قول به حرمت مهندسی ژنتیک از عدم آشنایی با مبانی کلامی ناشی شده است
به گزارش مرکز اطلاعات بیوتکنولوژی، حجت الاسلام و المسلمین محمد رضا جباران عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی پنجشنبه در نشست تخصصی «اخلاق مهندسی ژنتیک» گفت: تلاش مخالفان مهندسی ژنتیک و گیاهان و حیوانات تراریخته برای تمسک به مبانی کلامی و استناد به تصوراتی که به آثار مهندسی ژنتیک میپردازد به لحاظ فقهی نتیجهبخش نیست.
حجت الاسلام جباران با اشاره به نگاهی که مخالفان مهندسی ژنتیک در دو سطح عام و خاص به موضوع دارند به ضرورت ارائه پاسخ مستدل به پرسش از جواز تغییر ژنتیک در طبیعت تأکید کرد و افزود: ورود به حوزه زیست فناوری در بین الاهیون، علمای اخلاقی و حتی علمای تجربی که در بحث زیست فناوری دستی دارند، مخالفان و موافقان شناخته شده و مطرحی دارد…
حجت الاسلام جباران در نشست اخلاق مهندسی ژنتیک:
قول به حرمت مهندسی ژنتیک از عدم آشنایی با مبانی کلامی ناشی شده است
به گزارش مرکز اطلاعات بیوتکنولوژی، حجت الاسلام و المسلمین محمد رضا جباران عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی پنجشنبه در نشست تخصصی «اخلاق مهندسی ژنتیک» گفت: تلاش مخالفان مهندسی ژنتیک و گیاهان و حیوانات تراریخته برای تمسک به مبانی کلامی و استناد به تصوراتی که به آثار مهندسی ژنتیک میپردازد به لحاظ فقهی نتیجهبخش نیست.
حجت الاسلام جباران با اشاره به نگاهی که مخالفان مهندسی ژنتیک در دو سطح عام و خاص به موضوع دارند به ضرورت ارائه پاسخ مستدل به پرسش از جواز تغییر ژنتیک در طبیعت تأکید کرد و افزود: ورود به حوزه زیست فناوری در بین الاهیون، علمای اخلاقی و حتی علمای تجربی که در بحث زیست فناوری دستی دارند، مخالفان و موافقان شناخته شده و مطرحی دارد.
وی ادامه داد: مخالفان با تمسک به ادلهای این فعالیت علمی پژوهشی را غیراخلاقی قلمداد می کنند و اشکالاتی مطرح میکنند تا نشان دهند انسان از نظر هنجاری مجاز نیست اصلا به این علم ورود پیدا کند.
حجت الاسلام جباران افزود: این اشکالات از مبانی فکری و مفروضات این اشخاص در دو حوزه ناشی میشود. یکی مبانی کلامی و دیگری تصوراتی است که از آثار مهندسی ژنتیک دارند و بررسی این موارد نشان میدهد نتیجه گیری درستی انجام نشده است.
وی به روشهای فقهی، اخلاقی و کلامی برای پاسخ گویی به این اشکالات در مقاله «اخلاق مهندسی ژنتیک» اشاره کرد و افزود: از روششناسی کلامی برای حل مشکلات کلامی بهره گرفتهام و از روششناسی فقهی و اخلاقی برای حل مبنایی برخی اشکالات هنجاری استفاده شده است.
وی دامه داد: باید توجه داشت برخی اشکالات ناشی از عدم تفکیک بین کلام و فقه و اخلاق در فضای تفکر مسیحی است که این اشکالات توسط مترجمان به فضای فکری داخل کشور منتقل شده است. در حالی که تفکیک این موارد به خوبی در اندیشه بومی ما ممکن است. در مقابل، غرب مسیحی شریعتی ندارد و تلاش میکند همه مشکلاتش را با اصول مبهم اخلاقی حل کند. اما ما این امکان را داریم که بخش قابل توجهی از مشکلات را از طریق سازوکار توانمند فقه و شریعت و روششناسی کارآمد فقهی حل کنیم.
