خسارت چند میلیارد دلاری فناوری هراسان به اقتصاد کشاورزی کشور
ایسنا- جلوگیری از کاربرد فناوری دستورزی ژنتیکی در بخش کشاورزی کشور به رغم دستیابی محققان ایرانی به این فناوری در حالی صورت گرفته که طبق یک گزارش رسمی بینالمللی، کشاورزان بهره بردار از این فناوری با افزایش بهره وری تولید تنها در سال 2013 بیش از 20.5 میلیارد دلار از محل کشت این محصولات سود خالص برده اند که معادل افزایش 7.6 درصدی کل ارزش تولید جهانی در چهار محصول تراریخته اساسی یعنی سویا، ذرت، کلزا و پنبه است. ایران در سال 1384 با کشت نخستین گونه برنج تراریخته مقاوم به آفات پروانهای جهان به عنوان نخستین کشور اسلامی به باشگاه کشورهای صاحب فناوری تولید محصولات زراعی دستورزی شده ژنتیکی پیوست با این حال به دلیل مانع تراشیها و مخالفتهای برخی که بدون …
گزارشی مستند از مزایای اقتصادی و زیست محیطی کشت تراریختهها
خسارت چند میلیارد دلاری فناوری هراسان به اقتصاد کشاورزی کشور
جلوگیری از کاربرد فناوری دستورزی ژنتیکی در بخش کشاورزی کشور به رغم دستیابی محققان ایرانی به این فناوری در حالی صورت گرفته که طبق یک گزارش رسمی بینالمللی، کشاورزان بهره بردار از این فناوری با افزایش بهره وری تولید تنها در سال 2013 بیش از 20.5 میلیارد دلار از محل کشت این محصولات سود خالص برده اند که معادل افزایش 7.6 درصدی کل ارزش تولید جهانی در چهار محصول تراریخته اساسی یعنی سویا، ذرت، کلزا و پنبه است.
ایران در سال 1384 با کشت نخستین گونه برنج تراریخته مقاوم به آفات پروانهای جهان به عنوان نخستین کشور اسلامی به باشگاه کشورهای صاحب فناوری تولید محصولات زراعی دستورزی شده ژنتیکی پیوست با این حال به دلیل مانع تراشیها و مخالفتهای برخی که بدون ارائه هرگونه مستند علمی و تنها برمبنای ادعاهای مطرح شده از سوی برخی گروههای زیست محیطی خارجی در مورد محصولات تراریخته کارشکنی کردند، تولید این محصولات در کشور متوقف شد. با استقرار دولت یازدهم با توجه به رویکرد مثبت دولت به استفاده از فناوریهای پیشرفته و تحقق اقتصاد دانش بنیان، مسیر بهرهمندی کشور از این فناوری هر روز هموارتر میشود با این حال، برخی جریانهای فناوریهراس تحت تاثیر تبلیغات منفی برخی گروههای مشکوک خارجی که به نظر میرسد زیر نقاب حرکتهای زیست محیطی، جلوگیری از پیشرفت فناوری زیستی در کشورهای در حال توسعه را در دستور کار دارند در تلاشاند با انتشار ادعاهای غیرعلمی در سطح رسانهها و فضای مجازی و دامن زدن به نگرانیهای بیمورد در خصوص ایمنی و سلامت محصولات تراریخته، مانع از بهرهمندی کشور از این فناوری پیشرفته شوند.
تیمی از دانشمندان در انگلستان با بررسی آماری دقیق تاثیرات کشت محصولات تراریخته طی دوره 18 ساله 1996-2013 دریافتهاند استفاده از این فناوری اثرات اجتماعی-اقتصادی و زیست محیطی عمیقی در کشورهای بهره بردار از این فناوری داشته است. این مطالعه بر روی اثرات اقتصادی در سطح مزرعه، اثرات بر روی تولید، اثرات زیستمحیطی ناشی از تغییر در مصرف حشرهکشها و علفکشها و اثرات کشت این محصولات در جهت کاهش انتشار گازهای گلخانهای (GHG) متمرکز است.
