عملکرد محصول
گفته شده کشت محصولات تراریخته موجب بهبود عملکرد کشاورزی نمیشود و صرفه اقتصادی ندارد.
متن شبهه
گفته شده کشت محصولات تراریخته موجب بهبود عملکرد کشاورزی نمیشود و صرفه اقتصادی ندارد.
تبیین شبهه
به نقل از سرمقاله نیویورک تایمز، یکی از رسانههای شاخص جریان سلطه، این ادعا مطرح شده است که پس از گذشت ۲۰ سال از کشت محصولات تراریخته «شکست این فناوری مشخص شده است؛ زیرا … در مقایسهی امریکا و کانادای تراریخته کار و اروپای غیرتراریخته، نه تنها میزان تولید افزایش پیدا نکرده بلکه استفاده از سموم به شدت افزایش پیدا کرده است.» (کرمی، ۱۳۹۶)
پاسخ شبهه
در ۲۹ اکتبر ۲۰۱۶ روزنامه نیویورک تیتر اول صفحه اول خود را به همراه تصویر یک کشاورزی پیشیمان به القا شبهاتی بر ضد فناوری تراریخته اختصاص داد. (Hakim, 2016).
این روزنامه صهیونیستی تلاش کرده است به دو مسئله افزایش عملکرد (تولید محصول بیشتر در زمین کمتر) و کاهش مصرف سم از طریق محصولات تراریخته بپردازد. در نهایت نتیجه میگیرد مهندسی ژنتیک هیچ مزیتی بر دیگر روشهای اصلاح نباتات ندارد. اینکه برخی ارقام زراعی تراریخته نسبت به غیر تراریخته آنها عملکرد بیشتری ندارند، خبر و تحلیل جدیدی نبود و محتوای این گزارش که به عنوان یک کشف بزرگ پوشش داده شد پیش از آن نیز البته به همراه تحلیل علمی مسئله گفته شده بود (Kniss, 2014; National Academies of…, 2016). انتشار چنین گزارشی با تحلیلهای غیر علمی و غلط در صفحه اول پرتیراژترین روزنامه جریان سلطه به طور حتم نوعی جریانسازی علیه این محصولات را در جهان دنبال میکند. این گزارش به طور وسیع در داخل کشور جهت جریان سازی علیه این فناوری به کار گرفته شد.
مسئله این است که مهندسی ژنتیک در هیچ یک از محصولات تراریخته با هدف افزایش محصول صورت نگرفته است اگرچه در موارد متعدد با کاهش خسارت آفات این اتفاق رخ داده است. همچنین محصولات تراریخته مقاوم به علفکش نیز با هدف کاهش مصرف سم ارائه نشدهاند بلکه به دنبال جایگزینی علفکشهای با سمیت بالا با علفکشهای کمخطر تر بودهاند. اما به طور حتم محصولات مقاوم به آفت مصرف سم را کاهش میدهند. ضمن اینکه مقاله روزنامه نیویورک تایمز این گونه القا میکند تنها اهداف مهندسی ژنتیک راجع به عملکرد و مصرف سم بوده و منافع دیگری در کشت آنها وجود ندارد. این گزارش به عمد از مواردی که محصولات تراریخته باعث افزایش محصول و همچنین حذف یا کاهش مصرف سم شده است صرف نظر کرده است (Kniss, 2014).
فارغ از این، مقاله نیویورک تایمز به مقایسه زیرکانه اما غیر علمی آمارهای مختلف از کشاورزی امریکای شمالی (به عنوان مرکز کشت تراریخته) و اروپای غربی (به عنوان مناطق کشاورزی غیر تراریخته) میپردازد. در این مقایسه به اشتباه، عوامل مختلف تاثیرگذار بر کشاورزی مانند تفاوت آب و هوا، آفات، خاک، اقتصاد و تکنیکهای کشاورزی مورد توجه قرار نگرفته است. نکتهای که گزارش مذکور برای بزرگنمایی آن تلاش زیادی دارد این است که در طول ۲۵ سال گذشته مصرف آفتکش و علفکش در فرانسه به ترتیب ۶۵ و ۳۶ درصد کاهش یافته است در حالی که مصرف آفتکش و علفکش در امریکا به ترتیب ۳۳ و ۲۰ درصد افزایش داشته است. نکاتی کلیدی در این مقایسه مغالطهآمیز و غیر علمی مورد توجه قرار نگرفته است. یکی از این نکات مصرف بیش از حد سم در فرانسه نسبت به امریکا در دهههای گذشته بوده است که این کشور را وادار به کاهش شدید مصرف سم در سالهای اخیر کرده است. با کاهش شدید مصرف سم در سالهای اخیر مصرف سم در فرانسه از مصرف آن در کشورهایی چون امریکا کمتر نشده است بلکه تازه به حد مصرف در این کشورها رسیده است. ضمن اینکه باید توجه داشت مصرف سم در برخی کشورهای اروپای غربی از فرانسه بیشتر است (Kniss, 2016).
