آیا حجتی میتواند بخش بحران زده کشاورزی را سامان دهد؟
تهیه و تنظیم: لیلا لطفی- دولت احمدی نژاد در حالی بر سرکار آمد که وعدههای فراوانی برای بهبود معیشت مردم و رشد اقتصاد و کشاورزی کشور داشت؛ اما آنچه پس از هشت سال در عمل شاهد آن هستیم، چه قدر با وعدههای داده شده هماهنگ است؟
در بررسی وضعیت کشاورزی کشور طی دوره دولتهای نهم و دهم و چشماندازهای پیش روی دولت روحانی،پای صحبتهای دکتر بهزاد قرهیاضی …
دولت احمدی نژاد در حالی بر سرکار آمد که وعدههای فراوانی برای بهبود معیشت مردم و رشد اقتصاد و کشاورزی کشور داشت؛ اما آنچه پس از هشت سال در عمل شاهد آن هستیم، چه قدر با وعده های داده شده هماهنگ است؟
در بررسی وضعیت کشاورزی کشور طی دوره دولتهای نهم و دهم و چشماندازهای پیش روی دولت روحانی،پای صحبتهای دکتر بهزاد قرهیاضی، بنیانگذار و رییس اسبق پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی وزارت جهاد کشاورزی و مدیر گروه پژوهشی فناوریهای نو مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام نشستیم.
دانشگری که نه فقط به واسطه تولید نخستین برنج تراریخته جهان که به دلیل پیگیریهای مجدانه و بیمانندش در رفع موانع تولید کشاورزی و توسعه بیوتکنولوژی در کشور نامش با زیست فناوری کشاورزی در ایران، پیوندی بیبدیل دارد. به پاس همین تاثیر گذاری بیبدیلش بر توسعه بیوتکنولوژی کشور بود که همین ماه گذشته به عنوان "چهره تاثیرگذار بیوتکنولوژی" موفق به دریافت جایزه بیوتکنولوژی دکتر کاظمی آشتیانی شد.
قرهیاضی که در هنگامه ادغام وزارتین جهاد سازندگی و کشاورزی سکاندار ادغام مجموعههای آموزشی و پژوهشی دو وزارت سابق بود، در سالهای اخیر از جدی ترین منتقدان سیاستهای دولت احمدی نژاد در بخش کشاورزی بوده و طراح استیضاحهای محمدرضا اسکندری محسوب میشود. وی در حال حاضر رییس انجمنعلوم زراعت و اصلاح نباتات ایران و رئیس اتحادیه در دست تاسیس انجمنهای علوم کشاورزی و منابع طبیعی است.
سوال: آقای دکتر اگر موافق باشید، کمی به گذشته برگردیم و با توجه به اینکه مهندس حجتی از سوی دکتر روحانی برای وزارت جهاد کشاورزی به مجلس شورای اسلامی معرفی شده است ارزیابی خود را از وضعیت کشاورزی در دوره ایشان توضیح دهید.
پاسخ: در دوره مهندس حجتیاز نظر ساختاری وزارتین جهاد سازندگی و کشاورزی در هم ادغام شدند و ضمن صرفهجویی در هزینه مدیریتی دو وزارتخانه از بسیاری از دوباره کاریها و موازی کاریها جلوگیری شد و سرمایه تزریق شده به بخش کشاورزی افزایش چشمگیری پیدا کرد.شایسته سالاری (ولو به طور نسبی) در عرصه مدیریتی یک رویه شد و از همه ظرفیتهای مدیریتی و کارشناسی همه دورههای قبل و بعد از انقلاب به بهترین نحو استفاده شد.
ادغام کار بسیار سختی بود. همه ما خودمان را آماده کرده بودیم که برای علاج بیماری بخش کشاورزی این جراحی صورت بگیرد. خودمان را هم آماده کرده بودیم که بخش بیمار ما دچار تب شدید شود و به تدریج بهبودی یابد. اما در سایه مدیریت مهندس حجتی نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه همزمان با ادغام آرام و بیحاشیه این دوزارت همه شاخصهای بخش کشارزی ماند تولید و توسعه بهبود پیدا کردند و کشاورزی کشور طلایی ترین دوران خود را رقم زد. من نقش مدیریتی مهندس حجتی را در این میان یک نقش کلیدی میدانم. به طور ویژه او به گونهای رفتار کرد که هم بچههای جهادی دلگرم بودند و هم بچههای کشاورزی سابق احساس نمیکردند که شهروند درجه دوم هستند. او در حق نیروهای بخش پدری گرد و از شایستگی همه استفاده کرد. دکتر کلانتری و خانه کشاورز هم انصافا کمک کردند.
