در برنامه تب تاب چه گذشت / پشت پرده حمایت از واردات در سیمای ملی
برنامه تب تاب در شبکه سوم سیمای جمهوری اسلامی در برنامه یکشنبه 12 اسفند 97 میزبان علی کرمی بود. سوابق وی و سخنان غیر علمی که در این برنامه تکرار کرد مورد اعتراض جامعه بیوتکنولوژی واقع شد. امری که مدتهاست به گفته خودش موجب طرد وی از جامعه علمی و دانشگاهی شده است. سخنان وی در این برنامه موجب شد وزارت بهداشت و یک نماینده مجلس نیز درباره آن موضع گرفتند. یادداشت زیر در همین ارتباط به مرکز اطلاعات بیوتکنولوژی ایران ارسال شده است.
انتشار خبر جایگزینی برنامه شب یکشنبه عصر جدید با برنامه تب تاب، ساعاتی قبل از پخش برنامه با وجود اینکه برنامه عصر جدید از مدتها قبل تولید شده است، تعجب برانگیز بود. به خصوص اینکه مشخص بود برنامه تب تاب با عجله تدارک شده است و سؤالات و رفتار مجری و مهمان از عدم آمادگی آنها حکایت میکرد. این برنامه میزبان چهرهای بود که به دلیل سخنان غیر علمی و فریبکارانه، به گفته خودش مدتهاست در مجامع علمی از جمله دانشگاهها مورد توجه نیست و حتی برنامه سازان صدا و سیما دیگر سراغش نمیروند. دکتر کرمی درست دو روز پیش از برنامه در کانال تلگرامی خود از اینکه در صدا و سیما دعوت نمیشود گله کرده بود.
ظاهرا جریان ضد فناوری که کرمی به نمایندگی از آنها، در برخی رسانهها به عنوان خط مقدم حاضر میشود، مدیران سیاستزده شبکه سه را قانع کردهاند با جابجایی غیرعادی یک برنامه پربیننده و فشار غیرحرفهای به سازندگان برنامه تب تاب این شخص را پس از مدتی رکود دوباره مطرح کنند. پس از رسوایی کپیبرداری از برنامه مبتذل تلنت امریکایی و همچنین رسوایی مهندسی آرای مردمی در شبکه سه این برنامه میتواند سومین مورد در کارنامه رسواییهای این شبکه در دوره مدیریت جدید آن باشد.
دروغ های آشکار
اما محور سخنان دکتر کرمی در این برنامه چه بود؛ که یک جریان قدرتمند سیاسی – اقتصادی حاضر است برای آن این مقدار هزینه بپردازد و حتی بخشنامههای ریاست محترم سازمان را به عنوان مقام منصوب مقام معظم رهبری زیرپا بگذارد. محصولات تراریخته و تشکیک درباره دستاوردهای فناوری مهندسی ژنتیک محور صحبتهای کرمی در این برنامه بود. فناوری مهندسی ژنتیک پایهی پیشرفتهایی است که در پژوهشگاه رویان برای تولید حیوانات تراریخته و در دانشگاهها و پژوهشگاههای پیشرو ملی و بینالمللی برای تولید گیاهان تراریخته مورد استفاده قرار میگیرد.
سخنان مهمان برنامه همچون گذشته مملو بود از مطالب خلاف واقع و غیر علمی درباره این فناوری که طبق تصریح خودش با هدف ترساندن مردم از این فناوری بیان میشود (+). برای مثال وی در این برنامه ادعا کرد محصولات تراریخته تنها مصرف دامی دارند. این در حالی است که در همه کشورهای پیشرفته و دیگر کشورهای جهان از جمله اتحادیه اروپا، آمریکا، استرالیا، ژاپن، کانادا و … برای مصرف انسانی محصولات تراریخته مجوز صادر شده است و این محصولات به مصرف انسان میرسد. ضمن اینکه برخی محصولات تراریخته از جمله سیبزمینی، کدو، چغندر قند، سیب، کلزا و… که در کشورهای مختلف از جمله ایالات متحده آمریکا تولید و مصرف میشوند تنها مصرف غذای انسان دارند. برخی محصولات مانند سویا و ذرت تراریخته همچون ارقام غیرتراریخته خود هم برای تغذیه دام مصرف میشود و هم مجوز مصرف به عنوان غذای انسان دارند.
