چرا بنگاه بیبیسی؛ چرا محصولات تراریخته
در پی تصمیمات حیاتی شورای ملی ایمنی زیستی برای تحقق تولید ملی محصولات تراریخته بی بی سی فارسی به تریبون جدید فناوری هراسان تبدیل شده است.
به تازگی تلویزیون بیبیسی فارسی به دایه مهربانتر از مادر تبدیل شده و با توجه به تصویب قوانین و آیین نامه های اجرایی ایمنی زیستی گیاهان تراریخته در ایران و نزدیک شدن به اجرای این قوانین، به ناگهان کارگردانان پشت پرده بنگاه سخن پراکنی بیبیسی با داعیه بی طرفی ولی عملا در جهت مخالفت با تولید داخلی محصولات تراریخته، به بررسی موضوع پرداخته اند. این در حالیست که در دو دهه گذشته که واردکننده و مصرف کننده محصولات تراریخته خارجی بودیم خبری از نگرانی بیبیسی هم نبود. در سال های اخیر متاسفانه مخالفان آگاه و نا آگاه محافل علمی و رسانه ای داخلی محصولات تراریخته در داخل کشور نیز، از طریق رسانه و با کمک پروفسورهای خود خوانده، بدون ارائه هیچ گونه مستندات علمی به تبلغ علیه تولید محصولات تراریخته پرداخته اند. قبل از ورود در مبحث محصولات تراریخته و علل اهمیت بررسی این گیاهان در ایران از دیدگاه بنگاه بیبیسی، در ابتدا به شرح مختصری از سابقه سیاست های شیطانی استعمار پیر بریتانیا در تاریخ گذشته و معاصرایران پرداخته و سپس بحث تراریخته ها را در ارتباط بانظرات عوامل و مجریان تلویزیون بیبیسی مورد ارزیابی جدی قرار می دهیم.
نشر خرافه پرستی و عقب نگه داشتن ملت سیاست استعمار پیر
با نگاهی اندک به تاریخ دخالت های گذشته دولت انگلیس در حکومت های پادشاهی ایران، می توان آغاز دخالت علنی انگلیس در سیاست گذاری های اقتصادی وسیاسی پادشاهان ایران را به زمان حکومت صفویان مربوط دانست، به طوری که ارتشبد فردوس که خود از پایه گذاران سازمان مخوف ساواک در رژیم پهلوی و رئیس دفتر بازرسی شاهنشاهی بود، در کتاب دو جلدی خاطرات خود که در دهه هفتاد در ایران چاپ گردید، اشاره میکند که درهنگام انجام دوره های آموزشی در اینتلجنت سرویس انگلیس متوجه شده است میکروفیلم مربوط به کلیه عوامل و جاسوسان و سیاست مداران انگلیس در دربار حکومت صفویه تا زمان محمد رضا پهلوی در بایگانی زیر زمینی اینتلجنت سرویس موجود است.
بر این اساس، در زمان حکومت پادشاهان صفوی دولت انگلیس با کمک مزدوران خود فروخته ایرانی و جاسوسان مخفی خود در دربار صفوی سعی در ایجاد تفرقه در میان مسلمانان واقلیت های مذهبی و ملیت های مختلف ایران را داشتند و نیز با تشویق متقابل حکومت ایران و دولت عثمانی به جنگ با همدیگر و از طریق جاسوسان نفوذی خود در این دولت ها، سعی می کردند تا از این طریق مانع از نفوذ تجاری و سیاسی دولت عثمانی و سایر دولت های اروپایی در ایران شوند .هم چنین سیاست بازان نیرنگ باز وابسته به کارتل های بزرگ جامعه سرمایه داری انگلیس در زمان حکومت پادشاهان قاجاریه، با ایجاد جنگ های مختلف و تفرقه در میان دولت ایران و روسیه وسایر کشورها و نیز نشر خرافه پرستی و عقب نگه داشتن مردم و ساختار تشکیلاتی نظام دولتی و خصوصی ایران از رشد فرهنگی و صنعتی و اقتصادی، مانع از توسعه جدی کشور ایران می شدند و با مسخ و کنترل کردن پادشاهان و عمامل حکومتی وطن فروش و عیاش قاجاریه به سرکوب و قتل عام روشنفکران و ترقی خواهان و مسلمانان مبارز ایرانی می پرداختند که قتل نا جوانمردانه و برنامه ریزی شده امیر کبیر و میرزا رضای کرمانی توسط مزدوران انگلیس از جمله توطئه های پشت پرده دولت مردان انگلیس علیه آزادیخواهان و روشنفکران مترقی و متعهد و مومن ایران بوده است. هم چنین عقد قرارداد های تحمیلی ننگین و اسارت بار حکومت قاجاریه با دولت انگلیس در جهت غارت منابع طبیعی و نفتی ایران را، می توان از جمله سیاست های شیطانی دولت استعمار گر بریتانیای پیرعلیه منافع مردم ایران به حساب آورد.