وی با تأکید بر امکان ارائه راه کارهای قابل ارائه برای گذر از تنگناهایی که در این موضوع مطرح شده است گفت: در بخش مبانی کلامی سه اشکال مطرح را در این باره بررسی کردهایم مبنی بر اینکه مهندسی ژنتیک تغییر خلقت، مداخله در آفرینش و تحدی با خداست که این اشکالات کلامی بر مبنای نوعی ارادهگرایی در فضای مذهبی مطرح شده است.
حجتالاسلام جباران عدم توجه به توحید افعالی را منشأ اصلی طرح برخی از این شبهات در غرب مسیحی دانست و افزود: این اشکالاتی که برخی کرده اند که این کار دخالت در آفرینش و تحدی با خدا است ناشی از این است که انسان را در فعل و اراده خود مستقل دیدهاند و چون مستقل دیدهاند حرفهای قرون وسطایی مسیحیت را تکرار کرده و مانع پیشرفت علم شدهاند.
وی تصریح کرد: بر اساس این اشکال گفتهاند اراده و فعل انسان در تغییر ژنتیکی در گیاه یا حیوانی یک اراده و فعل مستقل از اراده و فعل خدا است و از این تفکر اشتباه تصور دخالت در آفرینش ایجاد شده است. اینها ناشی از مستقل دیدن افراد است، اما اگر توحید افعالی باشد که بر اساس آن انسان نه خود، نه فعل و نه اراده اش مستقل نیست، این اشکالات خود به خود برداشته می شود و دیگر نیازی به پاسخ دادن وجود ندارد. بنابراین، اگر با دید دقیق اسلامی به مسأله نگاه کنیم این اشکالات به هیچ عنوان مطرح نمی شوند و از این نظر هیچ مشکلی با مهندسی ژنتیک نداریم.
حجت الاسلام جباران با اشاره به سطح اخلاقی و فقهی اشکالات مطرح شده بر مهندسی ژنتیک گفت: در اخلاق زیستی به چهار اصل خودمختاری، عدالت، فایده رسانی و پرهیز از زیان رسانی تمسک میشود. با بررسی این چهار اصل روشن میشود تنها اشکالی که در سطح دوم مطرح میشود ادعای ناسازگاری مهندسی ژنتیک با اصل پرهیز از زیان رسانی است. زیرا ادعا میشود مهندسی ژنتیک به انسان و محیط زیست، زیان وارد میکند.
وی در بررسی این اشکال گفت: اشکال مبتنی بر ناسازگاری با اصل عدم زیان بر سه پایه استوار است؛ پرهیز از زیان رسانی یک اصل تکبعدی و غیرمنعطف است، مهندسی ژنتیک زیانهای معتنابه برای انسان و محیط زیست دارد و سوم اینکه این زیانها غیرقابل کنترل هستند.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی درباره وجود زیان قطعی یا محتمل گفت: این گونه نیست که عقلا بدون حساب از هر زیانی پرهیز کنند چرا که در این صورت زندگی مختل خواهد شد. عقلا زیان را به قطعی، محتمل، مهم و غیر مهم تقسیم میکنند و محاسبه مرزهای میان این موارد مباحث دقیقی همچون ارزشگذاری احتمالات دارد. همچنین بر فرض پذیرش یک زیان ناشی از فعلی مانند مهندسی ژنتیک آن را با منافع همان فعل مقایسه میکنند و سپس به حکم میرسند. در اینجا باید دید آیا چنین محاسبات و مقایسهای قبل از نفی مهندسی ژنتیک انجام گرفته است. همچنین باید دید آیا این زیانهایی که گفته میشود اگر احتمالی باشند، این احتمالات ارزش گذاری شده اند یا خیر.