جدول۱: تعداد مجوزهای مصرف و تولید محصولات تراریخته در کشورهای منتخب
منبع: Brief 53, 2017
این گونه ادعاها بارها مورد استقبال بنگاه استعمار پیر بی بی سی فارسی و پایگاه خبری آن نیز قرار گرفته به طوری که چندین برنامه و گزارش در حمایت از این جریان تولید کرده است؛ با جستجوی واژه تراریخته در گوگل، یک صفحه از شبههافکنیهای بی بی سی فارسی علیه این فناوری را (البته با همکاری کمپانی گوگل) جزو اولین گزینهها میبینید. حتی کانال مشهور مرتبط با سرویسهای جاسوسی بیگانه به انتشار یکی از کلیپهای آقای کرمی اقدام کرده و اخیرا کانال شبکه صهیونیستی من و تو نیز به کمک دروغ پراکنیهای این جریان شتافته است. چگونه ممکن است بی بی سی، آمد نیوز و من و توی صهیونیست اینقدر برای کمک به یک جریان داخلی هزینه کنند که مدعی است تولید داخلی این محصولات توطئه صهیونیستی است؟
اظهارات متناقض
اظهارات آقای دکتر کرمی درباره اصل مهندسی ژنتیک به طور عام و محصولات تراریخته به طور خاص همواره متناقض بوده است. برای نمونه وی در کانال تلگرامی خود، مهندسی ژنتیک را به استناد آیه “وَ لاَمُرَنهَمْ فَلَیُغَیرُنَّ خَلْقَ الله” حرام اعلام میکند و در جای دیگر مدعی موافقت با اصل مهندسی ژنتیک و تنها مخالفت با برخی کاربردهای آن میشود.
تصویر۱: پستهای آقای کرمی در استناد به آیات قرآن برای القای حرمت مهندسی ژنتیک
وی سابقه حمایت از محصولات تراریخته را در دورهای دارد که صرفا وارد کننده این محصولات بودیم. کرمی در دهه هشتاد به عنوان رییس انجمن بیوتکنولوژی به شدت به مخالفان تراریخته میتازد و تنها از سال ۱۳۹۴ که در یک قدمی تولید داخلی تراریخته قرار داشت، از مخالفان سرسخت تراریخته میشود. از نمونه حمایتهای وی در دهه هشتاد میتوان به نامهای اشاره کرد که دکتر کرمی به همراه رؤسای برخی انجمنهای علمی در اعتراض به بیان برخی مطالب خلاف واقع درباره محصولات تراریخته امضا و صادر کردند.
وی حتی پس از سال ۹۴ نیز گاه مدعی میشود اصل تراریخته خوب است و کافی است قوانین جاری کشور درباره نظارت و غیره اجرا شود: «بدون تست ایمنی و ارزیابی ایمنی نشده، نباید گیاهان را در مزرعه کشت کنیم. من معتدل و میانه هستم…».
اما همین شخص در جای دیگر اصل این فناوری را زیانبار و غیرقابل کنترل اعلام میکند و مدعی میشود دانش بشر از پیش بینی عوارض آن ناتوان است.
یا به عکس سخن اول با القای این تصور غلط که استفاده از فناوری تراریخته با کشت محصولات ارگانیک سازگاری ندارد سعی در جلوگیری از کشت قانونی و تولید ملی محصولات تراریخته دارد و میگوید در صورت تحقق این مهم (تولید ملی محصولات تراریخته) محصولات تراریخته به غیر تراریخته گسترش پیدا کرده و باید فاتحه محصولات ارگانیک را خواند.