در این دوره با وجود بحرانهای شدید خشکی و خشکسالی و البته با قدری ناپرهیزی در وارد آوردن فشار بر منابع آبی زیرزمینی، کشور در تولید برخی از محصولات کشاورزی مانند گندم و شکر و حبوبات و سیب زمینی و تخم مرغ و شیر بی نیاز از واردات شد. خرید تضمینی و تنظیم بازار سامان بهتری پیدا کرد و کشاورزان از سرگردانی نجات پیدا کردند و توانستند با اطمینان به تولید محصول بپردازند.
تجهیز و نوسازی اراضی، استفاده از آبیاری تحت فشار، پروژههای آبخیزداری، حفظ و توسعه منابع طبیعی و حفاظت از منابع پایه تولید مانند تنوع زیستی، آب و خاک سرعت بیشتری پیدا کرد و نهادههای کشاورزی مانند کود و بذر با کیفیت بالا، به میزان کافی و به موقع تامین و به دست کشاورزان رسید.
سوال: دولت اصلاحات در زمینه خودکفایی در محصولات کشاورزی چه دستاوردهایی داشت؟
پاسخ: در این دوره واردات گندم کاهش یافت و در دو سال قطع شد و در تولید شکر به مرز خودکفایی رسیدیم. البته من هرگز معتقد نبوده و نیستم که ما در تولید گندم خودکفا شده بودیم. زیرا مفهوم خودکفایی را اولا بسیار فراتر از قطع واردات آن هم برای یک سال میدانستم و ثانیا پایداری این نوع خودکفاییها برای من همیشه زیر سوال بوده است. چگونه میتوان بدون تغییر فناوری تولید و با تکیه بر همان روشهای سنتی و صرفا با فشار بر منابع آب زیر زمینی و روشهای اینگونه خودکفا ماند؟. با این وجود نفس قطع واردات گندم برای چند سال پیاپی دستاورد کمی نبود و نشان میداد که اگر بهرهوری به طور ویژه از جنبه آب بهبود یابد و چنانچه نسخههای تجویز شده از بخش پژوهش وزارت جهاد کشاورزی درست مورد بهر برداری قرار گیرد پتانسیل زیادی در کشور وجود دارد و میتوان اگر خودکفا هم نبودیم واردات محدود و مدیریت شده داشته باشیم.
در دوره مهتدس حجتی سطح زیرکشت دانههای روغنی هم افزایش پیدا کرد و برای اولین بار نیاز به واردات روغن نباتی خوراکی به زیر 85 درصد رسید در حالی که در حال حاضر بالای 95 درصد است. در آن سالها در حبوبات و سیب زمینی و گل و گیاه زینتی ومیگو و بسیاری دیگر از محصولات به ویژه در صنایع غذایی کشور به صادرکننده بزرگ این محصولات تبدیل شدیم. در خاویار سهم ایران بیش از مجموع سایر کشورهای حاشیه دریای خزر تعیین شد.از طرف دیگر، حتی با وضع تعرفههای سنگین برای واردات محصولاتی مانند شکر (150 درصد) این محصول با قیمت هر کیلو 900 تومان در همه جا قابل دسترسی بود و هیچ مشکلی در این مورد وجود نداشت و در تولید آن در مرز خودکفایی واقعی قرار داشتیم که حاصل استفاده از بذرهای تولید موسسه تحقیقات چغندر قند و کاربست یافتههای پژوهشی بود.
سوال: در دوره مهندس حجتی در زمینه تحقیقات و فناوریهای کشاورزی چه دستاوردهایی داشت؟
در این دوره تحقیقات رشد جهشی داشت. تقریبا رکورد همه چیز در تحقیقات و فناوریهای نو مربوط به آن دوران است. در تولید واکسن دامی و انسانی هم (که توسط بخش کشاورزی کشور تولید میشود) ایران علاوه بر صادرات فناوری و نیز واکسن تولید شده، بالاترین رکورد تولید تاریخ کشور در این زمینه یعنی 1/4 میلیارد دز واکسن با کیفیت بالا را رقم زد.
در همین دوره فناوریهای نو مورد حمایت ویژه قرار گرفت و سهم بخش کشاورزی از بیوتکنولوژی و نانوتکنولوژی بیش از سهم سایر بخشها در نظر گرفته شد و دستاوردهایی منحصر به فرد در سطح جهانی مورد بهرهبرداری قرار گرفت.تحقیق، آموزش و ترویج کشاورزی تقویت شد و اساتید و پژوهشگران این بخش منزلت خود را باز یافتند.همکاریهای بینالمللی توسعه پیدا کرد و با پیگیری دولت و مصوبه مجلس، ایران به جمع کشورهای عضو گروه مشاوران بین المللی تحقیقات کشاورزی (CGIAR) و 16 موسسه تحقیقات بینالمللی آن پیوست و راه ورود فناوری و دانش مورد نیاز توسعه کشاورزی هموار شد.