وی نکته اساسی در بخش دوم را بحث دو وجهی کردن مسأله در عبور از تنگناها و دیگر ارزش گذاری احتمالات عنوان کرد و درباره دو وجهی کردن مسأله گفت: در جایی بین دو اصل اخلاقی قرار می گیریم و حتما یکی را باید نقض کنیم و چاره ای از این کار نداریم و دیگر بین منافع و مضرتهای این کار برای جامعه گرفتار می شویم، در این زمان راهکار چند وجهی کردن مسأله مطرح می شود و به جای نفی و اثبات مسأله، باید از مقدورات علمی و عملی انسان برای یافتن راه سوم و چهارم و… استفاده کنیم.
حجت الاسلام جباران گفت: اینکه گفته میشود مهندسی ژنتیک یک ضرر مقطعی قابل توجه دارد که قابل کنترل نیست جای خدشه است و در مقاله نشان دادهام متخصصان این رشته نه تنها به این دلیل دانش را تعطیل نمیکنند، بلکه به آن عمل و زیانهای محتمل را هم کنترل کرده اند و پروتکل زیستی کارتاهنا برای همین منظور است.
پس از ارائه حجت الاسلام جباران، حجت الاسلام محسن عرفایی از اساتید و پژوهشگران حوزه علمیه قم و دکتر محمود حکمت نیا عضو گروه فقه و حقوق پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به نقد مقاله «اخلاق مهندسی ژنتیک» پرداختند و نکاتی را برای اصلاح و تکمیل آن بیان کردند.
حجت الاسلام عرفایی در ابتدا موشکافی در بحث فقهی احتمال ضرر مهندسی ژنتیک و چند وجهی شدن مسائل را از نقاط قوت مقاله خواند و گفت: مسأله شناسی در مقدمات بحث کمی ابهام دارد. یعنی یک سری مقدمات غریبه در این بحث وجود دارد مانند اینکه ارزش و هنجار اخلاقی و ضد ارزش و هنجار اخلاقی در این موضوع چیست و با وجود اختلاف مبنا در بحث فلسفه اخلاق و اخلاق در این زمینه، باید مبنای مختار نویسنده از این مبانی به درستی روشن و مشخص شود.
وی با بیان اینکه نویسنده در اوایل بحث آورده اند که بر اساس نظریه اراده گرایی موضوع بررسی می شود، پرسید: اشکالاتی که مطرح می شود تنها بر اساس این نظریه است یا بر اساس نظریه های دیگری هم مانند نظریه اسلامی اخلاق، حسن و قبح قابل بررسی است؟
این استاد حوزه افزود: نکته سوم وجه تأییدی است که در باب روایات و مباحث بعد از ظهور آورده اند. نگارنده در این متن به ویژگی های غیرعادی میوه ها و محصولات کشاورزی و فراوانی حیوانات اهلی در زمان ظهور حضرت صاحب الزمان(عج) اشاره کرده اند و به نقل از سید بن طاووس آورده اند که چندین نفر از یک خوشه انگور می خورند و سیر می شوند و یک دانه انار برای یک عده کافی است.
وی با بیان اینکه پژوهشگر محترم در تبیین یا تفسیر روایت و وجه تأییدی برای مطلب می فرمایند اولا منطقی نیست که این میوه ها و سبزیحات همان سبزی ها و میوه های معمولی باشند دوما قرار نیست با پشتوانه معجزه انسانها را سیر کنند. اما مسأله در اینجا چند وجهی است و اگر بگوییم سیر شدن عده زیادی از یک انار از باب اعجاز نیست باید درباره اینکه از باب پیشرفت علم بشر است استدلال مستقل ارائه کنیم.
