انتشار دیدگاه های علمی با سیاست های خبرگزاری فارس مطابقت ندارد!/ سه دروغ بزرگ فناوری هراسان

انتشار دیدگاه های علمی با سیاست های خبرگزاری فارس مطابقت ندارد!/ سه دروغ بزرگ فناوری هراسان

فاطمه لونی-کارشناس ارشد انجمن ایمنی زیستی

به گزارش پایگاه اطاع رسانی بیوتکنولوژی ایران انتشار مطلبی با عنوان “سه دروغ بزرگ تولیدکنندگان بذرهای تراریخته”منتشره در تاریخ22 فروردین 99 در خبرگزاری فارس و بازنشر آن در تاریخ23 فروردین 99 در پایگاه خبری الف، مرکز اطلاعات بیوتکنولوژی ایران را بر آن داشت تا یادداشتی را در نقد این مطلب برای انتشار به این دو رسانه همسو ارسال کند.

در ابتدا گمان می رفت  این رسانه ها  مستقل و معتقد به گردش آزاد اطلاعات هستند. اما با کمال تاسف دبیر بخش اقتصادی/ کشاورزی و دام خبرگزاری فارس، در تاریخ 99/2/10 عنوان کرد “جوابیه با سیاست های خبرگزای فارس مطابقت ندارد و از انتشار آن معذورند”!.

هم چنین، دبیر بخش سلامت پایگاه خبری الف در تاریخ 99/2/2 اعلام کرد: “پایگاه خبری الف” حاضر به انتشار جوابیه نیست. با این توضیح ضمن تقبیح رفتار غیر حرفه ای “خبرگزاری فارس” و “پایگاه خبری الف” از پایگاه خبری بیوتکنولوژی ایران درخواست شد مطلب عینا برای اطلاع عموم منتشر شود. مرکز اطلاعات بیوتکنولوژی ایران آمادگی خود را برای انتشار پاسخ “خبرگزاری فارس” و “پایگاه خبری الف” اعلام کرده و امیدوار است رسانه ها نه بر مبنای “فرمان یا دستور”، که بر اساس “رسالت آگاهی بخشی” به انجام وظیفه خطیر خبرنگاری بپردازند. اصل یادداشتی که فارس و الف حاضر به انتشار آن نشدند را می خوانیم.

سه دروغ بزرگ فناوری هراسان

دکتر سارا هجری؛ متخصص فیزیولوژی گیاهی- انجمن ایمنی زیستی ایران

با وجود سابقه واردات و مصرف سالیانۀ بیش از 10 میلیون تن محصولات تراریخته در ایران طی قریب به 16 سال گذشته و سکوت رضایت‌آمیز محافل منتقد و مخالف این نوع محصولات طی این سال‌ها، از زمان مطرح شدن ضرورت تولید داخلی محصولات تراریخته از اواخر سال 1394 و حرکت ملی به سمت استقلال اقتصادی، جریان‌سازی و هجمه کم سابقه‌ای علیه اصل فناوری مهندسی ژنتیک و فراورده‌های تراریخته صورت گرفته است که اوج نمود آن را در تبلیغات برند خاصی از روغن نباتی در روزهای اخیر، شاهد هستیم. این یادداشت پاسخی است به مطلبی با عنوان “سه دروغ بزرگ تولیدکنندگان بذرهای تراریخته” منتشره در تاریخ 23 فروردین 1399 پایگاه خبری الف. در این یادداشت به طور خلاصه ادعا شده است که سه هدف اصلی جامعه جهانی در مورد محصولات تراریخته یعنی “افزایش تولید، “کاهش مصرف سموم” و “بهبود ایمنی و سلامت محصولات” از طریق مهندسی ژنتیک و تولید محصولات ترایخته “دروغ بزرگ” بوده است.