در نتیجه، همه محصولات کشاورزی و غذایی کشور در انتهای دوره مهندس حجتی(اوایل سال 1384) در مجموع 10 برابر ارزانتر از امروز بود و مردم اینقدر در تنگنای تامین معیشت و "سفرههای خود" نبودند. تیم مهندس حجتی و دولت در حالی به این همه دستاورد شگرف و بسیاری از دستاوردهای دیگر نایل شد که هرگز "وعده"ای در زمینه خودکفایی و بر سر سفره مردم آوردن پول نفت و غیره را نداده بود.
سوال: دولت احمدی نژاد در حوزه کشاورزی وعدههای مشخصی داشت؟
پاسخ: محمود احمدی نژاد "وعده" آوردن نفت بر سر سفره مردم را داد. تجلی وعدههای تحمدی نژاد در حوزه کشاورزی را هم باید در برنامههای محمدرضا اسکندری در هنگام اخذ رای اعتماد از مجلس شورای اسلامی به عنوان وزیر جهاد کشاورزی مشاهده کرد که با توجه به یکی از بالاترین رای اعتمادها (بالای 220 رای) میتوان آن را به عنوان برنامه قاطبه حامیان احمدی نژاد مورد بررسی قرار داد.
از جمله رئوس وعدههای داده شده توسط دولت نهم را میتوان تثبیت قیمتها و افزایش قدرت خرید مردم، خرید تضمینی و پرداخت وجه آن در همان روز، حفظ خودکفایی در گندم، نیل به خودکفایی در جو در یک سال (یعنی تا شهریور 1385)، نیل به خودکفایی در ذرت و برنج طی دو و سه سال (شهریور 86 و 1387)، نیل به خودکفایی در شکر طی سه سال (تا شهریور 1387)، نیل به خودکفایی تا 70 درصدی در روغن و دانههای روغنی (تا شهریور 1387) و خودکفایی کامل در محصولات کشاورزی ظرف دو تا سه سال برشمرد.
قطع کامل واردات گوشت قرمز در یک سال و جذب تمام فارغالتحصیلان کشاورزی دانشگاهها در دو سال در "وزارتخانه" هم از دیگر وعده هایی بود که دولت احمدی نژاد در حوزه کشاورزی مطرح کرده بود.
سوال: دولتهای نهم و دهم تا چه حد در تحقق این وعده ها موفق بودند؟
پاسخ: هیچ! با نیم نگاهی به رئوس وضعیت کشاورزی و معیشتی مردم به ویژه محرومترین اقشار تولید کننده جامعه یعنی کشاورزان و روستاییان وخامت اوضاع به خوبی معلوم میشود. این وعدهها نه تنها محقق نشدند بلکه مسیر معکوس را طی کردند و در واقع وضع بدتر و بدتر شد.
دولت احمدی نژاد از اولین روزهای برسرکار آمدن تقریبا تمام مدیران باسابقه بخش کشاورزی را با نکوهیدهترین روشها برکنار کرده و با آنها برخورد کرد و حتی اساتید منتقد دانشگاهی را نیز "اخراجیهای وزارت جهاد کشاورزی" نامید و مدعی شد "آنها پول گرفتهاند ولی کار نکردهاند". در نتیجه این ناشایسته سالاری و تحمیل سنگین ترین سیستم امنیتی بر محافل پژوهشی و تحقیقاتی کشاورزی، وضعیتی به وجود آمده است که مردم را در تامین موادغذایی و میوه در تنگنای شدیدی قرار داده است. برای مثال در شرایطی که تحصیل ارز به دلیل تحریمها بسیار مشکل شده و در شرایطی که رهبر فرزانه انقلاب با شناختی صحیح از اهمیت تولید ملی، سال 1391 را به عنوان سال "تولید ملی و حمایت از کار وسرمایه ایرانی" نامگذاری کرده بود، بیش از 16 میلیارد دلار ارز برای واردات محصولات کشاورزی اختصاص یافت که بیسابقه بوده است. آمار رسمی وزارت بازرگانی نشان میدهد که در انتهای سال 1391 شش قلم از10 قلم کالای وارداتی به کشور محصولات کشاورزی بودند که هیچ توسعهای را برای کشور به ارمغان نمیآورند.
جدول 1- آمار شش قلم از ده قلم اول واردات کشور در سال 1391
محصول |
حجم واردات (میلیون تن) |
میزان (میلیارد دلار) |
رتبه (در بین سایر کالاهای وارداتی) |
گندم |
6.682 |
2.574 |
1 |
ذرت |
4.905 |
1.801 |
3 |
کنجاله سویا |
2.375 |
1.532 |
4 |
برنج |
1.289 |
1.309 |
5 |
شکر |
1.680 |
1.072 |
6 |
در سال 1391 برای اولین بار رتبه اول واردات کشور به جای فولاد به گندم اختصاص پیدا کرد. داستان گندم به واقع تراژدی ناکارآمدی اصولگرایان و نابودی دستاوردهای دولت اصلاحات و دولت سازندگی است.