این مطالعه، یافتههای تحقیقاتی در خصوص اثرات اجتماعی-اقتصادی و زیست محیطی محصولات دستورزی شده ژنتیکی (GM) در 18 سالی که از کشت تجاری آنها در یک سطح زیر کشت قابل توجه میگذرد را ارائه میکند. این مطالعه بر روی اثرات اقتصادی در سطح مزرعه، اثرات بر روی تولید، اثرات زیستمحیطی ناشی از تغییر در مصرف حشرهکشها و علفکشها و اثرات کشت این محصولات در جهت کاهش انتشار گازهای گلخانهای (GHG) متمرکز است.
اثرات مربوط به درآمد کشاورزان
فناوری دستورزی ژنتیکی تاثیر قابل توجه و مثبتی بر روی درآمد کشاورزان از طریق افزایش بهرهوری تولید داشته است. در سال 2013، سود خالص حاصل از کشت محصولات تراریخته حدود 20.5 میلیارد دلار بود. این مبلغ معادل افزایش 7.6 درصدی کل ارزش تولید جهانی در چهار محصول تراریخته اساسی یعنی سویا، ذرت، کلزا و پنبه میباشد. از سال تاکنون 1996، مجموع افزایش درآمد کشاورزان به 133.5 میلیارد دلار رسیده است.
بیشترین افزایش درآمد در سال 2013 در بخش ذرت به دست آمده است که این افزایش درآمد عمدتاً از طریق افزایش عملکرد حاصل شده است.
7.67 میلیارد دلار درآمد بیشتری که در سال 2013 به خاطر ذرت تراریختهی مقاوم به آفات (GM IR) به دست آمده است، معادل افزایش 7.4 درصدی به ارزش تولید این محصول در کشورهای تولیدکننده محصولات تراریخته یا افزایشی معادل 4.2 درصد به 183 میلیارد دلار حاصل از کل تولید جهانی ذرت در سال 2013 است. از سال 1996 تاکنون فناوری محصولات تراریخته مقاوم به آفات مجموعا 37.2 میلیارد دلار به درآمد کشاورزان ذرتکار در جهان اضافه کرده است.
همچنین افزایش قابل توجهی در درآمد پنبهکاران از طریق افزایش عملکرد پنبه و کاهش هزینههای تولید حاصل شده است. در سال 2013، میزان درآمد مزارع پنبه در کشورهای تولیدکننده پنبه تراریخته به میزان 4.82 میلیارد دلار افزایش یافت و این بخش از سال 1996 به مجموع افزایش سودی معادل 42.3 میلیارد دلار دست یافته است.
این افزایش درآمد در سال 2013 معادل افزایش 12.6 درصدی ارزش محصول پنبه کشورهای تولیدکننده پنبه تراریخته یا افزایش 10.7 درصدی ارزش 45 میلیارد دلاری کل تولید جهانی پنبه بود. این افزایش درآمد، یک افزایش قابل توجه در ارزش افزوده دو فناوری جدید در بذر پنبه میباشد.
افزایش قابل توجه درآمد در کشت سویا و کلزا هم محقق شده است. فناوری محصول تراریخته مقاوم به علفکش (GM HT) در سویا در سال 2013 درآمد کشاورزان را به میزان 5.3 میلیارد دلار افزایش داده و از سال 1996 تاکنون در مجموع درآمد اضافهای به میزان 41.4 میلیارد دلار را به همراه داشته است.
در اولین سال کشت سویای اینتاکتا در آمریکای جنوبی (با داشتن ترکیبی از صفات تحمل به علفکش و مقاومت نسبت به آفت) در سال 2013 نیز افزایش درآمدی به میزان 0.33 میلیون دلار به دست آمد. در کشت کلزا (عمدتاً در آمریکای شمالی) افزایش درآمد 4.24 میلیارد دلاری در خلال سالهای 1996 تا 2013 حاصل آمده است.