غارت منابع ایران در عصر پهلوی
با گذشت زمان و با توجه به بی کفایتی آخرین پادشاهان قاجار و اعتراض های عمومی روشنفکران و مسلمانان مبارز ایرانی و نهضت مشروطه خواهی، سرانجام دولت انگلیس به صورت عوامفریبانه و در جهت خواباندن صدای اعتراضات مردمی و مبارزان جنبش مشروطیت، با کمک یکی از مزدوران ایرانی خود به نام سید ضیا طباطبایی، سرباز گمنامی از لشکر قزاق ها به نام رضا خان میر پنج را، از طریق کودتای نظامی علیه اخرین پادشاه قاجاریه، برسر کار آوردند. با روی کار آمدن رضاشاه پهلوی و با توجه به برنامه ریزی ها و سفارش دولتمردان کشورهای غربی، سروسامان دهی به وضعیت فرهنگی و ساختار تشکیلاتی دولت ایران و نیز احداث راههای آهن و شوسه و ایجاد کارخانجات و رشد صنعت در ایران توسط رضاشاه و روشنفکران تحصیل کرده غربی در جهت به اصطلاح توسعه کشور اما عملا در جهت تسریع در غارت منابع طبیعی و معادن ایران توسط اروپائیان انجام گرفت و از طرفی با توصیه دولتمردان و مزدوران داخلی انگلیسی، اختناق و سرکوب و زندانی کردن مسلمانان و آزادیخواهان و روشنفکران علمی ومبارزان جنبش مشروطه در ایران نیز در دستور کار رضاخان قلدرو همراهانش قرار گرفت. سرانجام با شروع جنگ جهانی دوم و اعلام بی طرفی رضا شاه دراین جنگ و حمایت غیرمستقیم دولت ایران از دولت فاشیست و جنایتکار آلمان نازی و عدم همکاری با متفقین، دولت انگلیس به ناچار رضا شاه را که به سرکشی از دستورات ارباب و ولی نعمت خود پرداخته بود از سلطنت برکنار کرده و جهت ادامه تاراج منابع معدنی و نفتی ایران، فرزندش محمد رضا پهلوی را به تخت سلطنت نشاندند.