حجت الاسلام عرفایی با بیان اینکه امام صادق(ع) می فرمایند دانش 27 حرف است، همه دانشی که پیامبران آورده اند دو حرف بیش نیست و مردم نیز تا امروز بیش از این دو حرف نیاموخته اند و زمانی که حضرت ظهور کنند 25 حرف دیگر را آشکار می کنند، گفت: مسأله این روایات آن است که امام صادق(ع) می فرمایند تا امروز دو حرف و وقتی حضرت ظهور می کنند 25 حرف یعنی کل دانش؛ سؤال این است که چرا فاصله از زمان صدور این روایات تا ظهور، در روایت دیده نشده است.
این استاد و پژوهشگر حوزه مطالعات مقاله مورد نظر درباره اراده تکوینی و تشریعی را مناسب خواند و اظهار داشت: اگر در پاسخ به کسی که گفت ما در اراده الهی دخالت می کنیم، بگوییم در اراده تکوینی الاهی دخالت می کنیم که این امر قابل دخالت نیست چرا که اراده تکوینی بر اساس تعریف رایج تخلف بردار نیست اما اراده تشریعی باید از ادله کشف شود که خداوند متعال چنین اراده تشریعی داشته و اگر کشف نشد بر اساس قول مشهور اصولیان و فقیهان، بنابر اباحه است.
در دامه نشست دکتر محمود حکمتنیا معاون پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به عنوان ناقد دوم، مسأله شناسی موضوع در دو حوزه مورد سؤال را برای محقق زیبنده و اولی دانست.
وی در ادامه خواستار بررسی جایگاه اخلاق در نظامهای غیر اسلامی و نظامهای مبتنی بر اخلاق سکولار شد و با طرح این سؤال که آیا اراده تشریعی در ادبیات ما و احکام عقل عملی، جواز یا عدم جوازی را در این موضوع حکم میکند و بر فرض اینکه عدم جواز نتیجه دهد آیا آن عدم جواز در ادبیات تشریعی ما موضوع اراده شارع قرار می گیرد یا خیر، به اختلاف بین یهودیت از یک سو و مسیحیت از سوی دیگر در این زمینه اشاره کرد.
این استاد حوزه و دانشگاه در بیان اختلاف موجود با طرح این سؤال که آیا نظام خلقت نظامی است که کامل آفریده شده یا خیر، توضیح داد: یهود معتقدند این نظام از ابتدا ناقص آفریده شده و شأن انسان نسبت به طبیعت می تواند شأن خالق به مخلوق باشد یعنی مکمل خدا است؛ این موضوع از اصول پایه ای یهود به شمار می رود که می گوید خداوند جهان را ناقص آفرید و وظیفه تکمیل آن را به انسان واگذار کرد لذا اگر ما قائل باشیم که جهان خلقت ناقص است، تکمیل آن را انسان انجام می دهد و قاعده تکمیل هم بیان نشده است اما مسیحیت معتقد است نظام آفرینش نظام کامل است و لذا انسان میشود انسان پاسخگو و فرق انسان مسیحیت با انسان یهود این است که انسان یهود سازنده و انسان مسیح پاسخگو است.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بررسی دیدگاه نسبت به انسان و دیدگاه نسبت به جهان را در این موضوع ضروری خواند و با طرح این سؤال که آیا ما سازنده هستیم یا یک انسان پاسخگو که تنها در خلقت خدا نباید دخالت کنیم، این بحث را ساختاری و پارادایمی خواند و گفت: اگر نظام احسن را در بحثهای فلسفی بپذیریم باید ببینیم اقتضائات آن چیست و دید ما نسبت به جهان و انسان در آن ادبیات کدام است.
وی در توضیح حوزه ادبیات بیانی موضوع، با اشاره به مشکلی در بیان بحث گفت: نگارنده مقاله در صفحه دو به آیه 119 سوره نساء «…فلیبتکن آذان الانعام…» استناد می کنند که مفسران از این آیه به اخته کردن، نشان گذاشتن و… استناد کرده اند و در حقوق نکته ظریفی را از هم جدا می کنند و می گویند گاهی مواقع حکم روی ماجرای طبیعی به کار رفته و گاهی مواقع در عنوان اجتماعی. وقتی می گوییم بریدن، بریدن یک عمل فیزیکی است که در پزشکی قانونی این امر را تشخیص می دهند. مثلا اگر کسی مشروب خورده باشد پژشکی قانونی می گوید الکی در معده او یافت شد. اما عنوان مشروبخواری، لزوما فیزیکی نیست بلکه اجتماعی است و نمی توان گفت کسی که در معده اش مشروب یافت شده، مشروبخواری کرده است.
