لزوم تولید داخلی محصولات تراریخته با توجه به نیاز داخل

کیهان – بحث واردات هنگفت محصولات تراریخته بدون برچسب‌گذاری و اطلاع‌رسانی به مصرف‌کننده ایرانی مدتی است که در رسانه‌ها مطرح شده است. از ابتدا موضوع واردات غذای جامعه ایرانی از خارج کشور با توجه به حساسیت بسیار زیاد ایران و کم‌هزینه بودن حملات بیوتروریسمی نسبت به جنگ آشکار با هزینه‌های اجتماعی و اقتصادی و جهانی گسترده و مخاطرات پیروزی حریف در دفاع، در حوزه پدافند غیرعامل پرهزینه و غیرقابل اتکا بوده است. اما امروز به علت پیشرفت‌های روزافزون دانشمندان بیوتکنولوژی کشورمان امکان تولید گونه‌های پربازده و کم‌هزینه بدون مخاطرات بیوتروریسمی در بخش واردات، فراهم شده است. وزارت بهداشت با توجه به قوانین سخت‌گیرانه داخلی در حوزه ایمنی زیستی با موضوع تولید تحت کنترل و نظارت ملی، موافق است اما سازمان محیط زیست با تبلیغات وسیع در این مسیر کارشکنی می‌کند. دکتر محمد تولایی، رئیس انجمن ژنتیک ایران، از دانشمندان متعهد، بسیجی و توانمند، معتقد است انگیزش‌های اروپایی‌ها در تخریب محصولات تراریخته برآمده از تلاش آن‎ها برای حفظ بازار بذر و محصولات تولیدی اروپا در رقابت با محصولات تراریخته تولید …


دکتر تولایی در مصاحبه با کیهان:

لزوم تولید داخلی محصولات تراریخته با توجه به نیاز داخل

بحث واردات هنگفت محصولات تراریخته بدون برچسب‌گذاری و اطلاع‌رسانی به مصرف‌کننده ایرانی مدتی است که در رسانه‌ها مطرح شده است. از ابتدا موضوع واردات غذای جامعه ایرانی از خارج کشور با توجه به حساسیت بسیار زیاد ایران و کم‌هزینه بودن حملات بیوتروریسمی نسبت به جنگ آشکار با هزینه‌های اجتماعی و اقتصادی و جهانی گسترده و مخاطرات پیروزی حریف در دفاع، در حوزه پدافند غیرعامل پرهزینه و غیرقابل اتکا بوده است. اما امروز به علت پیشرفت‌های روزافزون دانشمندان بیوتکنولوژی کشورمان امکان تولید گونه‌های پربازده و کم‌هزینه بدون مخاطرات بیوتروریسمی در بخش واردات، فراهم شده است. وزارت بهداشت با توجه به قوانین سخت‌گیرانه داخلی در حوزه ایمنی زیستی با موضوع تولید تحت کنترل و نظارت ملی، موافق است اما سازمان محیط زیست با تبلیغات وسیع در این مسیر کارشکنی می‌کند. دکتر محمد تولایی، رئیس انجمن ژنتیک ایران، از دانشمندان متعهد، بسیجی و توانمند، معتقد است انگیزش‌های اروپایی‌ها در تخریب محصولات تراریخته برآمده از تلاش آن‎ها برای حفظ بازار بذر و محصولات تولیدی اروپا در رقابت با محصولات تراریخته تولید آمریکا و برزیل و آرژانتین و ژاپن است. با این احتساب وی تاکید دارد ایران، به عنوان کشوری با شرایط اقلیمی خاص، در تنظیم استانداردهای کشاورزی خود نباید تحت تاثیر منافع اروپا یا آمریکا باشد و صرفا نیازهای اقتصادی و ملی خود را باید در نظر بگیریم.

وی با ارائه آمار و ارقام دقیق تاکید می‌کند که حتی به شرط اصلاح اصول کشاورزی سنتی و استفاده از همه روش‌های مبتنی بر بهره‌وری مصرف آب و کود و بذر، برای حذف واردات 60 درصدی محصولات پرخطر و مشکوک تراریخته از خارج مرزها و خودکفایی ملی در تولید غذا، نیازمند تولید محصولات دستکاری شده ژنی در داخل هستیم. دکتر تولایی در اقناع جامعه برای اعتماد به دانشمندان علم ژنتیک و بیوتکنولوژی کشور به جای دلالان وارداتچی و به کارگیری سیستم نظارتی دقیق و اصول ایمنی زیستی تولید محصولات تراریخته در داخل، دلایل قابل تاملی ارائه می‌کند.