با اتمام جنگ جهانی دوم به تدریج آزادی نسبی احزاب و نشریات و رسانه ها در ایران گسترش یافت و افکار استقلال طلبانه در میان اقشار مختلف روشنفکران و مردم ایران گسترش یافت و در اوایل دهه سی دکتر محمد مصدق و یارانش به زمامداران و تصمیم گیران اصلی دولتی در کشور تبدیل شدند و با محدود کردن نفوذ درباریان فاسد و غارتگر پهلوی و با اجرای سیاست های هوشمندانه و زیرکانه، خود سرانجام صنعت نفت را ملی کرده و دست کمپانی های بزرگ سرمایه داری انگلیسی و امریکایی را از غارت منابع نفتی ایران کوتاه کردند. اما بریتانیای استعمارگر که منافع اقتصادی و غارتگرانه خود را در ایران در خطر جدی دیده بود با کمک سازمان اطلاعاتی سیا امریکا که پس از جنگ جهانی دوم نقش سردمداری کشورهای سرمایه داری دنیا را به عهده گرفته بود و با کمک اشرف پهلوی و تعدادی ازافسران ارشد ارتش و اوباش خیابانی همچون شعبان جعفری و سایر مزدوران داخلی در ایران، کودتای بیست و هشت مرداد را علیه دولت ملی و قانونی دکتر مصدق و مردم مسلمان ایران به راه انداختند و سپس مزدور دست نشانده و فراری خود محمد رضا پهلوی را دوباره به تخت سلطنت باز گرداندند و با کمک شاه جدید ایران به غارت هر چه بیشتر منابع نفتی ایران پرداخته و از طریق عوامل خود در رژیم پهلوی، اقدام به دستگیری، شکنجه و اعدام مبارزین آزادیخواه و مسلمان ایران کردند و سپس در طول زمامداری سلطنت محمد رضا پهلوی ،اسلحه ها و تجهیزات نظامی زمینی و هوایی تولیدی کمپانی های بزرگ انگلیسی و امریکایی را به دولت ایران فروخته وعملا حکومت ایران را به ژاندارم منطقه تبدیل کردند و در عین حال از طریق محمد رضا پهلوی سازمان اطلاعاتی مخوف و شکنجه گر ساواک را به وجود اوردند و با آموزش پرسنل و شکنجه گران ساواک در سازمانهای اطلاعاتی انگلیس و امریکا، به سرکوب و دستگیری آزادیخواهان در ایران پرداخته و در عین حال توانستند به سرکوب نهضت های آزادیبخش در کشورهای مسلمان منطقه بپردازند.
استراتژی استعمار پس از انقلاب: عقب نگه داشتن با فشار بیرونی و نفوذ و ایجاد اختلافات داخلی
با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) و با همت امت انقلابی و مسلمان ایران و سرنگونی رژیم منفور و مزدور سر تا پا وابسته پهلوی، ایران به کشور مستقلی تبدیل شد و عملا ضربات مهلکی بر پیکر منافع اقتصادی و سیاسی و نظام سرمایه داری به رهبری دولت ایالات متحده آمریکا و دولت استعمارگر پیر بریتانیا وارد آمد و لذا این استعمار گران جهانی با توجه به منافع اقتصادی از دست رفته خود در ایران، پس از پیروزی انقلاب پر شکوه اسلامی وبا کمک عوامل خودفروخته آشکار و پنهان خود، به انواع توطئه ها علیه دستاوردهای انقلاب پرشکوه اسلامی ومردم مبارز و مسلمان ایران پرداختند که از آن جمله می توان به بلوکه کردن دارایی های ایران درآمریکا، تحریم های اقتصادی ایران، طراحی کودتای نوژه، طراحی حمله نظامی در طبس، تشویق رژیم جنایتکار صدام حسین به شروع جنگ تحمیلی هشت ساله علیه ایران، و…… اشاره کرد که همگی این توطئه ها به رهبری دولت آمریکا و با همدستی دولت بریتانیا و انتلجنت سرویس و هم چنین دولت غاصب صهیونیستی و رژیم های مزدور کشورهای عربی و حاشیه خلیج فارس و بعضا”با کمک دولت های اروپایی انجام گرفت.