سه هدف بالا و دلایل علمی دیگر موجب شده است که این محصولات هم‌اکنون در 200 کشور دنیا مصرف شوند به نحوی که نوع غیرتراریختۀ برخی از این محصولات در کشورهایی مانند آمریکا، اتحادیه اروپا، برزیل، آرژانتین و هندوستان دیگر وجود ندارد (شکل 1 و 2). برای مثال بر اساس آمار رسمی در سال 1397، از 9 میلیون تن ذرت وارداتی، بیش از 7.5 میلیون تن رسما تراریخته اعلام شد، در حالی که بررسی آزمایشگاه‌های رسمی و معتبر کشور نشان داد مابقی این ذرت که غیرتراریخته اعلام شده بود به ویژه واردات از مبدأ اوکراین نیز تراریخته بوده است. فارغ از اینکه دروغ بودن ادعای نویسنده محترم با افزایش 110 برابری سطح زیر کشت این نوع محصولات در تعارض است، دلیلی وجود ندارد اگر این فواید برای محصولات تراریخته وجود نداشت، این چنین مورد استقبال تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان سراسر جهان قرار بگیرد. بنابراین در این یادداشت مستندات علمی در مورد واقعی بودن موارد سه‌گانه یاد شده یعنی افزایش تولید، کاهش مصرف سموم و سلامت بیشتر این نوع محصولات ارائه می‌شود.

شکل 1. سهم تراریخته از کشت محصولات زراعی استراتژیک در آمریکا. توجه شود که با توجه به عملکرد بالاتر و بهتر محصولات تراریخته، سهم تولید تراریخته‌ها از همین سطح زیر کشت بالاتر از درصدهای اعلامی است.

شکل 2. سطح زیر کشت جهانی محصولات تراریخته بین سال‌های 2016 تا 2018 به تفکیک کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته (میلیون هکتار). در سال 2018 بیش از 191 میلین هکتار به کشت محصولات تراریخته اختصاص یافت. چنانچه عملکرد کاهش پیدا می‌کرد چرا این استقبال بی‌نظیر از تراریخته‌ها موجب افزایش مستمر و بدون عقب‌گرد محصولات تراریخته در دنیا شده است؟ خط آبی: افزایش سطح زیر کشت در کشورهای صنعتی و پیشرفته، منحنی زرد رنگ: افزایش سطح زیر کشت در کشورهای در حال توسعه و ستون‌های سبز رنگ مجموع سطح زیر کشت جهانی در هر سال را نشان می دهد. منبع: ISAAA, 2018

نویسنده در ابتدای متن مذکور اشاره می‌کند که:

“تراریخته کردن محصولات باعث افزایش تولید می‌شود. که متاسفانه این دروغ بزرگ و جذاب است چرا که اولاً کاملاً مشخص است که برای افزایش تولید یک محصول کشاورزی، باید چندین ژن همکاری و هماهنگی داشته باشند”

گرچه در گیاهان برای افزایش تولید و ایجاد یک صفت مطلوب مثل مقاومت به شوری معمولا چندین ژن وارد عمل می‌شوند، ولی در بسیاری از مواقع یک ژن نقش کلیدی و اساسی دارد که افزودن آن ژن یا بیش‌بیان آن موجب ایجاد آن صفت مطلوب و به تبع آن افزایش محصول می‌شود.

نویسنده متاسفانه نتوانسته برای مثال رابطه بین مقاومت به آفات، افزایش تحمل به شوری و صفات مشابه با افزایش عملکرد محصول را متوجه شود و می‌پرسد:

“مثلاً دستکاری ژن مقاوم به شوری چه ربطی به افزایش تولید دارد؟”