حکمت نیا با تأکید بر اینکه در این آیه نیز جنبه فیزیک و اجتماعی باید تفکیک شود گفت: زمانی قرآن یک واقعیت و زمانی یک عنوان فرهنگی را را موضوع قرار داده که باید ببینیم ریشه های فرهنگی آن کدام است؛ مفسران در بیان آیه مطرح کرده اند که گوش بریدن حیوانات دو مرحله داشته که یکی علامت مالکیت بوده و وقتی هم گوش بریدن به معنای تحریر المال للاصنام بوده است یعنی این حیوان در راه بت آزاد شده است، اما معیاری که برای این قضیه در نظر می گرفتند مادی و خارجی یعنی بریدن و علامت گذاری بوده است. یعنی این یک جریان مبارزه با شرک و یک جریان فرهنگی است که متناسب با جریان شرک و بت پرستی بوده است که این آیه این جنبه را نفی کرده است.
وی درباره عبارت خلق الله در آیه فوق، این خلق را رابطه نسبت خلق به الله عنوان کرد و گفت: بحث بر این است که این رابطه را تغییر می دادند یا خلق را تغییر می دادند که حجت الاسلام جباران همین را از مفسران استفاده کرده اند که آنچه اینها تغییر میدادند نسبت با خالق است نه مخلوق. یعنی این خلق مستند به الله که می شود تشریع آن را تغییر می دادند که اگر نسبت را تغییر دهیم با صدر آیه که جریان شرک است سازگاری دارد. یعنی اصنام را عبادت می کردند و در زندگی برای بت ها اثر قائل بودند و جریان بت پرستی را به عنوان یک روشی برای زندگی و سبک زندگی می دانستند.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: بنابراین این آیه عنوان اجتماعی را موضوع بحث قرار داده است نه حقیقت فیزیکی گوش بریدن را. در واقع باید عنوانهای مطرح شده در ادله را با فضای اجتماعی آن زمان مطالعه کرد تا روشن شود ناظر به چه چیزی است. بسیاری از عنوانها ناظر به ساختارهای فرهنگی صدر اسلام است و یک جریان مبارزه فرهنگی را دنبال کرده است.
وی با بیان اینکه برخی از عنوانهایی که امروز به راحتی از آنها حکم استخراج می کنیم موضوعا برای چنین چیزی وضع نشده تأکید کرد: راه حل این است که موضوع ادله را در جریان فرهنگی مربوط به آن مورد توجه قرار دهیم.
وی ورود به بحث منع اضرار و ادبیات مکتب اصالت منفعت را در حوزه مهندسی ژنتیک بسیار مهم ارزیابی کرد و گفت: ادبیات ما در حوزه اضرار ذیل ظلم بررسی میشود که عنوان کلامی آن ظلم و عنوان حقوقی آن اضرار است. اضرار به غیر قید بردار نیست، یعنی اضرار به غیر ولو به اندازه سر سوزنی هم اضرار باشد ممنوع است و نمیتوان استدلال کرد که من اضرار به غیر وارد میکنم و به طریقی دیگری جبران میکنم.