آقای دکتر تولایی، حال بیوتکنولوژی امروز ایران و وضعیت آینده را چطور ارزیابی می‌کنید؟

در حوزه‌هایی که مربوط به دانش و تکنولوژی‌های نوین می‌شود، چند نوع نگاه وجود دارد یک نوع نگاه همان دیدگاه رهبر انقلاب است که می‌فرمایند ما در جمهوری اسلامی ایران باید برای کسب پتانسیل در همه عرصه‌ها و فناوری‌ها و دانش‌ها بدون توقف پیش برویم. دلیل این نگاه هم این است که به هر حال صحنه نبرد عوض شده و استفاده از دانش‌ها و فناوری‌ها و تکنولوژی‌ها مهم است، همچنین تهدیدات نیز در عصر حاضر دانش‌بنیان شده و در نتیجه اگر ما پا به پای دانش و تکنولوژی دنیا پیش نرویم در مواجهه با یک تهدید ممکن است که دچار غافلگیری شویم و اصل غافلگیری در یک صحنه نبرد بدترین حالت برای مجموعه‌ای است که می‌خواهد در مقابل تهدیدات ایستادگی کند، لذا دلیل اینکه ایشان این همه تکرار می‌کنند موضوع جهش علمی و اقتدار را از همین سنخ است.

نگاه دوم متفاوت است. مثلا زمانی که به دانش هسته‌ای پرداخته می‌شد عده‌ای در داخل دائماً اشکال می‌کردند که چرا ما باید به دنبال دانش هسته‌ای برویم؟! دلایل‌شان هم این بود که دانش هسته‌ای برای ما دغدغه و فشار و هزینه دارد.

این دسته افراد بحث فوق را به صحنه‌های اجتماعی هم کشاندند و دائما توجیه می‌کردند که ما نفت داریم و دیگر احتیاجی به هسته پیدا نمی‌کنیم و پافشاری روی بحث هسته‌ای دلایل دیگری دارد.

پس منتظر تحریم و فضاسازی رسانه‌ای بر ضد بیوتکنولوژی بودید!؟

بله؛ ما همیشه پیش‌بینی می‌کردیم که بعد از اتمام بهانه‌های هسته‌ای، حتما به سراغ موضوع بیوتکنولوژی خواهند رفت و مسئله درست می‌کنند چرا که امروزه بیوتکنولوژی یکی از فناوری‌های بسیار کلیدی است که در حوزه‌ انرژي، بهینه‌سازی استخراج نفت، افزایش قابلیت‌ها و سولفورزدایی نفت، استحصال مواد مختلف در انرژی و تولید داروها و واکسن‌های نسل جدید اهمیت بسیار زیادی دارد.

بسیاری از داروهای کلیدی امروز با تکنولوژی بیو و نانو تولید می‌شود که خوشبختانه کشور ما هم به همت «فردی» محققان و ایستادگی و خستگی‌ناپذیری آن‎ها از فشارهای داخلی و خارجی به نتایج خوبی دست پیدا کرده‌اند.

بخش عظیمی از آب سرزمین ما شور است و گیاهان زراعی ما چهار تا پنج گرم در لیتر می‌توانند شوری آب را تحمل کنند، در حالی که آب دریاهای ما حدود 40 گرم در لیتر شوری دارد اما در این وضعیت امروز گیاهانی با تکنولوژی بیو و تراریخته قابل تولید است که قادرند تا 70 گرم در لیتر نمک را تحمل کنند، بنابراین اگر ما فقر و بیکاری و کمبود ماده غذایی در این پهنه سرزمینی (حداقل در سه استان بوشهر و هرمزگان و سیستان و بلوچستان) در کنار خلیج ‌فارس و دریای عمان داریم، این تکنولوژی در این حوزه می‌تواند نجات‌بخش باشد.

همچنین علاوه بر حوزه‌های سلامت، انرژی و کشاورزی، در حوزه محیط زیست هم این تکنولوژی قابل استفاده است. امروز یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های صنعت،‌ پساب صنعتی و فاضلاب‌های صنعتی است که ارزش آب را نابود می‌کند. بیوتکنولوژی در تجزیه پساب‌های صنعتی به آب قابل استفاده در مصارف گوناگون یکی از بهترین تکنولوژی‌هاست که دوستدار محیط زیست است.

امروزه قسمت اعظم مواد معنی را (چه آن‎هایی که عیار پایینی دارند و چه آن‎هایی که استخراج‌شان مقرون به صرفه نیست) با استفاده از علم بیوتکنولوژی توسط شیرابه باکتری تراریختی که از ماده معدنی مورد نظر تغذیه می‌کند و نهایتا با روش‌های پیچیده‌ای بدون صدمه به محیط زیست، استخراج می‌کنند و با یک فرآیند تخلیص بسیار ساده و کم‌هزینه مواد معدنی از بدن باکتری‌هایی که بدنشان مملو از ماده پرارزش معدنی است جداسازی می‌شود.