وقتی گیاه حساس به شوری یا خشکی در زمین‌های شور یا خشک مثل بسیاری از زمین‌های زراعی ایران کاشته می‌شود، شوری یا خشکی به عنوان یک تنش محیطی موجب کاهش عملکرد گیاه می‌شود. لذا گیاه انرژی اکتسابی خود را تنها صرف مقابله با تنش و بقا می‌کند نه رشد، پس گیاه چه در فاز رویشی و چه در فاز زایشی دچار اشکال می‌شود، تعداد و اندازه بذر و میوه و نیز اندازه اندام‌های رویشی مثل برگ کاهش می‌یابد. آیا این خسارت به تولید نیست که در یک واحد سطح، مقدار کمی بذر، میوه یا سایر اندام‌های مصرفی گیاه برداشت شود؟

همچنین دانه‌رست برخی از گیاهان به شدت نسبت به شوری حساس است و اصلا توانایی بقا و رشد در محیط شور را ندارد. پس تولید این گیاهان در خاک شور، به کلی منتفی می‌شود. آیا این خسارت به تولید نیست که کشت برخی از گیاهان در چنین زمین‌هایی امکان‌پذیر نباشد؟

مخصوصا زمانی این مسئله نمود بیشتری می‌یابد که بدانیم زمین‌های زراعی جهان به سمت شوری و خشکی می‌روند و در کشوری همچون کشور ما بخش قابل توجهی از زمین‌ها با این دو معضل مواجه هستند و شوری دومین فاکتور تهدیدکننده زمین‌های زراعی در ایران است.

ولی وقتی گیاه با مهندسی ژنتیک به شوری یا خشکی مقاوم می‌شود، عملکرد بهینه خود را حفظ می‌کند، علاوه بر بقا، به رشد و نمو خود ادامه می‌دهد و کمیت و کیفیت بذر، میوه و سایر اندام‌های مصرفی افزایش می‌یابد. به همین دلیل در یک متاآنالیز که 147 مقاله علمی در آن مرور شده‌، نشان داده شده است که استفاده از محصولات تراریخته در دنیا موجب افزایش محصول و کاهش مصرف سموم شیمیایی شده.

شکل 3. مرور 147 مقاله علمی نشان می‌دهد که کشت تراریخته‌ها در مجموع باعث افزایش حداقل 21.6 درصد عملکرد (افزایش تولید) شده است.

نگاه دقیق به تصویر 4 که مقایسه یک ذرت تراریختۀ متحمل به خشکی و نوع غیرتراریختۀ همان ذرت را در فاصله نیم متری از هم و عملکرد برتر ذرت تراریخته را نشان می‌دهد بطلانی است بر ادعای نویسنده محترم یادداشت مذکور. در شرایط غیرتنش‌زا ممکن است هر دو نوع ذرت عملکرد برابر داشته باشند اما موضوع مهم این است که در بسیاری از نقاط فراهم کردن شرایط مطلوب ممکن نیست و در این شرایط عملکرد برتر از آن محصولات تراریخته است.

 شکل 4. مقایسه عملکرد ذرت متحمل به خشکی در یک مزرعه با فاصله نیم متر از یک دیگر. سمت راست: ذرت تراریخته متحمل به خشکی با عملکرد بالا و محصول فوق العاده، سمت چپ: همان نوع ذرت که محصول قابل برداشتی ندارد. هر دو نوع گیاه از یک واریته هستند. به اندازه و پر شدگی بلال ها توجه شود.

متاسفانه نویسنده مطلب مذکور بدون ارائه هر نوع استنادی ادعای عجیبی را مطرح می‌کند که اساسا انتشار آن محل سوال است، نویسنده مدعی می‌شود که:

“در عمل هم می‌بینیم کشورهایی مثل هند و پاکستان که به سمت کاشت پنبه تراریخته رفتند، در نهایت چند هزار کشاورز در آنجا به خاطر تحقق پیدا نکردن این وعده‌ها خودکشی کردند!