حکمت نیا با اشاره به اینکه ابتدا باید موضوع را بشناسیم و بعد آن را در ادبیات اسلامی مورد بررسی قرار دهیم و درباره آن سخن بگوییم، اظهار داشت: در ادبیات منفعت و اضرار می گویند زندگی اجتماعی زندگی ای نیست که ما یک ضرر داشته باشیم و یک منفعت و بتوانیم آن را تشخیص دهیم. سخن درست آن است که سنجش هزینه فایده را در تشریع به کار می برند نه در تطبیق چرا که در تطبیق هر میزان ضرر باشد ممنوع است. وقتی بخواهند در تشریع صحبت کنند مانند جهاد، روزه و… یکی از پاسخ هایی که می دهند این است که به مصلحت است اما در مقام خارج پس از آن هر میزان ضرر وارد کنید ممنوع می شود.
وی به طرح دو راهکار در این زمینه با استناد به دو شاخص «پارتو» و «کالدور ـ هیکس» پرداخت و گفت: «پارتو» میگوید که اگر از یک قاعدهای جمع کثیری نفع ببرند حکومت آن را به عنوان قاعده حقوقی می پذیرد و از آن حمایت می کند. اما ادعای پارتو فایدهای ندارد چون هر چیزی هم ضرر دارد هم منفعت و باید این بحث را حل میکرد.
وی افزود با اشاره راه حل «کالدور ـ هیکس» برای اشکالی که در نظریه پارتو وجود دارد گفت: کالدور ـ هیکس ضابطه تشریع در موضوع ضرری را مطرح می کند و می گوید که اگر یک عده نفع ببرند و عده ای ضرر کنند اگر از سود نفع برندگان زیان زیان دیدگان جبران شود باز هم در وضعیت بهتری قرار می گیریم که اگر این معادله برقرار شود یک رفتار را می توانیم به عنوان یک قاعده حقوق تشریع کنیم.
وی تأکید کرد: با توجه به آنچه گفته شد، موضوع بحث حجت الاسلام جباران بحث تشریع است و باید تفکیک کنند که در تشریع مشکل وجود دارد یا تطبیق که اگر تطبیق باشد باید راه حل متفاوتی ارائه شود.
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه در تطبیق هر میزان که ضرر وارد کنید مشکل است، با طرح این سؤال که آیا می توان به نسلی ضرر رساند و بعد گفت که نسل آینده راه نجات خود را پیدا می کند، گفت: اینجا که مقام تطبیق است من حق ندارم به نسلی ضرر بزنم که حالا نسل دیگر جبران کنند و ما به هر میزان اگر در مقام تطبیق اصل ممنوعیت اضرار را به یک قاعده تطبیقی بدانیم دستمان بسته است اما اگر بحث اضرار و منفعت را به عنوان علت تشریع بدانیم دستمان کاملا باز است.
وی تصریح کرد: اگر مطرح شود که می خواهیم قاعده ای را به لحاظ حقوق تشریع کنیم منافع و ضررهایی دارد که در بلندمدت منفعت آن به ضررش می ارزد این دیگر از باب اضرار نیست و در حقوق اسلامی مصالح است یعنی مصلحت اقتضا می کند و غربی ها می خواهند به سراغ بحث تشریع بروند و در بحث تشریع ملاک سنجش میزان نفع و ضرر است به شرط اینکه کسی که قاعده پردازی می کند ولایتی داشته باشد و بتواند چنین کاری انجام دهد اما اگر بخواهیم آن را به عنوان پس از حقوق در نظر بگیریم مسیر کاملا بسته است و نمی توان اضرار را به هیچ وجه مشروع کرد.
نشست تخصصی «اخلاق مهندسی ژنتیک» از سلسله نشستهای نقد علمی است که از سوی دبیرخانه همایش ملی فقه مهندسی ژنتیک و محصولات تراریخته برگزار میشود. در این نشست علمی حجت الاسلام و المسلمین محمد رضا جباران به ارائه مقاله با عنوان «اخلاق مهندسی ژنتیک» پرداخت و حجت الاسلام محسن عرفایی و دکتر محمود حکمت نیا نیز به نقد این مقاله پرداختند. همایش ملی فقه مهندسی ژنتیک و محصولات تراریخته اوایل اسفندماه سال جاری از سوی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار خواهد شد.