نمودار زیر واردات گندم ( به میلیون تن) در دوسال پایانی دوره مهندس حجتی و اولین سال و آخرین سال دولت احمدی نژاد را نشان میدهد. در حالی که در سالهای 1383و 1384 که نتیجه زحمات کشاورزان و مدیریت تیم مهندس حجتی تلقی میشود واردات گندم در حد نزدیک به صفر بوده است از سال 1385 جهش پیدا کرده و اوج آن در سال 1391 به میزان نزدیک به هفت میلیون تن میرسد. درسال گذشته بیش از 6/2 میلیارد دلار تنها برای واردات گندم مصرف شده است. جالب این است که در هنگام تعیین قیمت خرید تضمینی گندم از کشاورزان و روستاییان زحمتکش ایرانی دولت محمود احمدی نژاد بیشترین سخت گیری را به خرج می دهد اما حاضر استآن را از گندمکار آمریکایی و خارجی به قیمت یک ونیم برابر بیشتر از قیمتی که به کشاورز ایرانی پرداخت میکند بخرد! بذل و بخشش احمدی نژاد اگرچه برای بله قربانگویان پیرامونش به ویژه در ماههای پایانی دولتش بی پایان بود ولی برای کشاورزان و به طور کل تولید کنندگان محلی از اعراب نداشته است.
شکل 1. مقایسه واردات گندم در دوسال پایانی دوره مهندس حجتی و سال اول و آخر دولت احمدی نژاد
در حالی که دولت احمدی نژاد وعده خودکفایی ذرت را در سه سال داده بود حجم واردات این محصول استراتژیک تقریبا 250 درصد نسبت به سال پایانی دوره مهندس حجتی رشد داشته است:
شکل 2. مقایسه واردات ذرت در انتهای دوره مهندس حجتی و سال آغازین و پایانی دولت احمدی نژاد ( به میلیون تن)
تراژدی واردات شکر و افزایش قیمت آن با وجود حذف تعرفهها غیر قابل اغماض است. در حالی که در سال 1383 (انتهای دوره وزارت مهندس حجتی) تنها 130 هزارتن شکر آن هم با تعرفه 150 درصدی وارد کشور شد، دولت احمدی نژاد از فردای به روی کار آمدن شروع به حذف تعرفهها کرده و واردات چند میلیون تنی شکر را آغاز کرد و در این مدت قریب به 10 میلیون تن شکر وارد کشور کرده است که به جز با نابودی صنعت قند و شکر و بیکاری و ضرر و زیان خیل عظیم چغندرکاران نه ممکن بود و نه حاصلی داشت. از سال 1385 تا سال 1391 بین 4/2 میلیون تن تا 1/1 میلیون تن شکر در هر سال وارد کشور شده است که سود هزاران میلیارد تومانی آن عاید معدودی از افراد شده است.
سوال: در مورد سایر محصولات وضع چه طور بود؟
پاسخ: متاسفانه در مورد محصولات کشاورزی دیگر هم تقریبا وضع به همین منوال بوده است.در حبوبات که ایران همواره صادر کننده بوده به وارد کننده تبدیل شدیم. تناوب زراعی بر هم خورد و با طغیان آفات مواجه شدیم.در سیب زمینی، زنجیره تولید بذر تا سفره به هم خورد و در سالهایی دز دوره احمدی نژاد دولت مجبور شد برای جبران بی کفایتی خود از پاکستان سیب زمینی آلوده وارد کند.پنبه پایین ترین سطح زیر کشت و بالاترین میزان واردات 60 ساله گذشته خود را در دولت احمدی نژاد تجربه کرد. بر اساس گزارش اتحادیه پنبه کاران کشور در سال 1387 که همچنان هم همین وضعیت ادامه دارد از 106 کارخانه پنبه پاک کنی در کشور 26 کارخانه ورشکسته شده و 40 کارخانه تعطیل و 40 کارخانه در آستانه اقتصادی فعال هستند. در دولت نهم بیکاران بخش کشاورزی و پنبه پاککنی و روغن کشی پنبه حداقل 40 هزار خانوار بوده است.
در واکسن دامی و انسانی کیفیت واکسنها به حدی افت کرد که تنها سه درصد از واکسنها دارای کیفیت استاندارد شد و وزیر بهداشت وقت (دکتر لنکرانی) پس از مجادلات رسانهای با وزارت جهاد کشاورزی مجبور به واردات واکسن از خارج شد. منتقدین بحران واکسن در موسسه تحقیقات واکسن و سرم سازی رازی (از جمله اینجانب) برخلاف ادعای آخرین مصاحبه زنده تلویزیونی آقای احمدی نژاد که برخلاف واقع اصرار داشت از احدی به خاطر انتقاد از دولت وی شکایت نشده است مورد شدید ترین برخوردها و شکایات متعدد و تهدید و پرونده سازی قرار گرفتند.