واقعیات آماری و داده‌های رسمی علمی اما نشان می‌دهد که “دروغ‌های بزرگ” در واقع ادعاهای بدون سند نویسنده محترم یادداشت مذکور است، وگرنه توجه به آمار رسمی (شکل 5) نشان می‌دهد که کشاورزان هندی به طور بی‌سابقه‌ای از کشت پنبه تراریخته استقبال کرده‌‌اند. کشت پنبه تراریخته در هند از سال 2002 آغاز شد و سطح زیر کشت این محصول در هندوستان از کمتر از 8 میلیون هکتار در سال قبل از ورود پنبه تراریخته، به بالای 12 میلیون هکتار در سال 2017 رسید، ضمن اینکه نرخ پذیرش پنبه تراریخته توسط کشاورزان هندی به بیش از 96 درصد رسید. یعنی 96 درصد این محصول در هندوستان تراریخته است. این کشور در حال حاضر توانسته یک سوم پنبه دنیا را تولید کند و در رتبه اول صادرات این محصول و جلوتر از آمریکا قرار بگیرد. همچنین پاکستان در رتبه سوم صادرات پنبه قرار گرفته است. بنابراین ادعای مطرح شده در مطلب مورخ 23 فروردین 1399 در مورد هند و پاکستان غیرواقعی است.

شکل 5. افزایش سطح زیر کشت پنبه و افزایش بی‌سابقه سطح زیر کشت پنبه تراریخته در هندوستان که موجب شده است این کشور از واردکننده پنبه به بزرگ‌ترین صادر کننده این محصول تبدیل شود.

گفتنی است تا 30 سال پیش کارخانه‌های پنبه‌زنی و ریسندگی زیادی در ایران فعال بودند. در حال حاضر به سبب ابتلای پنبه به آفت “کرم قوزه پنبه”، کشت این محصول شدیدا محدود شده و بسیاری از این کارخانه‌ها تعطیل، کارگران بیکار و واردات نخ و پارچه افزایش یافته است. در صورتی که ایران پتانسیل تولید 500 هزار هکتار پنبه و گسترش آن تا حدود یک میلیون هکتار را داراست و این امر میسر نمی‌شود مگر با به کارگیری “پنبه تراریخته مقاوم به آفت” که با همت پژوهشگران داخلی تولید شده است. این محصول مجوز وزارت بهداشت و سازمان حفاظت محیط زیست و مصوبه کمیته تراریخته وزارت جهاد کشاورزی را دارد و امید آن می‌رود که وزیر محترم جدید به سرعت به تکلیف قانونی خود عمل کند و بدوت فوت وقت و تمرد از اجرای قانون، مجوز کشت پنبه تراریخته مقاوم به آفت را که پژوهشگران معتقدند می‌تواند ظرف مدت 3 سال کشور را خودکفا و حتی به صادرکننده این طلای سفید بدل کند، صادر نماید.

نویسنده یادداشت اشاره می‌کند:

“تراریخته کردن محصولات عمدتاً به دو منظور صورت می‌گیرد؛ یکی مقاومت گیاهان به آفت‌ها و دیگری مقام کردن آنها به آفت‌کش‌ها!”

گرچه اولین گیاهان تراریخته به منظور مقاومت به آفت (با استفاده از ژن Bt) و مقاومت به علف‌کش گلایفوسیت ایجاد شدند لیکن امروزه گیاهان تراریخته با مقاصد گوناگون مثل مقاومت به انواع تنش‌های غیرزیستی همچون شوری و خشکی و … (نیشکر متحمل به خشکی در اندونزی، ذرت متحمل به خشکی در آمریکا)، مقاومت به انواع تنش‌های زیستی مثل بیماری‌های ویروسی و … (پاپایا و کدوی مقاوم به ویروس در آمریکا) و افزایش کیفیت محصول (گلرنگ با اسید اولئیک بالا در استرالیا، یونجه با قابلیت هضم بالا) ایجاد می‌شوند. بنابراین گیاهان تراریخته منحصر به مقاومت به آفت و علف‌کش نیستند.