مهندسی ژنتیک یک فناوری توانمند است که در هر یک از ارقام زراعی تراریخته هدف متفاوتی را دنبال میکند و نتیجه نیز متفاوت است. بنابراین محاسبه هزینه ـ فایده درباره هر محصول تراریخته به طور مجزا صورت میگیرد و در برخی موارد شامل افزایش عملکرد و کاهش مصرف سم و در برخی موارد کاهش مصرف آب و مقاومت به تنشها میشود. برنج تراریخته ایرانی در صورتی که بتواند از مانع رقابتهای کاذب سیاسی و اقتصادی و نفوذ صلح سبز در داخل کشور عبور کند، با حذف سم و کاهش ۵۰ درصدی مصرف آب در بهبود شرایط کمآبی و کمک به سلامت انسان و محیط زیست گامی بزرگ تلقی میشود.
ارقام حاصل مهندسی ژنتیک را از جمله میتوان با روش جایگزین آن یعنی اصلاح نباتات و کشاورزی هستهای سنجید. روش جهشزایی با تشعشعات رادیواکتیو برای اصلاح نباتات که در اروپا به شدت مورد توجه است، بیش از هر روش دیگری دارای پیامدهای ناخواسته است و معایب و مزایای آن نیز تا کنون زیر ذره بین گروههای ضد مهندسی ژنتیک قرار نگرفته است. این چه نتیجهگیری است که به تقلید از نیویورک تایمز صورت میگیرد: مهندسی ژنتیک را نمیخواهیم چون «رفع مشکلات کشاورزی بدون مهندسی ژنتیک نیز ممکن است.» آیا زندگی بدون پرداخت هزینههای گزاف برای تلفن همراه، رایانه، خودرو، هواپیما و برخی فناوریهای دیگر ممکن نیست؟ پس باید آنها را از زندگی خود حذف کنیم؟ اگرچه برخی از این فناوریها موجب بیماری و تلفات زیادی بودهاند اما حتی یک عارضه از تولید و مصرف محصولات تراریخته ثبت نشده است.
کشت محصولات تراریخته فارغ از افزایش عملکرد و کاهش مصرف سم فواید دیگری هم برای کشاورزان دارد و استقبال کشاورزان در کشورهای دارای این فناوری به همین دلیل است. از آغاز کشت تجاری محصولات تراریخته در سال 1996 تا کنون این فناوری سریعترین رشد پذیرش را در میان فناوریها داشته است. به طوری که هم اکنون 18 میلیون کشاورز (حدود 180 میلیون هکتار) به استقبال این فناوری رفتهاند و کشورهای تولیدکننده این محصولات به قطب تولید این محصولات یعنی ذرت، سویا و کلزا و پنبه بدل شدهاند.
نمونه موفقیت محصولات تراریخته را میتوان در پنبه تراریخته هند مشاهده کرد. با شروع کشت پنبه تراریخته در کشور هند از سال 2002 استفاده از سموم حشرهکش به نصف تقلیل یافت و این کشور از یک واردکننده به صادرکننده بزرگ پنبه در جهان تبدیل شد (Solvent Extractors’ Association of India, 2007). همچنین در سال ۲۰۰۲ آمار خودکشی سالانه کشاروزان هندی حدود 17 هزار نفر در سال بود و هر ساله روندی افزایشی داشت. با آغاز کشت پنبه تراریخته این روند رو به کاهش گذاشت (Gruere & Sengupta, 2011).
همه مطالعات معتبر و متاآنالیزهای انجام شده نشان دهنده سود آوری اقتصادی محصولات تراریخته و بهبود عملکرد اقتصادی صنعت کشاورزی در کشورهایی نظیر هند و آمریکا و برزیل و آرژانتین در نتیجه کشت محصولات تراریخته است. بررسی 147 مقاله علمی معتبر در یک متاآنالیز نشان داده است محصولات حاصل از مهندسی ژنتیک و فناوری تراریخته سود کشاورزان را 68 درصد افزایش داده است. همچنین استفاده از آفتکشهای شیمیایی را 37 درصد و میزان محصول 22 را درصد افزایش داده است (Klumper & Qaim 2014). همچنین کشت پنبه تراریخته هند را از واردکننده پنبه به قطب اصلی صادرات پنبه در جهان تبدیل کرد. این در حالی است که این حقیقت در برخی رسانهها وارونه جلوه داده میشود و حتی ادعای خودکشی گسترده در میان کشاورزان پنبهکار هندی منتشر شده است!
