مقابله آمريکا و صهيونيسم با فناوريهاي نوين!
انحصار فناوری روشی کارآمد برای سیطره نظام سلطه در جهان بوده است. فناوری هراسی و هراس افکنی به واسطه نیروهای داخلی و خارجی به ویژه در کشورهای در حال توسعه ابزار مهمی برای تحقق اهداف سلطه جویان بوده است.
«وقتي راجع به سلولهاي بنيادي شبيهسازي و اينطور كارهاي آقايان حرف زديد و بنده يا ديگري هم تجليلي از اين كار كردند، مقامات آمريكايي اعلام كردند كه براي علوم ژنتيك هم بايد شوراي حكامي به وجود بيايد! اين معنايش چيست؟ دشمن از اينكه شما در اين رشته داريد حركت ميكنيد، دردش آمده است. » (مقام معظم رهبري، 25 تير 1386پس از بازديد از پروژه بزهاي تراريخته پژوهشگاه رويان)
يکي از شيوههاي آمريکا براي سلطه بر فناوريهاي نو جهت دهي افکار عمومي در سطح عوام و خواص درباره علم و فناوري در ساير کشورها بوده است. بسياري از فيلمها و حتي انيميشن ها با هدف خطرناک نشان دادن علم و فناوري ساخته شده است و هر روزه محتواي عظيمي با همين مضمون در رسانهها توليد ميشود. مهندسي ژنتيک از فناوريهايي است که در اين راستا در دستور کار رسانههاي جهان قرار گرفته است. در اين ميان پتانسيل ايجاد تحول در حوزه کشاورزي و تاثير آن در سلطه بر امنيت غذايي موجب شده اين حوزه به طور خاص مورد توجه قرار گيرد. هماکنون توليدات کشاورزي کشورهايي مانند آمريکا، آرژانتين، برزيل و هند که اين فناوري را به طور گسترده به کار گرفتهاند بازار جهاني را به خود اختصاص داده و به همين دليل انحصار در اين فناوري از طريق جريانسازي رسانهاي به شدت مورد توجه استکبار قرار گرفته است. تصور اينکه اين جريان ضد فناوري صرفاَ دغدغه سلامتي مردم يا دغدغه علمي دارد نهايت سادهانگاري و علت اصلي موفقيت اين طرح استکباري در دو دهه گذشته بوده است. جريان سازي رسانهاي عليه مهندسي ژنتيک جديد نيست و در دهه هفتاد ميلادي با کنفرانس آسيلومار در آمريکا آغاز و به طور گسترده توسط رسانههاي حاکم بر افکار عمومي در جهان و به طور خاص در اروپا به عنوان رقيب اصلي آمريکا در صنعت کشاورزي و توليد بذر دنبال شد. به اذعان مسئولان اتحاديه اروپا اين جريانسازي موجب عقب ماندگي قابل توجه زيستفناوري اروپا شده است. اين جريان به انتشار گسترده مطالب خلاف واقع و غيرعلمي ميپردازد که بعضا تنها از سوي يک يا چند رسانه و نه يک منبع علمي مطرح شده است. به همين دليل هيچ يک از اين ادعاها قابل پذيرش در مراجع علمي و رسمي نبوده است. آمريکا در سه حوزه مختلف يعني هستهاي، تغييرات آب و هوايي و مهندسي ژنتيک رويکرد مشابهي را دنبال کردهاست. در تمام اين موارد جنجالهاي رسانهاي موجب احساس خطر کشورها و تمايل به تنظيم معاهدات جهاني با حضور فعال آمريكا شده است. تمامي اين معاهدات مبتني بر يک جريان سازي غيرعلمي و اطلاعات غلط رسانهاي تدوين شده و مشتمل بر مقررات بازدارنده است. و در نهايت در مرحله اجرا آمريكا در هيچ يک حضور ندارد. در هر سه حوزه هستهاي، تغييرات آب و هوايي و مهندسي ژنتيک جمهوري اسلامي ايران از اهداف اصلي جريان سازي عليه پيشرفت انرژي هستهاي، صنايع و زيستفناوري بوده و متاسفانه اين طرح استکباري