بررسیها حاکی از افزایش قابل توجه درآمد حاصل از سویای مقاوم به علفکش در آمریکای جنوبی (آرژانتین، بولیوی، برزیل، پاراگوئه و اروگوئه) و پنبه تراریخته مقاوم به آفت در چین و هندوستان و ارقامی در ایالات متحده است.
هزینهای که کشاورزان برای دستیابی به فناوری تولید چهار محصول تراریخته اصلی پرداختهاند فقط معادل 25 درصد افزایش سود حاصل از فناوری بوده که مشتمل بر افزایش درآمد مزرعه و هزینه پرداخت شده بابت فناوری به زنجیره تولید بذر است.
از نظر سود اقتصادی به دست آمده توسط کشاورزان در کشورهای در حال توسعه، شامل همه کشورهای آمریکای جنوبی، مکزیک، هندوراس، بورکینافاسو، هندوستان، چین، پاکستان، میانمار، فیلیپین و آفریقای جنوبی ، نسبت به کشورهای توسعه یافته در سال 2013، 49.9 درصد سود حاصل از این درآمد توسط کشاورزان در کشورهای در حال توسعه به دست آمده است. اکثریت قریب به اتفاق این درآمد به دست آمده توسط کشاورزان کشورهای در حال توسعه از پنبه تراریخته مقاوم به آفت و سویای متحمل به علفکش حاصل شده است.
طی این 18 سال (2013-1996)، مجموع سهم افزایش درآمد کشاورزان کشورهای در حال توسعه، 51.2 درصد (68.31 میلیارد دلار) بوده است.
در بررسی هزینهای که کشاورزان برای دستیابی به فناوری گیاهان تراریخته میپردازند در بین چهار محصول تراریخته اصلی، هزینهی تمام شده دستیابی به این فناوری در سال 2013 فقط معادل 25 درصد افزایش سود حاصل از فناوری بوده که مشتمل بر افزایش درآمد مزرعه و هزینهی پرداخت شده بابت فناوری به زنجیره تولید بذر است.
برای کشاورزان در کشورهای در حال توسعه، کل هزینه دستیابی به فناوری معادل 24 درصد کل افزایش سود حاصل از فناوری است، ضمن اینکه این هزینه برای کشاورزان کشورهای توسعهیافته معادل 26 درصد کل افزایش سود حاصل از فناوری میباشد. از آنجا که شرایط میان کشورها متفاوت است، سهم بالاتر دستاوردهای فناوری در افزایش درآمد مزرعه در کشورهای درحال توسعه، نسبت به سهم درآمد مزرعه در کشورهای توسعه یافته، بازتاب عواملی چون اجرای ضعیفتر حق مالکیت فکری در کشورهای درحال توسعه و متوسط افزایش درآمد بیشتر به دست آمده در هر هکتار توسط کشاورزان در کشورهای در حال توسعه نسبت به کشورهای توسعه یافته میباشد.
هزینه دستیابی به فناوری بر اساس افزایش هزینهی بذر پرداختی توسط کشاورز بابت استفاده از فناوری محصول تراریخته نسبت به معادل تجاری غیرتراریخته آن محاسبه شده است.
تاثیر فناوری تولید محصولات تراریخته بر میزان تولید
بر اساس تاثیر بر عملکرد مورد استفاده در محاسبه سود مستقیم حاصل از درآمد و به حساب آوردن کمک محصول کشت دوم سویا در آمریکای جنوبی، محصولات تراریخته، از سال 1996 تاکنون، مقادیر قابل توجهی به تولید جهانی ذرت، پنبه، کلزا و سویا افزودهاند.
صفات مقاومت به آفات به کار رفته در ذرت و پنبه، 95.3 درصد از این افزایش تولید در ذرت و 99.3 درصد از این افزایش تولید در پنبه را به خود اختصاص دادهاند. تاثیر مثبت بر عملکرد حاصل از بهرهگیری از این فناوری در همه کشورهای بهرهبردار روی داده است، به جز پنبه تراریخته مقاوم به آفت در استرالیا که پیشتر میزان کنترل آفات Heliothis sp. (آفات کرم غوزه و کرم جوانه) با استفاده شدید از حشرهکشها بسیار خوب بوده است.