پس وقتی بیوتکنولوژی با یک نسخه ساده اینچینی چنین خدماتی می‌تواند عرضه کند معلوم است که منافع خیلی افراد به مخاطره می‌افتد.

حقیقت این است که امروز پیشرفت‌ها و تحول‌های اقتصادی در صنایع مختلف در سه دهه گذشته عمدتاً متکی به بیوتکنولوژی‌ بوده است و کشور چین که گوی رقابت اقتصادی را از آمریکا هم ربوده، برنامه استراتژیک توسعه آینده‌اش مبتنی بر بیوتکنولوژی است.


پس با احتساب گفته‌های شما می‌توان به یک تئوری توطئه علیه کشورمان در این حوزه هم فکر کرد؟

شما مطمئن باشید پس از هسته‌ای دشمنان‌مان اگر از دغدغه موشکی هم عبور کنند، مشکل بعدی بیوتکنولوژی خواهد بود و همچون مسئله هسته‌ای به ترور دانشمندان و مخالفت و خرابکاری دست می‌زنند.

امروز در کشور روسیه که یک کشور قدرتمند است، وقتی مناقصه خرید داروی «های‌تک» ضد سرطان گذاشته می‌شود فقط دو کمپانی (یکی از ایران و دیگری از آمریکا) شرکت می‌کنند و در این رقابت کمپانی ایرانی برنده می‌شود! لذا خیلی واضح است که این پیشرفت علمی یک تهدید بزرگ برای منافع و اقتصاد آن‎هاست.

هر تکنولوژی و دانش و فناوری را مطلقاً نمی‌توان گفت که حتماً خوب است و یا حتماً بد است، بلکه یک دانش و فناوری همانند یک چاقو است، اگر این چاقو به دست یک جراح متعهد بیفتد یک استفاده‌ای می‌کند و اگر به دست یک دزد بی‌ایمان بیفتد کار دیگری را خواهد کرد. بنابراین ما نباید اجازه دهیم در حوزه دستیابی به فناوری‌های نوین و دانش‌ها، دیگران منافع ملی ما را تعریف کنند. ما باید ببینیم این دانش و تکنولوژی در چه محدوده‌ای با چه موضوعیتی،‌ چه نوع منافع و مخاطراتی را می‌تواند داشته باشد تا برای منافع آن برنامه‌ریزی و برای مخاطراتش ساز و کارهای شناسایی، ارزیابی و کنترل و نظارت را دنبال کنیم.


عده‌ای سودجویانه صرفاً بیوتکنولوژی را در محصولات پرخطر تراریخته خلاصه می‌کنند و به نظر می‌رسد از پلمب این حوزه مهم فناوری نیز مثل فناوری هسته‌ای سود می‌برند. شرایط را چطور ارزیابی می‌کنید؟

بنده فکر می‌کنم بسیاری از خبرنگاران و رسانه‌هایی که به این موضوع پرداختند ناخواسته وارد یک صحنه بازی شدند که این زمین، زمین بازی دشمن بود. وقتی ما در کشور فقط 800 میلیون دلار واردات سم داریم و قرار باشد یک تکنولوژی بیاید و جایگزین مصرف سم شود، مطمئناً اولین مخاطره به خطر افتادن‌ منافع واردکنندگان سم خواهد بود.

بنابراین کسی که منافعش به خطر افتاده به راحتی هزینه می‌کند تا مقابل آن بایستد. چنین افرادی حتی حاضرند که 20 تا 30 درصد درآمد سالانه خود را هم به این تقابل اختصاص دهند.

شما ببینید که امروز یکی از آلوده‌ترین مناطق در کشور، شمال کشور است چرا که از وقتی شالی کاشته می‌شود باید سم، ‌محلول در آب شالی باشد و این سم همیشه باید پای این گیاه بماند تا آن را از کرم ساقه‌خوار برنج حفظ کند، در حالی که کشاورز هم باید با پای برهنه وارد شالی شود و تمام سمی که به پای او می‌رسد جذب بدنش خواهد شد. همچنین این آب سمی دائماً به حوزه آب‌های زیرزمینی نفوذ می‌کند و خاک را نیز از قابلیت حیاتی‌اش دور می‌کند. این سم در اثر شرایط رطوبت هوا و شرجی بودن آن منطقه دائماً در حال تبخیر شدن است و هوا را آلوده می‌کند.

با این شرایط آیا تا به حال اعتراضی علیه استفاده از سم در کشور داشتیم؟ از طرف دیگر با تلاش‌های دانشمندانی که قادر به تصحیح این روند خطرناک بر ضد سلامت کشاورز و مصرف‌کننده ایرانی هستند، برخورد غیرعلمی تخریبی می‌شود. الان همه به یقین رسیده‌اند که این همه سرطان، بخشی از آن ناشی از مصرف مداوم سموم ارگان کلر و ارگان فسفر است که همراه انواع غلات و مواد تغذیه‌ای کشاورزی ماست اما با راه حل مخالفت می‌شود، چرا؟!