نویسنده یادداشت ادعا کرده:

“در آنجایی که گیاهان را مقاوم به آفت‌ها می‌کنند، برای اینکه بتوانند آفات را از بین ببرند سم Bt را وارد محصول می‌کنند، در نتیجه محصول خود مولّد سم می‌شود و به نوعی خودش کپسول سم است! اما در آنجایی که گیاهان را مقاوم به آفت‌کش‌ها می‌کنند، در واقع یعنی گیاهی را مقاوم به سم می‌کنند، بعد هم کل مزرعه را بارها سم می‌زنند … پس در واقع به هیچ وجه مصرف سم کاهش پیدا نکرده”

متاسفانه نویسنده حتی نتوانسته مقاومت به آفت از طریق انتقال ژن Bt و مقاومت به علف‌کش از طریق انتقال ژن EPSPS که منجر به مقاومت به گلایفوسیت می‌شود را از هم تفکیک کند. ضمن اینکه نتوانسته بین انتقال ژن و انتقال سم به محصول تمیز قائل شود. در واقع این ژن هست که طی مهندسی ژنتیک به محصول وارد می‌شود نه سم. وی متاسفانه حتی نمی‌دانسته که گیاه “مقاوم به آفت‌کش” معنا ندارد بلکه صحیح آن گیاه مقاوم به آفت است.

ژن Bt که تولیدکننده پروتئین Cry است، به طور طبیعی در یک باکتری وجود دارد. این باکتری سال‌هاست که در کشاورزی سنتی و ارگانیک به عنوان آفت‌کش بر روی محصولات زراعی اسپری می‌شود و حشره آفت با خوردن آن گیاه از بین می‌رود. به این صورت که پروتئین Cry در pH بالای 9.5 روده لارو برخی از حشرات، به فرم محلول تبدیل و سپس توسط پروتئاز موجود در روده، به فرم فعال تبدیل می‌شود. فرم فعال به گیرنده خود در سطح سلول روده متصل می‌شود و منافذی در غشاء ایجاد می‌کند که موجب لیز سلولی و مرگ لارو می‌شود.

این آفت‌کش پایداری محدودی در محیط دارد و در اثر عوامل محیطی مانند بارندگی از مزرعه حذف می‌شود. در این صورت کشاورز مجبور است سم‌پاشی را چندین بار تکرار کند که هم مقدار مصرف سم افزایش می‌یابد و هم هزینه. ضمن اینکه سم می‌تواند به منابع آبی وارد شود و بر فعالیت میکروارگانیسم‌های آب و خاک تأثیر منفی بگذارد. لذا استفاده از محصول مقاوم به آفت موجب حذف سم‌پاشی، کاهش هزینه تولید و حفظ محیط زیست می‌شود. برای مثال نرخ پذیرش 90 درصدی پنبه تراریخته در استرالیا موجب کاهش 60 درصدی آفت‌کش در این کشور شده است. همانطور که در شکل 3 نشان داده شد، کشت محصولات تراریخته بر اساس این سند موجب کاهش مصرف بیش از 36.9 درصد سموم شیمیایی خطرناک شده است، حقیقتی که نویسنده یادداشت مذکور در پی انکار آن است.

این پروتئین بسیار اختصاصی عمل می‌کند و برای مهره‌داران بی‌خطر است زیرا مهره‌داران گیرنده فرم فعال Cry را ندارند. ضمنا از آنجا که pH دستگاه گوارش انسان اسیدی است و پروتئین Cry نمی‌تواند در این pH به فرم محلول درآید، از این لحاظ نیز بر انسان بی‌تأثیر است. بنابراین Bt که سابقه استفاده قبلی در کشاورزی را دارد، صرفا برای آفت هدف سمی است و عبارت “کپسول سم” بی‌معنی و غیرعلمی است.