مزیت و دلیل اصلی به کارگیری این فناوری در استرالیا برخاسته از امکان صرفهجویی قابل توجه در هزینهها و بهبود وضعیت محیطزیست از طریق کاهش مصرف حشرهکش در مقایسه با عملکرد حاصل از بکارگیری فناوریهای معمول تجاری (مانند استفاده از حشرهکشها و تیمار بذور) است. متوسط افزایش عملکرد محصولاتی با این صفات در کل مناطق زیر کشت طی سالهای 1996 تا کنون، 11.7 درصد برای ذرت و 17 درصد برای پنبه بوده است.
نخستین تاثیر به کارگیری فناوری تراریزش برای مقاومت به علفکش، کنترل مقرون به صرفه و آسانتر علفهای هرزی است که مانع افزایش عملکرد میشوند به طوری که بهبود کنترل علفهای هرز در برخی از کشورها به افزایش عملکرد نیز منجر شده است.
تولید اضافی از طریق این فناوری به کمک به کارگیری سیستمهای تولید بدون خاکورزی و کوتاه کردن چرخه تولید، بسیاری از کشاورزان را در آمریکای جنوبی قادر کرده است تا بلافاصله پس از برداشت گندم اقدام به کشت سویا در همان فصل رشد کنند. این محصول دوم، علاوه بر تولید سنتی سویا، بین سالهای 1996 تا 2013، 123.6 میلیون تن به تولید سویای آرژانتین و پاراگوئه افزود (89.9 درصد کل تولید اضافی سویای تراریختهی مقاوم به علفکش). سویای intacta در سال 2013 به میزان 0.7 میلیون تن به تولید سویا اضافه کرد.
اثرات زیستمحیطی کشت محصولات تراریخته از طریق تغییر در میزان استفاده از حشرهکشها و علفکشها
در بررسی اثرات زیستمحیطی کشت محصولات تراریخته از طریق تغییر در میزان استفاده از حشرهکشها و علفکشها، میزان استفاده از این دو ماده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و شاخصی به نام سهم اثرات زیستمحیطی (EIQ) مورد استفاده قرار گرفت تا اثرات گستردهتر کشت این محصولات بر محیطزیست (به علاوه تاثیر بر سلامت دام و انسان) مورد ارزیابی قرار گیرد.
گیاهان تراریخته سهم عمدهای در کاهش قابل توجه آثار زیانبار زیستمحیطی مربوط به استفاده از حشرهکشها و علفکشها در مناطقی که به کشت محصولات تراریخته اختصاص یافته، داشتهاند.
شاخص EIQ، اثرات گستردهی زیستمحیطی و بهداشتی تکتک آفتکشها در هر یک از سیستمهای کشت محصولات تراریخته و غیرتراریخته را بر مبنای«هزینهی هر هکتار مزرعه» خلاصهسازی کرده و دادههای مربوط به سمیت کلیدی و آلودگی زیستمحیطی مرتبط با هر یک از این محصولات را ترکیب میکند؛ بنابراین شاخص یاد شده در مقایسه با وزن ماده موثره تنها، مقیاس بهتری جهت مقایسه تاثیر آفتکشهای مختلف بر محیط زیست و سلامت انسان به وجود میآورد. با این وجود، باید توجه داشت که EIQ تنها یک شاخص است (بدواً برای سمیت) و تمام موضوعات و اثرات زیستمحیطی را به حساب نمیآورد. در تجزیه و تحلیلهای فناوری تراریزش برای مقاومت به علفکش، فرض بر این بوده است که سیستمهای غیرتراریخته همان میزان کنترل علفهرز را به وجود میآورند که در سیستم تولید گیاهان تراریخته مقاوم به علفکش به وجود میآید.
گیاهان تراریخته سهم عمدهای در کاهش قابل توجه آثار زیانبار زیستمحیطی مربوط به استفاده از حشرهکشها و علفکشها در مناطقی که به کشت محصولات تراریخته اختصاص یافته است، داشتهاند.