چقدر این موضوع به عملکرد فردی که مدعی این حوزه بود برمی‌گردد؟

یک بخشی از مشکل مربوط به همین مسئله است. یعنی بعضی افراد با بعضی افراد دیگر تسویه حساب یا رقابت‌های شخصی دارند و اینها اختلافات خود را به منافع ملی گره زده‌اند.

کشور ما این همه انجمن‌های علمی متخصص دارد، آیا نباید این موضوعات از این مراجع رسمی علمی و دانشگاهی استعلام شود که متخصصین با بررسی‌های علمی در خصوص مخاطرات احتمالی اعلام نظر کنند؟ آیا این روش درست است یا اینکه بحث را به کوچه و بازار بکشانیم؟!

پس ما نمی‌توانیم فناوری را فی نفسه محکوم کنیم. اما وقتی یک هواپیما ساقط می‌شود فوری سیستم‌های علمی به کار می‌افتند، آسیب‌شناسی می‌کنند و علت سقوط را پیدا می‌کنند. مثلا کشف می‌کنند علت سقوط نقص در موتور بوده، موتور دوم را برای اصلاح اشکال اضافه می‌کنند. بنابراین محرومیت از تکنولوژی به علت احتمالا بروز مخاطرات معقول نیست.


لطفا در مورد اصل ماجرای دستکاری ژنی مقداری توضیح بدهید.

فرض کنید ما یک برنجی داریم به نام «فریدون‌کنار»، عطر و طعم خوبی دارد اما راندمان مناسبی ندارد و به اصطلاح تولید آن صرفه اقتصادی ندارد. از طرف دیگر یک نوع برنج دیگری داریم که دانه بلند است و راندمان خوبی دارد ولی عطر و طعم ندارد. دانشمندان بیوتکنولوژی ژن عطر و طعم برنج فریدونکنار را در کنار ژن برنج دانه بلند پربازده قرار می‌دهند و ماحصل آن محصول «تراریخته» دانه بلند معطر تولید داخل است.


این کاری است که هزار سال است بشر انجام می‌دهد، درست است؟

بله، اصلاح نباتات عمری به درازای عمر بشر دارد. اما تلفیق ژنی شاید 50 سال مثلا طول بکشد تا نتیجه دلخواه را به دست بدهد. ما با مهندسی ژنتیک همان کاری که در طبیعت در طول 50 سال پیش از این صورت می‌گرفت را یک‌ساله انجام می‌دهیم. اما یک نکته مهم دیگر هم است؛ در تلفیق ژنی در اصلاح نباتات ما «بسته ژنی» را منتقل می‌کنیم که در طی آن ممکن است ژن‌های نامطلوب هم منتقل شود. اما در مهندسی ژنتیک دقیقا مشخص می‌کنیم که کدام نقاط و صفات ژنی منتقل شوند و در پایان مراحل نیز کنترل می‌کنیم که همین اتفاق افتاده یا خیر. پس این علم ابزار توسعه و تسریع خواسته‌های قدیمی بشر را فراهم آورده است.


یکی از عواملی که محصولات تراریخته اولیه را از بازار خارج کرد، استفاده از حامل‌های سرطانزا بود، آیا براساس اصول ایمنی زیستی می‌توان این موارد را کنترل کرد؟

بله، امروزه استفاده از حامل‌های ژنی سرطانزا به شدت کنترل شده است. در حال حاضر برای تهیه یک محصول دستکاری ژنی، باید پرونده مفصلی را تهیه کرد و تک تک موارد مورد استفاده را با ذکر منابع و کد و خصوصیات باید ارائه کرد. تست‌های تکمیلی بر روی حامل‌ها پیش از عرضه صورت می‌گیرد و هویت آن دقیقا مشخص می‌شود. محل قرارگیری ژن و صفات مورد مطالعه همگی باید ارائه شود و آزمایش‌های کنترلی انجام شده نیز باید معرفی گردد. آزمایش‌های کنترلی پیشرفته شامل تشخیص دقیق پروتئین دستکاری شده با مقایسه میان پنل پروتئین‌های گیاه اصلی و گیاه تراریخته است تا از محل ایجاد تغییر اطمینان حاصل شود. پس نظارت و کنترل و حساسیت داشتن روی موضوع «تولیدات دستکاری شده ژنتیکی» به جا است اما وحشت طبیعی نیست. مطابق قانون ایمنی زیستی محصولی که با این فرآیند تولید می‌شود باید «برچسب‌گذاری» شود که این روند با تاخیر ده‌ساله اما سرانجام آغاز شده است.