جدول زیر تولید واکسنهای موسسه رازی در سال پایانی دولت مهندس حجتی (1383) و آغازین سالهای به روی کار آمدن دولت احمدی نژاد را نشان میدهد (منبع: روابط عمومی موسسه تحقیقات واکسن و سرم سازی رازی). آمار سالهای بعد از 1385 به دلیل وخامت هرگز ارائه نشد.
(میلیارد دوز) |
1383 |
1384 |
1385 |
واکسنهای طیور |
3.61 |
2.32 |
1.4 |
واکسنهای دام |
0.37 |
0.33 |
0.33 |
واکسنهای انسانی |
0.029 |
0.037 |
0.026 |
مجموع واکسن تولیدی |
4.1 |
2.7 |
1.7 |
در دوره احمدی نژاد صادرات میگو و حتی خاویار به نزدیک صفر کاهش پیدا کرد. اینها بخشی مرهون ناشایسته سالاری در انتصاب مدیران در تخصصی ترین حوزه های کشاورزی بوده است. دکتر خلیلیان در سال 1388 دکتر علی آبادی را از ورزش بیرون کشید و رئیس سازمان شیلات کرد. وی گفت با این کار سطح سازمان شیلات را ارتقا داده است. سه ماه بعد علی آبادی رها کرد و رفت دنبال "پستی بهتر". بعد شهردار ساری شد رئیس سازمان شیلات. در دوره احمدی نژاد به طور میانگین هر یک سال رئیس این سازمان تخصصی عوض شده!
تولید شیر و لبنیات نه برای تولید کننده مقرون به صرفه است (و صنایع لبنی و دامداری را با ضررو زیان هنگفت مواجه کرده است) و نه در توان تحمل مصرف کننده است. دلیل اصلی این امر تحمیل قیمت به تولید کنندهبدون تامین خوراک دام و سایر نهادهها و اجرای غلط قانون هدفمندی یارانهها است. منظور از اجرای غلط قانون یعنی اینکه اصلا قانون اجرا نشد و آنچه اجرا شد سر به سر غیر قانونی بود. نه تنها "هدفمندی" در اعطای یارانه نداشتیم بلکهیارانه تولید به بخش کشاورزی هم داده نشد.
در این دوره کود کمیاب و نایاب شد، سموم بیکیفیت هندی که قادر به کنترل آفات و بیماریها نبودند موجب افزایش مصرف آنها و آلودگی بیشتر محیط زیست و استمرار ضررو زیان به کشاورزان شدند.واردات برنج و میوه و روغنهای نباتی و خوراک دام و حتی آجیل و گوشت قرمز هم برخلاف وعدههای داده شده افزایش چشمگیری داشت.
سرمایه گذاری در بخش کشاورزی منفی شد، طرحهای زیربنایی به حداقل ممکن کاهش یافت و حتی مایملک کشاورزان در تهران از جمله ساختمان وزارت جهاد کشاورزی که ملجاء کشاورزان بود به ثمن بخس بخشیده شد و ساختمان موسسه تحقیقات آب و خاک و ساختمان موسسه تحقیقات شیلات و بسیاری از ابنیه این وزارتخانه نیز مورد تاراج قرار گرفت تا هر اداره این وزارتخانه در سطح شهر تهران در گوشهای قرار بگیرد و موجب سرگردانی بیشتر مراجعین و کشاورزان شود.
سوال: اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها چه تاثیراتی بر بخش کشاورزی داشت؟
پاسخ: با اجرای بد قانون هدفمند کردن یارانهها بسیاری از تولید کنندگان بخش کشاورزی مانند گلخانهداران از چرخه تولیدخارج شدند زیرا قبوض آب و برق و گاز آنها با رشد هزاران درصدی مواجه شد و در همان سال اول موجب ورشکستگی بسیاری از آنها شد. اما یارانه بخش تولید از آنها دریغ شد و به کشاورزان و تولید کنندگان بخش کشاورزی یارانه تولید داده نشد. خسارات پس از برداشت زیاد شد و به دلیل آلودگی و کیفیت پایین بسیاری از کارهای صادراتی بخش کشاورزی برگشت خورد. در دوره احمدی نژاد با فناوریهای نو و پژوهشگران ذیربط برخورد خشنی شد و موجب شد کشور در این حوزه کشاورزی از کشورهایی مانند بورکینافاسو و میانمار و سودان و غنا هم عقب بیفتد.