از سال 1996، استفاده از آفتکشها در مناطق تحت کشت محصولات تراریخته به میزان 550 هزار تن ماده موثره (8.6 درصد) کاهش داشته است و تاثیر زیستمحیطی مرتبط با استفاده از علفکش و حشرهکش در این محصولات از نظر شاخص EIQ به میزان 19 درصد کاهش داشته است.
به طور قطع، بیشترین بهبود وضعیت زیستمحیطی به کاربرد محصولات تراریخته مقاوم به حشرات مربوط بوده است. پنبه تراریخته مقاوم به آفت در خلال سالهای 1996 تا 2013 کاربرد مواد موثره آفتکشها را به میزان 26.6 درصد و شاخص EIQ را به میزان 29.4 درصد کاهش داده است که این کاهش شاخص به دلیل کاهش قابل توجه در مصرف آفتکشهاست که فناوری به ارمغان میآورد، چرا که سیستم کشت سنتی حجم عظیمی از آفتکش را مورد استفاده قرار میدهد. به همین ترتیب، استفاده از فناوری تراریزش برای مقاومت به آفت در ذرت به کاهش چشمگیر در استفاده از حشرهکش (به میزان 71700 تن ماده موثره) در کنار مزایای زیستمحیطی دیگر منجر شده است.
حجم علفکشهای مورد استفاده در محصولات ذرت تراریخته نیز به میزان 210 هزار تن کاهش داشته (1996-2013) که یک کاهش 9.2 درصدی نشان میدهد، در حالیکه اثرات کلی زیستمحیطی مرتبط با استفاده از علفکش روی این محصولات کاهش بیشتری به میزان 13.5 درصد داشت.
این امر، اثر تغییر در استفاده از علفکشهای مربوط به محصولات مقاوم به علفکش را برجسته میکند که ماده موثره آنها اثرات زیستمحیطی کمتری نسبت به انواع مورد استفاده در محصولات غیرتراریخته دارد.
بهبود زیستمحیطی قابل توجهی نیز در بخشهای سویا و کلزا حاصل شده است. در بخش سویا، کاربرد علفکش به میزان 2300 تن کاهش یافته است (1996 تا 2013) و اثرات نامطلوب زیستمحیطی مربوط به کاربرد علفکش در مناطق زیر کشت این محصول به علت استفاده از علفکشهایی که ماده موثره بیخطرتری دارند، کاهش بیشتری یافته است (14.5- درصد).
در بخش کلزا، کشاورزان مصرف علفکش را به میزان 18400 تن (16.5 درصد) کاهش دادهاند و به دلیل استفاده از علفکشهایی که مادهی موثره آنها برای محیطزیست بیخطر است، اثرات زیستمحیطی مربوط به استفاده از علفکش در مناطق زیر کشت این محصول به میزان 27.9 درصد کاهش یافته است.
به منظور تقسیم مزایای زیستمحیطی مرتبط با مصرف کمتر حشرهکشها و علفکشها برای کشاورزان کشورهای توسعه یافته نسبت به کشاورزان در کشورهای در حال توسعه، جدول 7 نشان میدهد که 54 درصد این منافع مربوط به کشورهای توسعه یافته و 46 درصد آن به کشورهای درحال توسعه مربوط میشود (2013-1996). حدود سه چهارم (72 درصد) این مزایای زیستمحیطی در کشورهای در حال توسعه در اثر استفاده از پنبه تراریخته مقاوم به آفت حاصل شده است.
با این وجود باید خاطرنشان کرد که در برخی از مناطقی که محصولات تراریخته مقاوم به علفکش به طور گسترده مورد کشت قرار میگیرند، برخی کشاورزان برای مدیریت علفهای هرز در محصولات تراریخته مقاوم به علفکش بیش از حد به استفاده از یک علفکش مانند گلایفوسیت تکیه میکنند و این امر در ایجاد مقاومت در علفهای هرز موثر است.