شما اعتراضی به این تاخیر بلندمدت در برچسب‌گذاری محصولات تراریخته وارداتی نداشتید؟

به نظر می‌رسد به همان گواهی‌های صادره از مبدا اکتفا می‌کردند و عزمی برای انجام آزمایشات و تحقیقات جدی وجود نداشته است اما به هر روی شروع این اقدام با توجه به تمرکز بر انجام تست‌ها در داخل خوب است و دست مردم را در انتخاب و تحقیق باز می‌گذارد.


با احتساب دانشی که شما در اختیار مردم قرار دادید، علت تحریک وسیع جامعه ضد «تولید داخلی» چیست؟

به نظر بنده که اشراف به پشت صحنه این ماجرا دارم، جریان‌سازی ضد «گیاه تراریخته» با ظاهری موجه و پشت صحنه‌ای معنادار توسط عده‌ای مشخص و با سبقه شناخته شده ضد «خوداتکایی در کشاورزی» است. چون ما به علت کم‌آبی، شوری و سرزمین‌های کویری و آفات گیاهی نیازمند گیاهان مقاوم به آفات و شوری و خشکی هستیم. در سال‌های طولانی واردات انبوه محصولات تراریخته به کشور، هیچ جریانی علیه لابی واردات ایجاد نشد اما اخیرا که قرار است یک تا دو محصول حاصل تلاش سال‌های طولانی متخصصان کشورمان به ثمر برسد، رانتخواران‌ وارد‌کننده سم و محصولات کشاورزی، کمپین رسانه‌ای به راه انداخته‌اند تا فکر «تولید» در ایران، نهادینه نشود و تجارت پرسود و منفعت آن‎ها به خطر نیافتد.


دقیقا منفعت واردکنندگان چگونه تامین می‌شود؟

مردم باید بدانند که بیش از 80 درصد محصولات وارداتی اصلاح شده ژنتیکی هستند و البته قیمت آن‎ها در بازار جهانی 20 الی 25 درصد کمتر از سایر محصولات است. با این وجود به علت تاخیر در عمل به قانون ایمنی زیستی، برچسب‌گذاری محصولات تراریخته در کشور صورت نگرفته و وارد‌کننده دست کم 25 درصد بیش از قیمت حقیقی بازار، از واردات محصولات تراریخته سود می‌برد. در چنین شرایطی عجیب نیست که لابی سنگین بر ضد «تولید داخلی» صورت می‌گیرد چرا که تجارتی پرسود با خطر مواجه شده است!


چرا نمی‌توان به مصرف محصولات حاصل از کشاورزی سنتی یا ارگانیک ادامه داد؟

کشاورزی سنتی ما در صورتی که همه ظرفیت‌ها از جمله بهینه‌سازی مصرف آب و اصول کشت علمی را نیز برای آن در نظر بگیریم حداکثر 40 درصد از سبد غذایی جامعه ایرانی را تامین می‌کند. کشاورزی ارگانیک اگر واقعا به شکل علمی هم عمل شود حداکثر و در بهترین شرایط 10 درصد نیاز سفره غذایی ما را تامین می‌کند. بنابراین در شرایط حقیقی امروز، حتما برای تامین 50 درصد نیاز جامعه وابسته به «واردات» خواهیم بود. کشاورزی که در دنیا دارای ارزش افزوده و تجاری است بیش از 80 درصد آن تراریخته است. پس از هر کجای دنیا هم که بخواهیم واردات کنیم اگر دنبال محصولات غیرتراریخته برویم نه کیفیت و نه ارزش غذایی با راندمان مطلوب نخواهیم یافت.


پس چرا مقاومت جهانی در برابر محصولات تراریخته وجود دارد؟

اگر به سایت مرجع ایمنی غذایی اروپا مراجعه کنید، مشاهده می‌شود در 28 کشور اروپایی مجوز تولید و مصرف 71 محصول تراریخته صادر شده است. البته اروپایی‌ها به علت رقابت با آمریکا در صنعت تولید بذر و محصولات گیاهی، از تخریب «بذر تراریخته» سود تجاری می‌برند چرا که کشاورزی امروزشان موفق است و نیازی برای تغییر الگوهای تولید احساس نمی‌کنند. با این احتساب تحولات ضد تراریخته سازماندهی شده در بخشی از کشورهای اروپایی را می‌توان دارای «توجیه اقتصادی» ارزیابی کرد.  در سایت فائو نیز مشاهده می‌کنید 62 درصد از 12 محصول تراریخته اصلی که در آمریکا تولید می‌شود در خود این کشور نیز مصرف می‌شود و مابقی نیز صادرات می‌شود.

پس بین گمانه‌های مربوط به سلامت بلند مدت مصرف محصولات تراریخته و جریان‌سازی‌های تجاری باید تمایز قائل شویم و دقت کنیم که در دام لابی‌ها به دنبال تامین حداکثر سود از بازار مبتنی بر واردات گرفتار نشویم.