در کشورمان با موفقيت اجرا شده است. در حوزه هستهاي اين جريانسازي موجب اعتراضات گسترده و توقف ساخت يک نيروگاه هستهاي در مقطع پيش از انقلاب شده بود و پس از انقلاب نيز دنبال شد. در حوزه تراريخته نيز اين جريان رسانهاي يک بار در سال 1383 با شروع توليد ملي اوج گرفت و با توقف توليد داخلي متوقف شد. با وجود اينکه واردات اين محصولات از آن سال به شدت افزايش يافت اين جريان عليه آن فعال نبود تا در سال 1394 و با انتشار خبر توليد بومي مجددا با انتشار گسترده مطالب خلاف واقع فعال شد و مطمئنا با اطمينان از توقف توليد ملي مجددا به کما خواهد رفت. با توجه به پتانسيل اين فناوري در افزايش بازدهي صنعت کشاورزي و توليد محصولات پربازده يا مقاوم به آفات و خشکي و شوري ميتوان گفت اين فناوري نقش اساسي در مقابله با بحرانهاي کنوني و آينده کشور در حوزه کشاورزي و امنيت غذايي خواهد داشت. هم اکنون نيز موفقيت اين جريان در جلوگيري از توليد ملي در ۵۱ سال گذشته ميلياردها دلار به اقتصاد و امنيت غذايي کشور آسيب رسانده است. اين جريان نيز در دهه هشتاد با دخالت و ارتباط مستقيم ميان سازمان محيط زيست و مديران بنياد «آمريکايي ـ صهيونيستي» صلح سبز دنبال شد و در سال 1394 نيز با برگزاري يک همايش مشترک از سوي سازمان محيط زيست و عوامل صلح سبز و دعوت از واندانا شيوا يکي از رهبران اين جريان در سطح جهاني کليد خورد. اين جريان در دور جديد جنجالها توانست با سوء استفاده از وضعيت دو قطبي بودن سياست حاکم بر کشور، و نفوذ همزمان و تشکيل کميته مشترک در برخي رسانههاي داخلي در بهمن 1394 کليد خورد. جريان مخالفت با فعاليتهاي رويان که به دليل حمايت موثر مقام معظم رهبري با موفقيت همراه نبود در ساير کشورها موفقيتهاي بزرگي کسب کرد. شبيهسازي حيوانات و حتي توليد حيوانات تراريخته در بسياري کشورها مورد مخالفت بوده و غير از ۹ کشور در ساير کشورها حتي کشورهايي مانند سوئيس و فرانسه ممنوع شده و در ديگر کشورها نيز توانايي علمي آن وجود ندارد. مسيحيان به ويژه کاتوليک ها هم شبيه سازي به هر نحوي را ممنوع اعلام کرده اند. ايران تنها کشور اسلامي جهان، اولين کشور منطقه و پنجمين يا ششمين کشور جهان است که با توليد گوسفند شبيه سازي شده رويانا توانسته است حيوانات را شبيه سازي کند. تحقيق در سلولهاي بنيادي نيز مخالفتهاي رسانهاي زيادي را موجب شده است. تحت تاثير همين جنجالها در سال ۳۰۰۲ ميلادي نمايندگان پارلمان اروپا عليه انجام هر نوع تحقيق در مورد سلولهاي بنيادين راي دادند. اين نوع تحقيقات هم اکنون در بسياري از کشورها به طور کل ممنوع است. سؤال اينجاست، اگر يک فناوري در برخي کشورها ممنوع شد، به معني بد و مضر بودن آن است؟ يا اينکه چون «بيبيسي» و «بنياد صهيونيستي صلح سبز» ميگويد بايد از آن فناوري دست برداريم؟ بايستي بدانيم که در ايران اسلامي و هميشه سرافراز، فرمان رهبر فرزانه انقلاب و قانون فصلالخطاب است. هيچ کس، در هيچ پست و مقامي نميتواند برخلاف قانون و سياستهاي کلي نظام، و به سليقه شخصي عمل کند. مگر اينکه خود را بالاتر از قانون و فرمايشات رهبري بداند.
علي احمدي
منبع: روزنامه رسالت