در حال حاضر 31 علف هرز در جهان شناسایی شده است که نسبت به گلایفوسیت از خود مقاومت نشان دادهاند که برخی از آنها به محصولات مقاوم به علفکش نیز مربوط نبودهاند (www.weedscience.org). به عنوان مثال، هماکنون 14 علف هرز مقاوم به گلایفوسیت در آمریکا شناسایی شده که دو تای آنها مربوط به محصولات تراریخته مقاوم به علفکش نیستند. در ایالات متحده، منطقه مورد کشت در حال حاضر در محدوده 40-30 درصد کل محدودهای است که سالانه به کشت ذرت، پنبه، کلزا، سویا و چغندرقند (محصولات تراریخته مقاوم به علفکش) اختصاص مییابد.
در سالهای اخیر، اتفاق نظری میان دانشمندان علم کنترل علفهای هرز مبنی بر ضرورت ایجاد تغییرات در برنامههای مدیریت علفهای هرز در محصولات مقاوم به علفکش به وجود آمده است. به دلیل تکامل این علفهای هرز در جهت تشکیل جمعیتهایی که مقاوم به گلایفوسیت هستند، توصیه میشود تولیدکنندگان محصولات تراریخته مقاوم به علفکش، به طور پیشگیرانه و فعالانهای سایر علفکشها (با الگوی تاثیر مکمل و متفاوت) را در ترکیب با گلایفوسیت در سیستمهای مدیریت تلفیقی علفهای هرز حتی در مناطقی که نمونههایی از علفهای هرز مقاوم به گلایفوسیت دیده نمیشوند، مورد استفاده قرار دهند.
این رویکرد پیشگیرانه و متنوع مدیریت علفهای هرز، راهکار اصولی برای اجتناب از ظهور علفهای هرز مقاوم به علفکش در محصولات مقاوم به علفکش است. این روش، راهکار اصلی در برخورد با مقاومت علفهای هرز در محصولات مرسوم نیز هست. یک برنامه پیشگیرانه کنترل علفهای هرز به طور کلی نیازمند مصرف علفکش کمتری است، دارای نمایهی زیستمحیطی بهتری بوده و نسبت به برنامهی مدیریت علفهای هرز واکنشگرا مقرون به صرفهتر است.
در سطح وسیع، به کارگیری هر دو روش کنترل علفهای هرز پیشگیرانه و واکنشگرا هماکنون در محصولات مقاوم به علفکش شروع به اثرگذاری بر ترکیب علفکشها، میزان مصرف و ویژگیهای زیستمحیطی کلی علفکشهای مورد استفاده در محصولات تراریخته مقاوم به علفکش نظیر سویا، پنبه، ذرت و کلزا کرده و این همان چیزی است که در دادههای ارائه شده در این مقاله بازتاب داده شده است.
تاثیر کشت محصولات تراریخته در کاهش انتشار گازهای گلخانهای
جنبههایی از کشت محصولات تراریخته که به کاهش سطح انتشار GHG کمک میکنند از دو منبع عمده ناشی میشوند:
- کاهش مصرف سوخت به دنبال استفاده کمتر از علفکش یا حشرهکشهای معمول و کاهش مصرف انرژی در عملیات خاکورزی.
صرفهجویی در مصرف سوخت مربوط به کاهش پاشش (نسبت به روش کشت مرسوم) و تغییر سیستم کشت به خاکورزی حفاظتی، حداقل و بدون شخم منجر به کاهش انتشار گاز دیاکسیدکربن میشود. در سال 2013 این میزان به حدود دو میلیون و 96 هزار تن (حاصل از کاهش مصرف سوخت به میزان 785 میلیون لیتر) رسید. طی بازه 1996 تا 2013، مجموع کاهش ثابت در مصرف سوخت در حدود 18 میلیون و 722 هزار تن دیاکسیدکربن (حاصل از کاهش مصرف سوخت به میزان حدود هفت میلیارد لیتر) برآورد شده است.