یعنی ما شاهد تفاوت استانداردها به علت هدف گذاری‌های منطقه‌ای هستیم، درست است؟

بله، مثلا ژاپن کلا با اروپا وضعیت متفاوتی دارد و از تولید محصولات تراریخته حمایت جدی می‌کند چرا که کشاورزی محدودی دارد. پس اگر قرار است سفره غذایی مردم ما وابسته به واردات باشد و ناچار از واردات محصولات تراریخته نیز هستیم. بهتر نیست که نیازهای ملی را به دست توانمند دانشمندان بیوتکنولوژی خودمان بسپاریم که اتفاقا از توان نظارت بر همه مراحل تولید و عرضه نیز برخلاف وضعیت فعلی واردات، برخوردارند؟ حقیقت این است که در حال حاضر دقیقا نمی‌دانیم این محصول تراریخته‌ای که وارد می‌شود، به جز «ژن مقاوم به آفت»، به طور مثال «دو ژن بیماری زا» نیز دارد یا خیر! پس بحث «بیوتروریسم» جدی است. امکان بررسی همه این موارد در مبادی گمرکی کشور وجود ندارد چرا که وقت و انرژی و بودجه هنگفتی نیاز دارد و علاوه بر آن کنترل 100 درصد موارد نیز امکان پذیر نیست. چرا که عظمت ژنوم یک گیاه، مطالعات بسیاری را می‌طلبد.


پس کنترل‌های مرزی به چه صورت است؟

در حال حاضر سیستم براساس «خوداظهاری» است به این ترتیب که تولید‌کننده یا فروشنده موظف است اعلام کند کجای ژنوم، چه تغییری ایجاد کرده و با چه ابزارهایی چه آزمایش‌هایی انجام داده است. با ارائه گزارش‌های مذکور، نتایج و آثار تغییر ژنتیکی ایجاد شده در اختیار قرار می‌گیرد و مورد توجه نهادهای نظارتی قرار می‌گیرد.

پس وقتی بخش زیادی از نیازمان را «وارد» کنیم و در بین این واردات نیز محصولات تراریخته اکثریت را به خود اختصاص دهند، در شرایطی که دشمنان ایران نیز کم نیستند، این احتمال که محصولی را با تکنیک‌های بیوتروریسمی دستکاری کرده و مثلا در مناقصه‌ای با قیمتی حداقلی به خریدار ایرانی ارائه دهند، جدی می‌شود. خصوصا که هزینه دولت آمریکا در منطقه ما نیز کم نیست و بیوتروریسم به طور مثال نسبت به حمله موشکی، هزینه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی بسیار کمتری نیز دارد.

پس من به عنوان یک متخصص از همه دوستان و عزیزانی که نگران «تولید» محصولات تراریخته در کشور هستند سوال می‌پرسم: به نظر شما اگر سفره غذایی کشور را به واردات محصولات تراریخته از مقاصد نامعلوم بسپاریم کم خطر‌تر است یا به دانشمندان متعهد خودمان کمک کنیم تا به سرعت با راندمان بهینه و قابلیت‌های بومی، همان محصولات را در کشور خودمان تولید کنند؟


دقیقا توضیح می‌دهید چرا باید به چرخه نظارت ملی اعتماد کنیم؟

واقعیت این است که تنها در شرایط «تولید داخلی» است که صفر تا صد پروسه در مقابل چشمان خودمان صورت می‌گیرد و قابلیت نظارت حداکثری دارد و اگر روزی نیز خطایی صورت گیرد، وجدان ملی با خاطی مواجه می‌شود. پس به صورت طبیعی هیچ محققی به خود اجازه نمی‌دهد کوچک‌ترین اختلالی در جامعه خودی ایجاد کرده و ننگ ابدی را برای خود و خانواده‌اش بخرد.

پس ما نگرانی مردم و رسانه‌ها را دست کم در مواردی به رسمیت می‌شناسیم اما فراموش نکنیم این نگرانی‌ها اختصاص محصولات وارداتی است. خواهش می‌کنم که به این موضوع مردم شریف کشورمان توجه کنند که در طول 10 سال گذشته حتی یک مصاحبه، تظاهرات یا واکنش ضد «واردات محصولات تراریخته» نداشته‌ایم! آیا این موضوع عجیب نیست؟ چرا مخالفین در یک دهه اخیر هیچ تلاشی برای کاهش واردات محصولات تراریخته و حرکت کشور به سمت تولید داخلی و با نظارت حداکثری نداشته‌اند؟ چرا امروز ذرت اصلاح شده با راندمان بهینه خودی را به جای محصولات وارداتی با سبقه نامشخص مصرف نمی‌کنیم؟