تلقین تدریجی سیاست های دولت انگلیس، کارویژه تلویزیون بیبیسی فارسی
متاسفانه فعالیت های مزورانه دولت انگلیس در دهه های اخیر و به طور آشکار و نهان و بخصوص از طریق جنگ روانی توسط رادیو بیبیسی و کانال های ماهواره ای علیه انقلاب اسلامی هم چنان ادامه یافت و در این ارتباط تلویزیون بیبیسی فارسی نیز با به کارگیری مجریان مزدور ایرانی و با اهداف ایجاد تفرقه در میان قومیتها، گروهها و احزاب و انجمن های سیاسی و علمی و نیز تشدید اختلاف دولتمردان ایران با سایر کشورهای منطقه و تلقین تدریجی سیاست های فرهنگی و اقتصادی دولت انگلیس در اذهان اقشار مختلف مردم ایران در دهه اواخر دهه هشتاد شروع به فعالیت کرد. از جمله تلویزیون بیبیسی با نمایش برنامه های مختلف مستند سیاسی و اقتصادی و برگزاری میزگردهای به اصطلاح علمی و اجتماعی و با داعیه بی طرفی و دعوت از مخالفین نظام و افراد خود فروخته و ناپایدار انقلاب و روشنفکران ایرانی غرب زده ساکن در امریکا و اروپا، به طور زیرکانه ای همچنان به نشر تبلیغات منفی علیه انقلاب اسلامی ادامه می دهد و گاهی با استفاده از نقاط ضعف دولتمردان ایران به تحریک و تشدید اختلافات در میان جناحهای سیاسی و اقتصادی و علمی کشور دامن می زند تا بتواند از آب گل آلود ماهی بگیردو به موج سواری سیاسی بپردازد.
چرا تراریخته چرا بیبیسی فارسی: خطر تولید داخلی تراریخته برای استعمار پیر
در این راستا، وارد شدن بنگاه بیبیسی به موضوع تولید گیاهان تراریخته در ایران نیز یکی دیگر از شگردهای موذیانه دولتمردان انگلیس در جهت ایجاد تفرقه در میان جناحهای سیاسی و روشنفکران و متخصصان علمی در ایران است که مجریان مزدور بیبیسی و روشنفکران خود فروخته غرب گرا، با داعیه بی طرفی و دایه مهربانتر از مادر به میدان مناظره های علمی وارد شده اند. اما اهداف پنهان و واقعی بنگاه بیبیسی از ورود ناگهانی به بحث تولید گیاهان تراریخته در ایران را می توان در موارد زیر جستجو کرد.
1- تولید گیاهان تراریخته در ایران به عنوان یک خطر جدی اقتصادی جهت کمپانی های بزرگ سرمایه داری و صهیونیسم جهانی تولید کننده محصولات تراریخته مانند شرکت مونسانتو و… است که درارتباط تنگاتنگ اقتصادی با میلیاردرهای دنیای سرمایه داری انگلیس قرار دارند.
2- تولید محصولات تراریخته درایران، باعث رشد سریع علم بیوتکنولوژی شده و در صورت گسترش تولید این محصولات در ایران، مانع واردات محصولات تراریخته شرکت های بزرگ خارجی در ایران می گردد که این روش به نفع کارتل ها و کمپانی های جهانی صهیونیستی نظام سرمایه داری تولید کننده محصولات تراریخته نمی باشد.
3- پیشرفت علم بیوتکنولوژی در ایران بتدریج باعث افزایش چشمگیر محصولات مختلف کشاورزی در زمینه تولیدات گیاهی و دامی می گردد و بخصوص با تولید و گسترش گیاهان زراعی مقاوم به خشکی ، از طریق علم بیو تکنولوژی و نیز کاهش مصرف کود و سموم ، منافع وارداتچی های کلان داخلی و خارجی بطور جدی به خطر می افتد.
4- تولید گیاهان تراریخته در ایران باعث کنترل وکاهش مصرف بی رویه سموم شیمیایی بر روی محصولات زراعی و باغی می گردد ومنافع کمپانی های بزرگ تولید کننده سموم شیمیایی را در سطح جهانی به خطر می اندازد که سرمایه داران جهانی انگلیسی نیز در سهم خواهی و منافع این کمپانی ها بطور مستقیم و غیر مستقیم و به انحاء مختلف ذینفع است.
5- با توجه به سیاست اقتصادی نئولیبرالیسم جهانی که در اوائل دهه 1980 میلادی از طرف تئوریسین های صندوق بین المللی پول و بانک جهانی و با توجه به پیشنهاد مارگارت تاچر نخست وزیر انگلیس در کشورهای مختلف اجرایی گردید.
