید این محصول اساسی را تجربه کرده ایم.
پرده دوم: تعویض پیاپی برجسته ترین مدیرانی که هرکدام دارای سوابق طولانی در تحقیقات برنج و حضور در مراکز بین المللی تحقیقات برنج بوده اند و جایگزینی آنها با افرادی که دارای بنیه ضعیف علمی به ویژه در تحقیقات برنج است.
پرده سوم: شالیکارانی که بر سر معاون سابق زراعت مهندس اسکندری (که مدعی بود برنج های ایرانی ذاتا به کرم خاردار!!!؟ مقاومند) فریاد می کشیدند که “ما از شما هیچ نمی خواهیم و تنها کاری که از شما می خواهیم این است که دست از سر ما شالیکاران بردارید و بگذارید ما از فناوری های روز استفاده کنیم. شما که هنوز نمی دانید کرم خاردار مربوط به پنبه است و نه برنج چرا در کار ما مداخله و مزاحمت می کنید”!
پرده چهارم: سکوت روابط عمومی وزارت جهاد کشاورزی در مورد مقالات متعددی که در ماههای پایانی سال 1387 در مورد مسمومیت زا بودن و مضر بودن برنج های تولید شمال کشور (!!؟) منتشر شده بودند و مخالفت های بی شمار عملی و نوشتاری شخص وزیر و معدودی از مسئولین بیوتکنولوژی و غیر بیوتکنولوژی وزارت جهاد کشاورزی با تولید مزرعه ای محصولات تراریخته.
پرده پنجم: کشاورزانی که به دلیل افزایش قیمت تمام شده برنج ناشی از افزایش بی رویه قیمت نهاده های تولید، نیروی کار، آب، برق، انرژی، و هزینه های متداول زندگی و عدم امکان ادامه حیات در هجمه واردات تاریخی برنج قادر به فروش محصول خود نیستند و در فقر مطلق ناگزیر از تن دادن به تغییر کاربری اراضی خود هستند.
پرده ششم: تصویر علافی ها وبرنج فروشی های رشت که در آن مرغوبترین برنج های هندی و پاکستانی به نصف قیمت برنج های ایرانی عرضه می شوند و تقریبا جایی برای برنج های ایرانی باقی نمانده است.
پرده هفتم: کیسه های برنج ده کیلیویی خارجی رنگارنگی که از سوی مسئولین پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی به عنوان عیدی بین کارکنان توزیع شد در حالی که برنج شالیکاران هم وطن ما بر روی دست آنها مانده است.
امید آن دارم در سالی که عنوان “اصلاح” آن هم در “الگوی مصرف” را بر پیشانی خود دارد شاهد تغییر مدیران “وارداتچی” بی توجه به غیرت ملی و تغییر الگوی مصرف از محصولات تراریخته و غیر تراریخته وارداتی به تولیدات دانایی بنیان و دانش محور وطنی باشیم.
بهزاد قره یاضی- متخصص بیوتکنولوژی کشاورزی و ایمنی زیستی