استانداردهای ملی نظارتی ما چطور باید باشد آقای دکتر؟

استانداردهای ملی فعلی ما مبتنی بر پروتکل کارتاهنا تبیین شده و اتفاقا قوانین سختگیرانه‌تری هم در حوزه «ایمنی زیستی» برای آن وضع شده است. البته نیازمند تقویت دستگاه‌های مرجع و مسئول کشورمان هستیم و بنده تاکید می‌کنم که سخت‌گیری در این حوزه در وزارت بهداشت جدی است. با این وجود اگر احیانا ابهامی نیز در این حوزه وجود دارد، می‌توانیم در یک کمیته علمی ملی همه موضوعات را مجددا بررسی کنیم و نتایج را به مردم و رسانه‌ها ارائه دهیم. یکی از مواردی که در دانشگاه تدریس می‌کنم «ایمنی و اخلاق در بیوتکنولوژی» است و بنده معتقدم دستورالعمل‌های فعلی بهترین شیوه نامه‌های ارزیابی مخاطرات را دارد. یکی از استانداردهایی که «کمیته‌های اخلاق» در دانشگاه‌های علوم پزشکی چک می‌کنند بحث «ایمنی زیستی» و مباحث اخلاقی است. مستندات این موارد نیز کاملا مشهود است.


بیوتکنولوژی در حوزه عملیاتی به جز تولید محصولات تراریخته به چه کار می‌آید؟

نگاه بنده این است که یک تکنولوژی کارآمدی که می‌تواند در بسیاری از عرصه‌های زندگی بشر کمک کند، «بیوتکنولوژی» است. به‌طور مثال یک مورد از همین کارآمدی را در بحث «شناسایی شهدای گمنام» داریم که مرکز خودمان مسئولیت آن را برعهده دارد. شما ببینید همین یک پیشرفت علمی بومی تا چه اندازه دغدغه مردم را برطرف کرده است. در حوادث احتمالی مثل سقوط هواپیما، شناسایی مجرمین و غیره نیز با این تکنولوژی می‌توانیم از روی کوچک‌ترین اجزاء و مواد بیولوژیکی، امر مهم شناسایی را انجام دهیم. پس دانش بیوتکنولوژی ابعاد مختلفی دارد و قطعا پیشرفت‌های بومی آن نقش مهمی در چشم انداز پیشرفت و توسعه کشور دارد. به نظر می‌رسد همین پیشرفت هاست که دشمنان خودکفایی ایران را به تکاپو انداخته تا با تحریک مردم، مسیر عرضه این پیشرفت‌ها به زندگی مردم را مسدود سازند، غیراز این اگر باشد «علم» بدون تظاهرات اجتماعی و در اندازه «آزمایشگاهی»، منافع ملی به همراه نخواهد داشت.

حقیقت این است که تحریک مردم بر ضد تکنولوژی کار ساده‌ای است اما اقناع جامعه در فرصتی محدود مشکل می‌نماید.


توصیه شما به مردم و مسئولان نظام در این حوزه مهم چیست؟

به نظر می‌رسد بهترین کار بازگشت به «قانون» است. اگر چارچوب‌های احتیاطی و ملاحظات قانون‌گذار را فصل الخطاب بدانیم مشکلات برطرف می‌شود. کما اینکه استفاده از اتومبیل نیز کم خطر نیست اما کسی «ماشین» را محکوم نمی‌کند بلکه ملاحظات قانونی را جدی عملیاتی می‌کند. پس محکوم کردن بیوتکنولوژی عاقلانه نیست چرا که بدون استفاده از مزایای علوم پیشرفته، امروزه زندگی میسر نیست. قانون ملی ایمنی زیستی دستگاه مرجع و ناظر و رسیدگی‌کننده دارد و شناخت مخاطرات و تمرکز بر چرخه تولید و عرضه در آن پیش‌بینی شده است. پس اگر به قانون عمل کنیم و مبنای تصمیم‌سازی‌هایمان حب و بغض‌های شخصی و صحنه آرایی‌های خطرناک خارجی برای «پلمب علم بیوتکنولوژی بومی» نشویم، خودکفایی در حوزه غذا دست یافتنی است و علاوه بر آن می‌توانیم ایران را به قطب تامین امنیت غذایی منطقه تبدیل کنیم.


بحث مهم امنیت غذایی فراملی را مطرح کردید…

برای درک اهمیت این تبدیل ایران به تولید‌کننده برتر غذای منطقه و تاثیر آن در افزایش قدرت فراملی کشور فقط محاسبه کنید وقتی مرکز تامین امنیت پایدار منطقه به واسطه قدرت نظامی پیشرفته‌اش، مجهز به امکانات تولید و تامین غذای کل منطقه از شمال آفریقا تا غرب و جنوب آسیا شود، تا چه اندازه بر ثبات و قدرت و ثروت کشورمان افزوده خواهد شد. به نظر می‌رسد همین موضوعات است که در تحریک جامعه ایرانی ضد عملیاتی شدن پیشرفت‌های بیوتکنولوژی کشورمان در حوزه تولید غذا، موثر واقع شده است و هدف در درجه اول نقض خودکفایی و وابسته باقی ماندن بازار 80 میلیونی غذای ایرانیان به واردات از خارج کشور و سپس خفه کردن هدف گذاری مهم تبدیل ایران به «قطب امنیت غذایی منطقه» است.