در مورد محصولات متحمل به علف‌کش ژنی وجود دارد موسوم به EPSPS که آنزیم EPSPS را تولید می‌کند. این آنزیم مسئول تولید سه اسیدآمینه ضروری است. گلایفوسیت سمی است که با تاثیر بر آنزیم EPSPS موجب اخلال در سنتز آمینواسیدهای ضروری و مرگ گیاه می‌شود. بیش از 50 سال است که از گلایفوسیت در کشاورزی به‌عنوان علف‌کش جهت نابودی علف‌های هرز استفاده گسترده می‌شود. این سم در میان سموم مجاز در کشاورزی، از ایمنی بیشتری برخوردار است و از آنجا که ژن آنزیم EPSPS در انسان وجود ندارد لذا انسان از این منظر از سم گلایفوسیت آسیب‌پذیر نیست.

استفاده از این سم موجب نابودی خود گیاه محصول هم می‌شود. لذا دانشمندان ژن EPSPS را در گیاه محصول از طریق مهندسی ژنتیک تغییر دادند تا به گلایفوسیت مقاوم شود‌. بنابراین گلایفوسیت دیگر بر گیاه محصول تأثیری ندارد و صرفا موجب نابودی علف هرز می‌شود. به این صورت خسارت نابودی محصول، ناشی از استفاده از علف‌کش حذف و لذا مقدار محصول تولیدی افزایش می‌یابد. ضمن اینکه هیچ ترغیبی در کشاورز برای استفاده بیشتر از گلایفوسیت ایجاد نمی‌شود زیرا ضرورتی برای این کار وجود ندارد. گرچه استفاده از سایر سموم که سمیت بیشتری دارند را منتفی می‌کند. برای مثال استفاده از چغندرقند مقاوم به گلایفوسیت، موجب عدم مصرف فن‌مدیفام و دس‌مدیفام که سمیتی دو برابر بیشتر از گلایفوسیت دارند، می‌شود. متاآنالیز دیگری نشان می‌دهد که طی 21 سال کشت ذرت در جهان، نه تنها مصرف حشره‌کش‌ها کاهش یافته بلکه موجب کاهش مصرف علف‌کش‌ها نیز شده است. متاسفانه نه نویسنده یادداشت مستندی را برای ادعاهای کذب خود ارائه می‌دهد و نه منتشرکنندگان محترم این یادداشت از او مطالبه سند می‌کنند.

 

شکل 6. کاهش مصرف سموم در کشت ذرت تراریخته طی 21 سال.

سومین حقیقت مورد انکار نویسنده یادداشت مذکور، درباره ایمنی محصولات تراریخته بوده است:

“آنها مدعی هستند که تراریخته کردن محصولات، باعث ارتقاء ایمنی محصولات می‌شود که این هم یک دروغ کثیف است چرا که اولاً تحقیقات پرفسور سرالینی در فرانسه ثابت کرد که مصرف مداوم این‌ محصولات باعث بروز مشکلات متعددی در سیستم گوارش و قوه نامیه حیوانات می‌شود.”

انکار این حقیقت روشن از سوی نویسنده یادداشت یاد شده با ادبیاتی که شایسته مباحث علمی نیست موجب تحیر و تاسف است. در حالی که طی استفاده 25 ساله از محصولات تراریخته، حتی یک مورد گزارش در مورد ایجاد هر گونه مشکل سلامتی برای انسان و دام حاصل از بکارگیری این نوع محصولات ارائه نشده و در حالی که سازمان بهداشت جهانی صحت و سلامت این نوع محصولات را به کرات مورد تایید قرار داده است، انکار این حقیقت روشن یعنی ایمنی و سلامت این محصولات از سوی نویسنده یادداشت مذکور، آن هم با ادبیاتی که شایسته مباحث علمی نیست، موجب حیرت و تاسف است. بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی محصولات تراریخته تنها محصولاتی هستند که طی مراحل مفصلی ارزیابی ایمنی می‌شوند. در صورتی که محصولات موسوم به طبیعی، ارگانیک یا اصلاح سنتی شده، ارزیابی ایمنی نمی‌شوند و این یک مزیت برای تراریخته است که گواهی سلامت دارد. چه بسا در اثر عوامل محیطی مثل یک تنش، دوز یک متابولیت ثانویه سمی در یک گیاه طبیعی یا حاصل از اصلاح سنتی، افزایش یابد ولی چون آن گیاه ارزیابی ایمنی نمی‌شود، تولیدکننده و مصرف‌کننده مطلع نمی‌شوند.