تولید دانشبنیان در دست شرکتهای چند ملیتی و مصرف از آن سایر ملتها
در این برنامه ریزی اقتصادی جهانی مقرر شد که اقتصاد اکثر کشورهای جهان و به خصوص کشورهای در حال توسعه و عقب افتاده به تدریج به اقتصاد نئولیبرالیسم پیوسته و تولیدات داخلی این کشورها محدود و در عوض واردات محصولات و اجناس خارجی افزایش یافته و تولیدات اجناس و محصولات استراتژیک در این کشورها بتدریج نابود گردد و یا به کشورهای تولید کننده تک محصولی بر اساس منافع آمریکا و انگلیس تبدیل گردند و سیاست های اقتصادی این کشورهای وابسته از طریق صندوق بین المللی پول و بانک جهانی و بر اساس سیاست اقتصادی گلوبالیسم جهانی نظام سرمایه داری به رهبری امریکا و در هماهنگی با منافع کشورهای اتحادیه اروپایی و منجمله انگلیس طراحی گردد. به عنوان نمونه این سیاستها در زمینه کشاورزی باید به نحوه تولید انحصاری محصولات تراریخته در سطح جهانی و در کشورهای بزرگ اشاره کرد که تولید عمده آن در اختیار کمپانی های بزرگ کشورهای آمریکا و کانادا و … قرار دارد و در نتیجه کشورهای جهان سوم و درحال توسعه فقط نقش مصرف کننده را خواهند داشت.
با توجه به مطالب فوق، در این میان، اگر کشور ایران به ناگهان و خارج از طرح ریزی های قبلی کمپانی های کشورهای بزرگ سرمایه داری به تولید محصولات تراریخته بپردازد، عملا نظام اقتصادی جهانی تولید گیاهان تراریخته را که بر اساس سیاست نئولیبرالیسم اقتصادی برنامه ریزی گردیده است برهم زده و بازار های جهانی فروش محصولات تراریخته کمپانی های بزرگ صهیونیستی را اشفته ساخته و منافع و سودهای کلان مالی شرکت های چند ملیتی را بطور جدی و حتی در سطح جهانی به خطر خواهد انداخت. این در حالی است که از نظر طراحان نظام سرمایه داری نوین جهانی، باید ایران به عنوان مصرف کننده محصولات تراریخته و در ردیف کشورهای وارداتی ووابسته قرارگیرد که هم جلوی پیشرفت علمی وتولید و افزایش محصولات کشاورزی درایران گرفته شود وهم منافع کارتل های بزرگ بین المللی تولید گیاهان تراریخته و دلالان بزرگ داخلی در جهت واردات محصولات تراریخته و سموم شیمیایی کمپانی های جهانی حفط گردد.
لازم به یاد آوریست که استعمار کلاسیک “تجارت آزاد” را در گذشته از طریق جنگ و مداخله نظامی و قراردادهای نابرابر تحمیل میکرد. چنانکه ایران در پی شکست در جنگ و برمبنای عهدنامه ترکمانچای ناگزیر شد تجارت آزاد با روسیه را بپذیرد، ولی اکنون نئولیبرالیسم “تجارت آزاد” را از طریق تسلط فکری و ایدئولوژیک بر “نخبگان” جوامع عقب مانده و با همدستی و نفوذ یک قشر اجتماعی ذینفع در تجارت و بهره مند از صادرات و واردات به پیش میبردکه در واقع لایه هایی از مخالفان تولید محصولات تراریخته در ایران در این رده از اقشار ذینفع قرار دارند. بدیهی است که هدف نهادهای بینالمللی که این راه حلهای نئولیبرالی را به کشورها توصیه و تحمیل میکنند به هیچ وجه ساماندهی اقتصاد کشورها نیست، بلکه سازماندهی اقتصادی جهانی بر اساس منافع قدرتهای بزرگ و قشر فوقانی سرمایه مالی و قدرتهای امپریالیستی است. سیاستی که با امید واهی مهار کردن بحران ساختاری سیستم همراه است.