بیلان منفی آب به 10.5 میلیارد متر مکعب رسید و به دلیل پافشاری بر خودکفایی در گندم ( که نتیجه آن بالاترین رکورد واردات گندم بود) پایداری تولید به هم خوردو حتی فجایعی نظیر خشکی دریاچه ارومیه هم رقم خورد.
منابع طبیعی و جنگلها و مراتع به تاراج رفت و وعدههای عجیب و غریب غیر کارشناسی مانند بذل و بخشش منابع طبیعی به افرادی خاص و حتی فروش مراتع به کشورهای خارجی مطرح شد و حتی خواسته شد تا دام به جنگلها برگردانده شود!.
در یک کلام کشاورزی در معرض نابودی قرار گرفت و امنیت غذایی به حدی شد که بر اساس محاسبه خانه کشاورز با واردات بیش از 1300 کلیوکالری انرژی سرانه روزانه برای هر فرد ایرانی در حال حاضر تنها 45 درصد از امنیت غذایی مردم ما از محل تولید داخلی تامین میشود که در تعارض آشکار با سیاستهای ابلاغی از سوی رهبر معظم انقلاب از جمله سیاستهای کلی کشاورزی و ماده 48 سیاستهای کلی برنامه چهارم توسعه قرار دارد. به این ترتیب وضعیت کشاورزی و معیشت مردم در دولت احمدی نژاد در شرایطی قرار گرفت که اطلاق "بحرانی" بودن را کاملا منطقی میکند. من در تمثیلی گفته بودم که وضعیت کشاورزی کشور شبیه شهری است که مورد تهاجم هستهای قرار گرفته باشد. نه خانهای و نه کاشانهای مانده و همه در گوشه و کنار پراکندهاند و زیرساختها ویران شده و کارشناسان و مدیران و متحصصین هم در اثر این بمب متواری شده و یا در چناهگاهها هستند. در این شرایط فقط مدیری میتواند (صد البته با کمک مجلس شورای اسلامی و سایر اجزای دولت) این شهر را سامان دهد و به وضعیت قابل مدیریتی در بیاورد که در دورههای بحرانی مدیریت موفق کرده باشد. مهندس حجتی یکی از دو یا سه گزینه محدود موجود کشور برای مدیریت این وضع بحرانی است.
سوال: شما از چند گزینه صحبت کردید. منظورتان چیست؟
پاسخ: شاید دکتر روحانی اولین رئیس جمهوری باشد که وزرای خود را با روش تعریف شده مشورتی خاصی انتخاب و معرفی کرده است. من خودم از نزدیک شاهد بودم که کارگروه تعیین شده از سوی دکتر روحانی با چه وسواسی گزینههای خود را به رئیس جمهور تقدیم کرد. دکتر عیسی کلانتری و دکتر صفدر حسینی هم از دیگر گزینهها بودند. علاوه بر آن برای اولین بار رئیس جمهور مستقیما از انجمنهای علمی و تخصصی خواست تا نظر خود را ارائه دهند. بیش از 25 انجمن علمی در حوزه کشاورزی و منابع طبیعی و علوم زیستی طی جلسات متعددی 5 گزینه را به رئیس جمهور معرفی کرد که 4 نفر آن در انطباق با نفرات معرفی شده از سوی کارگروه بودند. نظر به اینکه این دو گروه مستقلا این کار را انجام داده بودند انطباق در اسامی گزینهها بسیار اطمینان بخش و امیدوار کننده بود. بنابراین به نظر میرسد که انتخاب مهندس حجتی منحصرا بر مبنای شایستگیهای مدیریتی و سوابق و تجارب موفق وی صورت گرفته و موضوع دیگری در این انتخاب دخیل تبوده است. البته وی برادر شهید است و در خانواده نزدیک وی یازده نفر به درجه رفیع شهادت رسیدهاند و از بنیانگذاران جهاد سازندگی و شورای مرکزی این جهاد هم بوده است که میتواند از امتیازات وی برای حفظ روحیه جهادی در این وزارتخانه اقتصادی تلقس شود که باید محور "تحقق حماسه سیاسی" باشد
سوال: برنامههای پیشنهادی شمابرای دولت آینده در حوزه کشاورزی چیست؟
پاسخ: بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی (ره) کشاورزان را "ولی نعمت" های جامعه و کشاورزی را "در راس امور" میدانستند و از دولت میخواستند که از "تمام قدرت" خود در خدمت به کشاورزی که به نظر ایشان "بزرگترین خدمت" محسوب میشد استفاده کند.به همین ترتیب رهبری فرزانه انقلاب هم خواستهاند "زرق و برق سایر بخشها نباید موجب عدم توجه جدی و کامل به بخش کشاورزی شود" و از دولت خواستهاند که نسبت به این بخش توجه بسیار جدی داشته باشند. بنابراین ضروری است در نحوه توجه به کشاورزی تجدید نظر اساسی شده و این بخش محور توسعه و استقلال تلقی شود.به نظر من یکی از فوری ترین کارها این است که معلوم شود دولت یازدهم چه چیزی را تحویل میگیرد؟ این کار یک فوریت سیاسی نیست. ما نمیخواهیم ثابت کنیم چقدر از آماری که دولت ارائه میدهد دروغ یا اشتباه است تا ناکارآمدی این گروه را نشان دهیم. توانایی اینها همین است که میبینیم. اما این کار یعنی ترسیم وضعیت موجود از آن جهت اهمیت دارد که مبنای تصمیمهای کلیدی است. برای مثال اگر ما قبول کنیم که ادعای آقای خلیلیان در مورد تولید 14 میلیون تن گندم صحت دارد، دیگر نباید گندم وارد کنیم. اما اگر این آمار صحیح نباشد و آمار وزارت بازرگانی همین آقای احمدی نژاد صحت داشته باشد که به نظر می رسد واقعی است آن وقت می بینیم تا امروز تنها 3.6 میلیون تن گندم خریداری شده است؛ آن موقع ما اگر واردات نداشته باشیم با قحطی مواجه خواهیم شد!