نمودار ۱: بیشترین سطح زیر کشت محصولات ارگانیک در بین کشورهای جهان به کشورهای تولید کننده تراریخته اختصاص دارد
وی در موارد متعدد این مسئله را ادعا میکند که بسیاری کشورهای پیشرفته مصرف محصولات تراریخته را به دلیل عوارضی چون سرطان و بیماریهای مشابه ممنوع کردهاند. در حالی که هیچ کشوری مصرف محصولات تراریخته را ممنوع نکرده است. ظاهرا منشأ اصلی این ادعاها جستجوهای ساده اینترنتی و استفاده از منابع نامعتبر است؛ از این رو، جریانهای ضد فناوری که در جهان وجود دارند مانند بنیاد صهیونیستی صلح سبز به منبع اصلی ادعاهای وی تبدیل شدهاند.
پرسش این است که چه انگیزهای برای مخالفت یک جریان مشخص، علیه مهندسی ژنتیک و بهرهمندی از این فناوری در داخل کشور وجود دارد؟ پاسخ را در یک جمله از میان سخنان به ظاهر جنجالی اما تکراری مهمان برنامه تب تاب میتوان یافت. وی گفت: “شکر خدا کشت محصولات تراریخته در ایران ممنوع است و تنها وارد میشود.” بنابراین مسئله به درگیری همیشگی تولید داخلی و واردات و سنگ اندازی در تأمین امنیت غذایی پایدار مرتبط است. البته ممنوعیت دروغی است که وی با علم و آگاهی تکرار میکند. چرا که وجود قوانین و مقررات و فرایندهای صدور مجوز تولید که در وزارت بهداشت و جهاد کشاورزی و سازمان حفاظت محیط زیست بر اساس آنها مجوز صادر میشود جایی برای چنین ادعایی باقی نمیگذارد.
باید از آقای کرمی پرسید اگر به درستی معتقد است چیزی درباره تراریختهها ثابت نشده و در صورت ارزیابی و اجرای قانون مشکلی با آن نداریم چگونه میتواند همزمان و همه جا از بیماریزا بودن محصولات تراریخته سخن بگوید و هر بیماریای را که تشخیص علت آن ممکن نیست به محصولات نسبت دهد. اینگونه تناقضات در سخنان ایشان بسیار است. اما با توجه به قرینه مذکور در بند قبل، شاید بتوان گفت مقصود ایشان از عبارات اول مشکل نداشتن با واردات با مجوز و مقصود ایشان از عبارات دوم جلوگیری از تولید داخلی ولو با مجوز و نظارت است.
آغاز دشمنی با تولید داخلی
برای درک ماهیت و اهداف جریان ضد فناوری، که آقای کرمی ممکن است تنها مهره فریبخورده آن باشد، باید به سابقه آن رجوع کرد. مصرف محصولات تراریخته از طریق واردات در دو دهه قبل برقرار بوده و بیشترین واردات این محصولات هم به زمانی مربوط است که کسانی چون مهندس اسکندری به عنوان یکی از سردمداران مخالفت با این فناوری در واردات مواد غذایی مسئولیت مستقیم داشتند. در تمام این دو دهه محصولات تراریخته نه تنها مضر نبودند بلکه همین در دوره تصدی مسئولیت توسط همین اشخاص، تا ۵ میلیارد دلار در سال محصولات تراریخته وارد کشور میشد. از آن دوران تا کنون تنها هر گاه که قصد جدی برای تولید شکل میگیرد، جریان خاصی در برخی رسانهها فعال میشود و پس از موفقیت در جلوگیری از تولید داخلی به کما میرود. یک بار در سال ۱۳۸۴ به دلیل جلوگیری از تولید برنج تراریخته و یک بار در سال ۱۳۹۴ برای جلوگیری از تولید پنبه تراریخته این اتفاق تکرار شد؛ ولی در بین این دو مقطع که وارد کننده محصولات تراریخته خارجی بودیم این محصولات به زعم همین افرادی که امروز راجع به سلامت این محصولات اظهار نگرانی میکنند بیماری زا نبودند و مخالفتی وجود نداشت.