سیاست مأیوس کردن دانشمندان و کشتن امید به پیشرفت در مردم
6- سیاست کشتن امید در میان مردم و دانشمندان کشورهای تحت سلطه به ایجاد موانع و دست انداز و انواع توطئه ها بر سر راه آزمایشات و نظریه های مترقی دانشمندان و روشنفکران منجر شده و با محدود کردن بودجه های تحقیقاتی از طریق عوامل نفوذی در کشورهای مختلف دانشمندان علمی را از ادامه فعالیت های علمی و اجتماعی در کشور خود نا امید و سرخورده می کند. این امر در نهایت مانع پیشرفت و روند توسعه سازمانهای اجرایی و موسسات تحقیقاتی و تولیدی علمی وصنعتی اجتماعی در این کشورها میشود. در این ارتباط، کشورهای جهان سرمایه داری به رهبری امریکا و با هماهنگی شرکای اروپایی خود و با کمک سازمان های سیا، اینتلجنت سرویس انگلیس و موساد اسرائیل و هم چنین با کمک عوامل آگاه و نا آگاه خود در کشورهای مستقل و در حال توسعه، به طراحی تخریب، تحقیر، منزوی کردن وتطمیع، مدرک سازی وزندانی کردن و در نهایت ترورفیزیکی دانشمندان علمی این کشورها می پردازند.
فرار مغزها و سرمایههای انسانی به کشورهای فناوری دوست
7-سیاست مکارانه ناامید کردن دانشمندان بخش های مختلف علمی و تحقیقاتی بخصوص در علوم بیوتکنولوژی در ایران، یکی دیگر از اهداف بلند مدت دولت های غربی است که باعث فرار این سرمایه های عظیم علمی به کشورهای توسعه یافته می گردند که فضا برای تحقق آرمان تبدیل علم به فناوریهای نو و ثروت فراهم است. متاسفانه در شرایط فعلی بعضی از دولتمردان کشور فکر می کنند که جذب سرمایه گذاری خارجی به عنوان مکمل سرمایه گذاری داخلی می تواند یک راهکار اساسی جهت توسعه تولیدات داخلی باشد، در حالیکه مشکل بزرگ کشورما بیش از آنکه جذب سرمایه باشد، خروج سرمایه و فرار دانشمندان ونخبگان علمی است ، بدینسان پیش و بیش از جذب سرمایه گذاری خارجی باید راههای خروج فرار دانشمندان وسرمایه های معنوی و علمی و اقتصادی را از کشور مسدود کرد و این ممکن نیست مگر با اعمال حمایت قاطع دولتمردان و سیاست گذاران کشوری از تکنولوژی های نوین وتقویت و توسعه تولیدات داخلی، در بخش صنعتی وکشاورزی واهمیت جدی به محققان ارزنده تحقیقاتی و اجرایی در عرصه های مختلف صنعتی و کشاورزی و بخصوص در زمینه علوم بیوتکنولوژی و تنها درصورتی که ما بتوانیم جلوی خروج و فرار مغزهای علمی و سرمایه را از کشور بگیریم، و به تولید و افزایش محصولات در همه زمینه های صنعتی و کشاورزی بیندیشیم و به دانشمندان متعهد و دلسوز داخلی کشور تکیه کنیم ،آنگاه استفاده از واردات کنترل شده محصولات خارجی و بهره گیری از سرمایه گذاری خارجی معنا پیدا میکند یعنی بهره گیری از سرمایه گذاری و محصولات خارجی در موارد “مورد نیاز” و آن چه که از نظر جامعه ما و توسعه اقتصادی آن “اولویت” دارد و به عنوان “مکمل” سرمایهها و محصولات داخلی.