پنبه بی تی مقاوم به آفت کرم غوزه اولین محصول تراریخته بود که در سال ۲۰۰۲ مجوز کشت تجاری دریافت کرد و تنها پنج سال بعد در سال ۲۰۰۷ هند با داشتن ۶٫۲ میلیون هکتار زمین زیرکشت پنبه تراریخته به بزرگترین تولید کننده پنبه در جهان تبدیل شد (سطح زیر کشت پنبه تراریخته در هند در انتهای سال ۲۰۱۵ بیش از یازده میلیون هکتار بوده است). [کلایو جیمز ۲۰۱۵] تولید پنبه در هند در طول یک دهه (۲۰۰۲-۱۹۹۳) پیش از آغاز کشت ارقام تراریخته روندی کاهشی داشته و همواره کمتر از ۲ میلیون تن بوده است. با آغاز کشت ارقام تراریخته در هند و پس از گذشت حدود یک دهه (۲۰۱۳-۲۰۰۲) تولید پنبه از این میزان به بیش از شش میلیون تن در سال افزایش یافت. این امر هند را به قطب تولید و صادرات پنبه جهان تبدیل کرد. (www.fao.org/faostat)
چاروداتا مایی رییس انجمن توسعه پنبه هند (ISCI) با اشاره به سرعت شگفت آور توسعه صنعت پنبه هند به دلیل کشت پنبه تراریخته میگوید: «از زمان انقلاب سبز تاکنون هیچ تکنولوژی مانند استفاده از پنبه تراریخته در هندوستان انقلاب ایجاد نکرده است… از سال 2003 تاکنون که پنبه تراریخته در هند کشت شده است یک جهش عظیم در تولید این محصول مشاهده میشود… پنبه تراریخته تولید 31 تا 60 درصد افزایش عملکرد داشته است… بعد از استفاده از پنبه تراریخته میزان خودکشی میان کشاورزان در اثر از دست دادن محصولاتشان بسیار کاهش یافته است.» (مایی، ۱۳۹۲).
در اثر موفقیت پنبه تراریته ۹۵ درصد پنبهکاران هندی به کشت این رقم رو آوردند. سرعت زیاد پذیرش این محصول، در میان کشاورزان به روشنی موفقیت تجاری آن را تأیید میکند. از سال ۲۰۰۲ تا پایان سال ۲۰۱۵ به طور تجمعی بیش از ۹۰ میلیون هکتار توسط بیش از ۷ میلیون کشاورز در هند زیر کشت پنبه تراریخته رفته است. استفاده از پنبه تراریخته باعث افزایش عملکرد محصول به مقدار ۴۰۰ کیلوگرم در هکتار در سال زراعی ۲۰۰۴/۲۰۰۳ شد که در تاریخ بی سابقه بود و در سال زراعی ۲۰۰۷/۲۰۰۶ این افزایش عملکرد به حدود ۵۰۰ کیلوگرم در هکتار رسید. در حالی که پیش از اقدام به کشت پنبه تراریخته در فاصله سالهای ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۷ عملکرد تنها از ۲۰۰ کیلوگرم در هکتار به ۳۰۰ کیلوگرم در هکتار رسیده بود. [گوروئر و سنگوپتا، ۲۰۰۶] مقدار حشره کش های استفاده شده برای مباره با آفات در همین مدت نیز از ۴۴۷۰ تن به ۲۲۲ تن در کل کشور کاهش یافت (کلایو جمیز، ۲۰۱۳) که خود موید ماهیت محیط زیست دوستانه فناوری پنبه تراریخته است. در ذیل عملکرد و هزینه ـ فایده پنبه تراریخته در کشورهایی که به کشت پنبه تراریخته پرداختهاند آمده است:
به عکس آنچه ادعا شده است، کشت محصولات تراریخته در کشورهای تولیدکننده با افزایش توان رقابت، توانستهاند امنیت غذایی سایر کشورها را در دست بگیرند. امنیت غذایی جمهوری اسلامی ایران نیز به شکل خطرناکی به واردات وابسته است که دلیل آن عدم توان تولید اقلام اساسی کشاورزی در داخل و مقرون به صرفه بودن تولیدات تراریخته خارجی است.
5 تا 6 قلم از ده قلم اصلی واردات کشور را محصولات کشاورزی و زراعی به خود اختصاص دادهاند. صنعت مرغداری نیز کاملا به واردات کنجاله سویا و ذرت وابسته است که این محصولات وارداتی تراریخته بوده و 85 درصد هزینه پرورش طیور را تشکیل میدهند. مقایسه میزان افزایش کل واردات کشور از سال 1384 تا 1391 و میزان افزایش واردات غذا در همین دوره نشاندهنده شرایط بحرانی و فزاینده وابستگی غذایی کشور است. در حالی که کل واردات کشور در این مدت با 27 درصد افزایش از 39.2 میلیارد دلار به 53.5 میلیارد دلار رسیده است، واردات غذا با بیش از 500 درصد افزایش از 2.7 میلیارد دلار به 13.8 میلیارد دلار رسیده است. حدود 93 درصد از این میزان واردات مواد غذایی به محصولات اساسی اختصاص داشته است. این شرایط به لحاظ امنیت غذایی بسیار هشدار دهنده است.
این در حالی است که میتوان با استفاده از زیست فناوری و مهندسی ژنتیک این نهادهها را که حجم عظیم واردات را به خود اختصاص دادهاند را در کشور تولید و از وابستگی نجات پیدا کرد.