نقش عوامل نفوذی صلح سبز بینالملل
ویژگی دیگر هر دو مقطع این بود که جریان سازی علیه این فناوری در هر دو نوبت، با جرقه عناصر نفوذی بنیاد صهیونیستی صلح سبز آغاز شد. هماهنگ کننده کمپین های مقابله با مهندسی ژنتیک در سال ۱۳۸۴ مستقیما به ایران آمد با برخی مسئولین و سران مخالف ملاقات خصوصی داشت و پس از آن ارتباط خود را از طریق ایمیل حفظ کرد. که یکی از ایمیل های سازمانی هماهنگ کننده مقابله با مهندسی ژنتیک در خاورمیانه با مسئولین وقت در دسترس است. همچنین شاهدان عینی که در جلسات رسمی برخی مسئولان وقت با این شخص حضور داشتند ارتباط این نماینده صلح سبز با مسئولان وقت در ایران را تایید میکنند. در سال ۱۳۹۴ نیز برگزاری کنگره بین المللی صلح سبز در تهران با حضور عوامل خارجی این جریان به ظاهر زیستمحیطی آغازگر هجمه علیه این فناوری بود.
صلح سبز بزرگترین و متنفذترین گروه زیستمحیطی جهان است که روابط مالی آشکار با بنیادهای صهیونیستی دارد. فهرستی از بنیادهای صهیونیستی از پشتیبانان مالی صلح سبز هستند. بخش قابل توجهی از تأمین مالی ۳۶۰ میلیون دلاری این جریان از سوی بنیادهای صهیونیستی همچون بنیاد ترنر، تایدز، بنیاد نیویورک تایمز، بنیاد راسموسن، بنیاد فریدمن، بنیاد شرمن، بنیاد راکفلر، بیناد سن دیگو، بنیاد سن فرانسیسکو، بنیاد سیاتل، بنیاد جامعه کالیفرنیا، بنیاد جامعه شیکاگو، بنیاد باکستر، بنیاد هاوکینز، بنیاد سندرز، بنیاد دیوید پاکارد، بنیاد ادوارد، بنیاد داج، بنیاد گیبسون، بنیاد هارولد هاسچایلد، بنیاد ریچارد گلدمن، بنیاد مک آرتور، بنیاد مکس لوینسون، بنیاد فایزر، بنیاد رکس، … صورت میگیرد.[1]
تصویر۲: ایمیل مسئول مقابله با مهندسی ژنتیک در خاور میانه از صلح سبز به عامل خود در ایران
سابقه صلح سبز در نفوذ علیه انرژی هستهای
صلح سبز دارای دو معاونت مقابله با انرژی هستهای و مقابله با مهندسی ژنتیک است و نقش اساسی در هدایت افکار عمومی برای به تصویب رساندن کنوانسیون آب و هوایی پاریس داشته است. این گروه مأموریت دارند تحت لوای شعارهای زیبای زیست محیطی و سلامتی، فراهمسازی مقدمات انحصار در فناوری و ایجاد عقب ماندگی در کشورهای هدف را از طریق تمرکز بر سه حوزه انرژی صلح آمیز هستهای، مهندسی ژنتیک و صنعت دنبال کنند. تشکیک در بهرهمندی کشور از انرژی هستهای در دهه ۵۰ تا ۷۰ شمسی و راهاندازی جریان فناوریهراسی در دهههای ۸۰ و ۹۰ علیه مهندسی ژنتیک حاصل فعالیت و نفوذ بنیاد صلح سبز در ایران است. در دهه پنجاه این جریان در داخل کشور نفوذ کرد و با سوء استفاده از شروع هیجان انقلابی وضعیت مردم با شاه و استکبار، انرژی صلحآمیز هستهای را بیماری زا و برنامه استکبار برای نابودی ملت ایران معرفی کرد و موجب شد طی سه دهه عقب ماندگی شدیدی در این فناوری در ایران ایجاد شود.