بعداز معلوم شدن اینکه ما چه چیزی را در چه شرایطی تحویل میگیریم برخی بحثهای روزمره و فوری داریم و برخی کارهای مهم و اساسی و برخی کارهای عادی.فوری ترین کار روزمره در عرصه کشاورزی، تامین نهادههای با کیفیت کشاورزی مانند کود و بذر و سم و ماشین آلات مورد نیاز بخش تولیدی کشاورزی خواهد بود تا کشاورزان و تولید بیش از این آسیب نبینند.
اما کارهای اساسی بخش مربوط به افزایش بهرهوری آب و تامین سرمایه برای توسعه بخش و استفاده از نتایج پژوهش و استفاده از فناوریهای نو است. با توجه به اینکه ایران در منطقه خشک و نیمه خشک قرار دارد باید روی بهره وری آب متمرکز شد. افزایش بهرهوری آب از 39 درصد فعلی به 70 درصد نیازمند سرمایهگذاری چند میلیارد دلاری است که طی یک برنامه میان مدت باید تامین شود.کشاورزی پایدار باید با ملاحظات زیست محیطی و حفظ منابع پایه تولید مد نظر قرار بگیرد و باید تلاش شود بیلان منفی 10.5 میلیارد متر مکعبی آب کشور از طریق افزایش بهرهوری آب و تولید واریتههای مقاوم، توسعه آبیاری تحت فشار، آبخیزداری و تزریق سرمایه به بخش کشاورزی کاهش یابد و به سمت صفر میل کند. به طور خلاصه و در یک کلام اگر چالشهای زیست محیطی ناشی از بحران آب مانند خشکیدن دریاچه ارومیه و انتشار غبار نمک و سایر ریزگردها به فوریت حل نشوند نه تنها سخن گفتن از کشاورزی پوچ و عبث است بلکه باید در انتظار بحرانهای اجتماعی مانند ضرورت جابه جایی تودههای عظیم مردم هم باشیم.
توجه به معیشت کشاورزان و روستاییان هم با توجه به تاثیر مستقیمی که بر روی تولید دارد باید در صدر اولویت ها قرار گیرد.بدین منظور قیمت خرید تضمینی با قیمت خرید کالای مشابه از خارج (با محاسبه نرخ ارز در بازار آزاد) باید محاسبه و به هنگام اعلام شود زیرا برای مثال دلیل ندارد ما محصولات کشاورزی را از تولید کننده داخلی ارزانتر از تولید کننده هندی و آرژانتینی و آمریکایی بخریم.
واردات محصولات کشاورزی باید به تدریج کاهش یابد و منطقی شود. تکیه بر تولید داخلی و واردات در حد ضرورت و هوشمندانه با تکیه بر واردات آب مجازی صورت بگیرد. مفهوم آن این است که باید با وارد کردن محصولاتی که تولید آنها به آب زیاد نیاز دارد نیاز آبی کشور کاهش یابد.
از کشاورزان، تشکلهای بخش کشاورزی و تولید کنندگان بخش کشاورزی و خانه کشاورز و به ویژه انجمنهای علمی در سیاست گذاری و اتخاذ تصمیم برای بخش کشاورزی به طور نهادینه استفاده شود. در حالی که بیش از 90 درصد بخش کشاورزی خصوصی است، مشارکت ذینفعان بخش کشاورزی در تصمیماتی که بر سرنوشت اینبخشتاثیر میگذارد بسیار محدود بوده است. بسیاری از این بایدها که من عرض میکنم خوشبختانه جزو تعهدات و برنامههای دولت یازدهم و از طریق آقای دکتر روحانی و مهندس حجتی و همکارانشان اعلام شدهاند.