- استفاده از سیستمهای کشاورزی بدون خاکورزی یا خاکورزی حداقل
این گونه سیستمهای تولید با به کارگیری محصولات تراریخته مقاوم به علفکش به صورت قابل توجهی افزایش یافتهاند چرا که فناوری محصول تراریخته مقاوم به علفکش توانایی کشاورزان در کنترل علفهای هرز را افزایش داده و نیاز به اتکاء به خاکورزی و آمادهسازی بستر بذر به عنوان روشی در دستیابی به سطح مناسبی از کنترل علفهای هرز را کاهش داده است. در نتیجه، سوخت مورد استفاده تراکتورها برای خاکورزی کاهش یافته، کیفیت خاک ارتقاء یافته و فرسایش خاک نیز قطع شده است که این به نوبه خود باعث باقیماندن کربن در خاک و کاهش انتشار GHG میشود.
بر اساس صرفهجوییهای صورت گرفته از محل به کارگیری سریع سیستمهای بدون/حداقل خاکورزی در آمریکای شمالی و جنوبی، تخمین زده میشود که در سال 2013 حدود هفت میلیون تن کربن خاک (معادل حدود 26 میلیون تن دی اکسید کربن که به اتمسفر آزاد نشده) حفظ شده است. در مجموع، ممکن است میزان کربن حفظ شده به علت مزایای سالانه بهبود کیفیت خاک، بیشتر از این مقادیر تخمین زده شده باشد. با این حال به همان اندازه احتمال وجود دارد که مجموع دستاوردهای جداسازی تجمعی خاک کمتر بوده باشد به دلیل اینکه تنها بخشی از منطقه زیر کشت محصول، بدون خاکورزی یا با حداقل خاکورزی باقی میماند. با این اوصاف به دلیل کمبود دادهها، امکان تخمین مطمئنی از دستاوردهای جداسازی تجمعی خاک ممکن نیست. در نتیجه، بایستی با برآورد 229.4 میلیون تن دیاکسیدکربنی که به جو وارد نشده با احتیاط برخورد کرد.
با قرار دادن مزایای نگهداری کربن در خاک در قالب انتشار کربن از خودروها مشخص میشود در 2013، کاهش ثابت و قطعی انتشار دیاکسیدکربن حاصل از کاهش مصرف سوخت معادل حذف 930 هزار خودرو از جادهها بوده است.
مزایای احتمالی جلوگیری از خروج کربن از خاک در سال 2013 معادل حذف 11.5 میلیون خودرو از جادهها بود.
در کل در سال 2013، کاهش انتشار دیاکسیدکربن مربوط به محصولات تراریخته ناشی از کاهش مصرف سوخت و جلوگیری از خروج کربن خاک معادل حذف 12.5 میلیون خودرو یا معادل 43 درصد کل خودروهای ثبت شده کشور انگلستان است.
برآورد کردن با اطمینان مزایای نگهداری کربن در خاک از سال 1996 تاکنون امکانپذیر نیست. اگر کل محصولات تراریخته مقاوم به علفکش در کشاورزی بدون/با حداقل خاکورزی در این 18 سال از سیستم بدون/ با حداقل خاکورزی استفاده کرده باشد، آنگاه این امر موجب کاهش انتشار 229.3 میلیون تن دیاکسیدکربن میشد که معادل حذف 101.9 میلیون خودرو از جادههاست. با این وجود، این برآورد یک امکان حداکثری است و مقدار واقعی کاهش دیاکسیدکربن به احتمال زیاد کمتر از این مقدار است.
بیوتکنولوژی گیاهی تاکنون صفات زراعی ویژهای را به بسیاری از کشاورزان ارائه داده است که منجر به فائق آمدن بر تعدادی از محدودیتهای تولید شده است. این امر منجر به بهبود وضعیت تولید و افزایش صرفه اقتصادی برای 18 میلیون کشاورز پذیرندهی این فناوری در 168 میلیون هکتار زمین زراعی در سال 2013 شده است.
طی این هجده سال اخیر، این فناوری اثرات مثبت اقتصادی-اجتماعی و زیستمحیطی به بار آورده است. این اثرات در حالی ایجاد شده که تاکنون تنها تعداد معدودی از صفات زراعی تراریخته و در دامنهی کوچکی از محصولات مورد تجاریسازی قرار گرفته است.