پشتیبانی سیاسی، رسانهای و مالی از مخالفان نا آگاه فناوری در داخل
8- در شرایط فعلی، طبیعی است که اجرای هر طرح فنی وتحقیقاتی جدید و هر راهکار مشخصی برای برون رفت معضلات علمی جامعه کشاورزی ایران از چرخه ناهنجاری های کنونی، با مقاومت و کارشکنی مخالفان نا آگاه و گاهی بی منطق داخلی و در جهت توقف تکنولوژی های نوین علمی بخصوص در عرصه علوم بیوتکنولوژی روبرو خواهد شد. این مخالفان که برخی از آنها آشکارا با عناصر ضد فناوری در بنیاد صهیونیستی صلح سبز نیز مرتبط هستند، برنامه های علمی و مدونی نیز برای توسعه فنی و حتی اقتصادی جامعه کشاورزی و کشور ندارند و در نتیجه راه حلی جدی هم برای برون رفت مشکلات و نیازهای تحقیقاتی جامعه کشاورزی کشوررا هم ندارند و با تمام توان و امکانات رسانه ای و سیاسی و مالی خود به انتقادات تخریبی از دستاوردهای تکنولوژی های نوین علمی و ایجاد رعب و وحشت از تولیدات داخلی و بخصوص تولید محصولات تراریخته در جامعه روی می آورند.
مخالفان تراریخته در ایران هم چنین دارای پشتوانه های مالی و رسانه ای و سیاسی مقتدری در جهت ناامید کردن دانشمندان داخلی و توقف تکنولوژی های نوین علمی و کاهش تولید محصولات داخلی است. بنابراین در شرایط فعلی ،اشاعه و ترویج اندیشه های نوین علمی بیوتکنولوژی و سایر علوم کشاورزی ، گسترش همایش ها و کارگاه های علمی و فنی، برگزاری و شرکت محققان در دوره های آموزشی مختلف در داخل و خارج از کشور، شرکت در سمینارهای بین المللی، استفاده حداکثری از فضاهای مجازی و فعالیت های رسانه ای، سازماندهی انجمن های علمی در راستای توسعه فناوری های نوین علمی بیوتکنولوژی ، راهنمایی علمی و منطقی و جذب تدریجی گروهها و افراد نا آگاه مخالف تولید محصولات تراریخته هادر ایران، واردات تجهیزات نوین فناوری تراریخته، باید در سرلوحه اصلی فعالیت های محققان و دانشمندان علوم بیوتکنولوژی در ایران قرار گیرد.
در پایان اذعان می دارد، تنها با صبر و شکیبایی و اتحاد و همدلی دانشمندان و محققان علمی و اجتماعی در مجامع و انجمن های علمی کشور و تلاش های مستمر کلیه اساتید، محققان و کارشناسان متعهد و ارزنده کشورمان می توان در گسترش علوم و تکنولوژی تولید محصولات تراریخته موفق بود و مطمئنا” با همکاری متقابل دانشمندان و فرهیختگان علمی کشور و دست اندر کاران دلسوز بخش دولتی و بخش خصوصی تولیدی فعال، گام های سترگی در آینده و در جهت افزایش محصولات استراتژیک گیاهان زراعی و باغی در کشور برداشته خواهد شد.
محمد علیرمایی – پژوهشگر کشاورزی
با بررسی تاریخ معاصر ایران بوضوح معلوم می شود که رسانه بی بی سی همیشه در ضدیت با منافع ملی ایران قدم برداشته و این را بارها و بارها نشان داده، این رسانه در حوزه کشاورزی وابسته شدن بیشتر ایران به کشور های استعمارگر را دنبال می کند و هیچ گاه خیرخواه کشور ایران نبوده، نیست و نخواهد بود. این رسانه نه تنها در حوزه کشاورزی بلکه در حمایت از گروه های تجزیه طلب نیز سابقه زیادی دارد و به هیچ وجه قابل اعتماد نیست. متاسفانه در داخل کشور عده ای با منتشر کردن نظرات این رسانه عملا در پیشبرد اهداف این به اصطلاح رسانه کمک می کنند و این خود جای بسی تاسف دارد.