نوین سازی نظام تولید کشاورزی از طریق تقویت و توسعه تحقیق، آموزش و ترویج کشاورزی بر مبنای دانش نوین و بومیسازی فناوریهای روز از جمله بیوتکنولوژی و مهندسی ژنتیک و تربیت، حفظ و تجهیز نیروی انسانی مورد نیاز باید در اولویت قرار بگیرد.حصوصی سازی هوشمندانه بخش تحقیقات کشاورزی با حفظ قدرت نظارت حاکمیتی، استفاده از ظرفیتهای مراکز علمی بینالمللی و بهکارگیری دانشمندان برجسته و متخصص جهانی میتواند به تلطیف نگرش بیرونی نسبت به ایران و تسهیل ورود فناوری تاثیر مثبت برجای بگذارد.توسعه صنایع جانبی، صنایع تبدیلی و بستهبندی باید مورد توجه بیشتری قرار بگیرد و از این منظر علاوه بر ایجاد ارزش افزوده موجب افرایش صادرات شود.
توسعه مشوقها (از جمله اعطای یارانه) برای استفاده از نتایج پژوهش و محصولات دانش بنیان و فناوریهای نوینبومی باید مد نظر قرار گیرد تا کشاورزی از وضعیت سنتی به کشاورزی مدرن مهاجرت کند. تاسیس، توسعه و تقویت شرکتهای پژوهشی و ترویجی خصوصی در حوزه کشاورزی میتواند موجب شکوفایی بیشتر این بخش شود.
سوال: تا چه حد به اجرایی شدن این برنامهها امیدوارید؟
پاسخ: همان طور که گفتم بسیاری از این بایدها که سالهای متمادی جزو مطالبات کارشاسان و متحصصین و خواستههای انجمنهای علمی و تشکلهای تخصصی بخش کشاورزی بوده است، از برنامههای اعلامی دکتر روحانی و مهندس حجتی قابل استخراج است. برای مثال همین ماه گذشته دکتر روحانی با ارسال پیامی دلگرم کننده به هشتمین همایش بیوتکنولوژی و چهارمین همایش مهندسی ژنتیک و ایمنی زیستی ضمن تاکید بر استفاده از فناوریهای نو جایگاه خاصی را برای انجمنهای علمی ترسیم کرده و از آنها دعوت کرد تا پیشنهادات خود را در سه زمینه بررسی چالشها و وضعیت موجود، برنامههای فوری صد روزه و ارائه راهکار به وی برسانند. با توجه به شناختی که از دکتر روحانی و مهندس حجتی دارم، مطمئنمشایسته سالاری، دانایی محوری و توجه به تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی و استفاده از فناوریهای نو در سرلوحه فعالیتهای دولت قرار خواهد گرفت و از همه تجارب کشور و از همه دولتها استفاده خواهد شد.
ویژگی منحصر به فرد دکتر روحانی و همچنین مهندس حجتی، اقبال همگانی مجموعه تجربه مدیریتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دولت وبرنامههای اعتدال گرایانه و تدبیر محور آنهاست. شاید دولت دکتر روحانی تجلی دولت آشتی ملی باشد. در حوزه کشاورزی همه مدیران بخشهای مختلف کشاورزی از صدر انقلاب تا امروز به نوعی در تلاشند تا به دولت دکتر روحانی کمک کنند.
کشاورزان خسته از بیتدبیری در عرصه داخلی و خارجی موثر بر تولید ملی و معیشت آنها اکنون امیدوارانه و بیصبرانه در انتظار تغییر وضعیت موجود هستند. کشاورزان اطمینان دارند که هزینه ماجراجوییهای غیرضرور و نسنجیدهگوییها را آنها نخواهند پرداخت و نیازهای آنها برای تولیدی برتر و معیشتی بهتر به سرپنجه تدبیر مهندس حجتی و سایر ذخایر مدیریتی انقلاب برآورده خواهد شد. نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی هم در مقابل آزمونی دیگر قرار گرفتهاند. موکلین نمایندگان در حوزههای انتخابیه منتشرند تا ببینند نمایندگانشان در انتخاب وزیر جهاد کشاورزی و سایر وزرا سوابق مدیریتی و تجارب تحصصی و موفقیتها و خدمات آنها را در نظر خواهند گرفت یا تحت تاثیر القائات اقلیتی ضعیف بر نقاط محدود افتراق و موضوعات پوچ سیاسی تاکید کرده و "اعتقادات" شخصی نامزدها خواهند کرد. نمایندگان محترم قدر این سرمایه اجتماعی یعنی اعتماد کشاورزان را به خوبی میداند.
تهیه و تنظیم: لیلا لطفی