بیوتکنولوژی گیاهی، منافع اقتصادی و زیستمحیطی خود را با تلفیق پیشرفتهای تکنیکی ذاتی و نقش فناوری در تسهیل و تکامل روشهای کشاورزی مقرون به صرفه و دوستدار محیط زیست به ارمغان آورده است. به صورت اختصاصیتر، مزایای حاصل از صفات مقاومت به آفات مستقیماً از این فناوری منتج شدهاند (بهبود عملکرد، کاهش ریسک تولید و کاهش مصرف آفتکشها) از این رو کشاورزان (عمدتاً در کشورهای در حال توسعه) قادر خواهند بود تا هم بازدهی و هم سود اقتصادی خود را افزایش دهند و در همان حال، از روشهای کشاورزی دوستدار محیط زیست نیز بهرهمند شوند.
این مزایا در محصولات تراریخته مقاوم به علفکش از ترکیب منافع مستقیم (عمدتاً از طریق کاهش هزینههای کشاورز) و اعمال تغییرات در سیستمهای کشت به دست میآید. از این رو، فناوری مقاومت به علفکش (به ویژه در سویا) نقش مهمی در قادر ساختن کشاورزان به سرمایهگذاری بر قابلیت استفاده از یک علفکش ارزان قیمت و وسیعالطیف (گلایفوسیت) و در نهایت، تسهیل حرکت از روشهای کشت مرسوم به سوی روشهای کشت بدون/با حداقل خاکورزی در آمریکای شمال و جنوبی داشته است. این تغییر روش تولید اثرات مثبت اقتصادی دیگری برای کشاورزان (و دامنه گستردهتری از اقتصاد) داشته است و مزایای زیستمحیطی مهمی را به ارمغان آورده است که از آن میان، کاهش انتشار گازهای گلخانهای (ناشی از کاهش مصرف سوخت تراکتورها و جلوگیری از خروج کربن از خاک) قابل ذکر است.
از سوی دیگر، هر دو فناوری مقاومت به علفکش و مقاومت به آفت در افزایش مقدار تولید جهانی سویا، ذرت، پنبه و کانولا نقش مهمی داشتهاند.
در ارتباط با محصولات مقاوم به علفکش، تکیه برخی از کشاورزان به مصرف گلایفوسیت و فقدان تناوب محصول و علفکش، در برخی نواحی در ایجاد علفهای هرز مقاوم به علف کش سهم داشته است. برای حل این مشکل و حفظ وضعیت بهینه کنترل علفهای هرز، کشاورزان به طور روزافزون ترکیبی از راهکارهای مدیریت پیشگیرانه و واکنشگرا را از طریق اتخاذ ترکیبی از علفکشها و محصولات مقاوم به آن علفکشها در پیش گرفتهاند (به بیان دیگر، استفاده از علفکشهای دیگر به همراه گلایفوسیت به جای تکیهی صرف بر گلایفوسیت یا محصولات مقاوم به علفکشی که نسبت به علفکشهای دیگری مثل گلوفوزینت مقاوم هستند).
این امر به افزایش هزینه روشهای کشت محصولات مقاوم به علفکش در مقایسه با چندین سال قبل خواهد افزود، گرچه نسبت به روشهای مرسوم فناوری مقاومت به علفکش باز هم مزایای اقتصادی مهمی در سال 2013 داشته است.
در مجموع، این مجموعه قابل ملاحظه از شواهد علمی در مقالات دارای مرور علمی هستند و در این مقاله خلاصهسازی شدهاند که اثرات مثبت اقتصادی و زیستمحیطی فناوری محصولات تراریخته را به صورت کمّی در میآورد. از این رو این تجزیه و تحلیلها در این مقاله پاسخ روشنی به این پرسش میدهند که چرا این تعداد زیاد کشاورز از سرتاسر جهان از این فناوری بهرهمند شده و به این کار ادامه میدهند.
منبع: ایسنا