صدها مقاله در ژورنال‌های معتبر چاپ شده که به مقایسه پروتئوم و متابولوم یک محصول تراریخته با والد طبیعی آن یا با محصولات حاصل از اصلاح سنتی پرداخته است. نتایج این مقالات نشان می‌دهد که تغییرات حاصل از مهندسی ژنتیک به مراتب کمتر از تنش‌های محیطی یا اصلاح سنتی است. ضمن اینکه در این محصولات پروتئین جدید سمی یا آلرژن ایجاد نشده.

سلامت محصولات تراریخته مورد تأیید سازمان‌های معتبر جهانی مانند سازمان بهداشت جهانی، سازمان غذا و داروی آمریکا و سازمان ایمنی غذای اتحادیه اروپا قرار گرفته است. در سال 2018 از 70 کشوری که این محصولات را پذیرفتند، 26 کشور همزمان تولیدکننده و مصرف‌کننده (آمریکا، برزیل، آرژانتین، کانادا، استرالیا، هند، چین …) و باقی تنها مصرف‌کننده بودند (مانند 26 کشور اروپایی).

مقاله سرالینی (که تنها به اصطلاح سند ارائه شده در یادداشت مورد اشاره است) در سال 2012 به دلیل مشکلات عدیده علمی مردود اعلام شد و ژورنال ناشر رد این مقاله را رسما اعلام کرد. جای شگفتی دارد که مدعیان مضر بودن تراریخته، جز مقاله سرالینی هیچ مقاله دیگری برای استناد ندارند. اثبات مضر بودن یک محصول با طراحی صحیح چند آزمون امکان‌پذیر است. مدعیان مضر بودن تراریخته می‌توانستند در این سال‌ها چند آزمایش علمی طراحی و فرضیه خود را با چاپ مقاله در ژورنال‌های معتبر اثبات کنند. در ایران نیز تا این لحظه همه این مدعیان به جای ارائه اسناد مبنی بر مضر بودن تراریخته به سازمان غذا و دارو و سایر مراجع ذی‌صلاح، صرفا از طریق صدا و سیما و یادداشت در رسانه‌های عمومی، مشغول تشویش اذهان مردم هستند.

برخلاف ادعای دیگر نویسنده، محصولات تراریخته در بازار جهانی ارزان‌تر نیستند، اگر هم باشند به دلیل بهبود عملکرد گیاه در اثر مهندسی ژنتیک و کاهش میزان مصرف انرژی و نهاده‌های کشاورزی مانند سموم و به تبع آن هزینه‌های مربوطه است. برای مثال هزینه سم مصرفی در بخش کشاورزی 25 تا 30 درصد از هزینه تولید محصول است. در صورت استفاده از گیاه مقاوم به آفت، در این هزینه صرفه‌جویی خواهد شد. پس طبیعتا قیمت محصول کاهش خواهد یافت. در صورتی که هزینه تولید محصولات ارگانیک به سبب استفاده نکردن از سموم و کودهای شیمیایی که موجب کاهش زیاد مقدار محصول در واحد سطح می‌شود، گران است.

در پایان از خبرگزاری‌ها و رسانه‌هایی که رکن اصلی آزادی و پیشرفت جامعه هستند انتظار می‌رود پس از اطمینان از صحت یک خبر مخصوصا اخباری که با امنیت روانی جامعه مرتبط است، به نشر آن خبر اقدام کنند و جهت بررسی صحت اخبار به مراجع ذی‌صلاح به ویژه انجمن‌های علمی رجوع کنند.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.