الان در چه وضعیتی در حوزه خودکفایی در تولید غذای ایرانیان هستیم؟

ما هم اکنون میزان تولید غذا در کشورمان یک سوم پیش‌بینی افق سند چشم انداز، است. برای تامین این هدف باید کشاورزی سنتی خودمان را کمک کنیم و با تمرکز بر راهکارهای «علمی» حداکثر راندمان را از آن بگیریم. کشاورزی «ارگانیک حقیقی»- نه این چیزی که الان به اسم ارگانیک عرضه می‌کنیم- را هم با اعطای یارانه و سیاست‌گذاری کمک کنیم. چرا که در حال حاضر مرجع تعیین ارگانیک بودن محصول «سازمان میوه و تره بار» است که این موضوع را با روشی که نمی‌خواهم به آن اشاره کنم، معین می‌کند! در هر حال با همه این اقدامات حداکثر 50 درصد نیاز غذایی جامعه تامین خواهد شد و برای مابقی یا باید به واردات پناه ببریم که بخش اعظم آن هم تراریخته است و یا خودمان محصولات اصلاح شده ژنی با راندمان بالا را با نظارت ملی، تولید و عرضه کنیم. تحقق دستیابی به اهداف سند چشم انداز و تامین امنیت غذایی کشور برعهده وزارت جهاد کشاورزی است نه وزارت بهداشت یا سازمان محیط زیست. پس وقتی محیط زیست حوزه‌های تخصصی مرتبط با وظایف خود در تامین سلامت مردم مانند «ریزگردها» را بر زمین می‌گذارد و صرفا با تاکید بر «تنوع زیستی»، امنیت غذایی ایرانیان را با مخاطره مواجه می‌کند، این دغدغه‌سازی قابل تامل است. سازمان محیط زیست واجب است که ملاحظات خود را در حوزه حفظ تنوع زیستی به مراجع قانونی ارائه دهد و برای این منظور برنامه ارائه دهد اما ایجاد درگیری تبلیغاتی رسانه‌ای نیز از وظایف این سازمان است؟!


کلام پایانی آقای دکتر تولایی …

به نظر می‌رسد پشت این وحشت افزایی از «تولید محصولات دستکاری شده ژنتیکی در داخل ایران» لابی واردات نهاده‌های کشاورزی اعم از کود و سم و بذر و محصولات قرار دارد و پول هنگفتی نیز برای تثبیت ادامه واردات خرج می‌کنند. اصل ماجرا این است که دستیابی به علم بیوتکنولوژی بدون تجاری‌سازی و تولید، تامین‌کننده منافع ملی نیست و صرفا یک امر مثبت دانشگاهی محسوب می‌شود. ادامه این روند قطعا تنها به نفع لابی واردات محصولات تراریخته است که ترجیح می‌دهند انواع محصولات را بدون برچسب گذاری و با قیمت بسیار بالاتر از هزینه جهانی، به کشورمان وارد کنند. با تاخیر در استفاده از علم ژنتیک در مسیر خودکفایی و سپس تبدیل ایران به قطب تولید غذای منطقه، کل کشور تضعیف شده و فرصت مغتنم معرفی ایران به عنوان «تامین‌کننده ایمن و پیشرفته» به علت تسلط مونتسانتو و سایر شرکت‌های تولید‌کننده محصولات تراریخته بر بازار منطقه، به سرعت از بین می‌رود. پس وحشت افزایی از «تولید ملی»، به دلایل متنوع در دستور کار قرار گرفته است. چرا که این امر؛

الف- سود شخصی و هنگفت لابی واردکنندگان و دلالان محصولات تراریخته را به خطر می‌اندازد.

ب- ایران را در آستانه خودکفایی ملی و قطع واردات و سپس تبدیل شدن به قطب اقتصاد دانش بنیان و تولید‌کننده غذا در منطقه قرار می‌دهد.

ج-فرصت مغتنم و مسیر نفوذی طراحی و اجرای حملات بیوتروریسمی به مردم ایران و حتی مسلمانان منطقه از مسیر واردات محصولات ناایمن خوراکی و سم و کود پرضرر را مسدود می‌کند.

خواهش من از مردم این است که به دانشمندان ایرانی اعتماد کنند.


منبع: کیهان


ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.