تصویر۳: نمونهای از هجمه رسانهای دهه ۵۰ تا ۷۰ علیه انرژی هستهای با ادعاها و استدلالهایی مشابه ادعاهای امروز این جریان علیه مهندسی ژنتیک
با اینکه هشدارهای هوشمندانه مقام معظم رهبری که ناشی از نگاه نافذ و آگاهی از قدرت تعیینکننده بیوتکنولوژی در تعیین مناسبات آینده جهان به ویژه در حوزه امنیت غذایی است، بسیار به جا و دقیق مطرح شد اما توجه لازم به آن از سوی نهادهای امنیتی کشور صورت نگرفت و از این جهت کشور در معرض آسیب جدی قرار گرفت. تشبیه هوشمندانه دشمنی با پیشرفت کشور در مهندسی ژنتیک و هستهای از سوی مقام معظم رهبری دارای وجوه عینی متعدد است. در مورد فناوری هستهای نیز جریانهای بینالمللی ضد فناوری از جمله صلح سبز از دهه ۱۳۵۰ با نفوذ در میان بخشی از مردم و انقلابیون و سوءاستفاده از انگیزههای ضد طاغوتی و ضد استکباری آنها را به شعارهای ضد پیشرفت کشور در این حوزه متمایل ساختند تا جایی که دانشجویان انقلابی با ارسال نامهای به حضرت امام (ره) در پاریس خواستار گنجاندن مقابله با انرژی هستهای در رویکردهای حضرت امام شدند. در همان زمان اعتراضات گسترده مردم منجر به توقف ساخت نیروگاه دارخوین شد.[2] انتشار محتوای ضد فناوری هستهای از سوی رسانهها و شخصیتهای موجه داخلی همچون شهید آوینی و هفتهنامه صبح در دهههای شصت و هفتاد نیز ادامه یافت. آثاری که انقلابیونی چون شهید آوینی و استاد نصیری در دهه ۷۰ علیه این فناوری منتشر کردند و مقالات روزنامه جمهوری اسلامی بیانگر عمق نفوذ این جریان در اندیشه شخصیتهای موثر کشور بود. عقب ماندگی تحمیل شده در این حوزه تا جایی ادامه یافت که کشورمان را درگیر مذاکرات پرهزینه و پیچیده هستهای کرد و نتیجه آن را امروز همگی شاهدیم. در حوزه بیوتکنولوژی و محصولات تراریخته نیز متأسفانه همان مسیر در جهت تحقق برنامه معاونت مقابله با مهندسی ژنتیک در صلح سبز در داخل کشور دنبال شده است.
چرا انحصار در تراریخته
یکی از وزاری کشاورزی اسبق امریکا طرح سلطه امریکا بر امنیت غذایی جهان را در یکی از سخنرانیهای خود این گونه بازتاب داد که “انسانهای گرسنه، تنها به حرف کسانی گوش میکنند که تکهای نان داشته باشند. غذا یک ابزار است. اسلحهای در بسته مذاکراتی امریکا.” وی سلطه بر امنیت غذایی جهان را از دیگر ابزارهای سلطه حتی قدرت نظامی مهمتر میداند. ارل باتز وابستگی غذایی را قویترین اسلحه میداند و در این باره میگوید: «زمانی وزیر کشاورزی رومانی به من گفت شما چیزی قدرتمندتر از بمب اتم در اختیار دارید و آن سویا است.»[3] مهندسی ژنتیک مهمترین فناوری تعیین کننده آینده سلطه بر امنیت غذایی جهان است. به همین دلیل است که جریان رسانههای غالب در جهان تلاش میکند با هراس افکنی از فناوریهای مرتبط با این حوزه، قدرتهای رقیب مانند اروپا، روسیه و چین را در این حوزه عقب نگه دارد. حذف رقبای سویای تراریخته از بازار جهانی و پیشرو بودن آمریکا در فناوری توسعه این نوع محصولات نشاندهنده موفقیت در نیل به این هدف است.
نمودار۲: حدود ۹۵ درصد از بازار مبادلات سویا در جهان در دست کشورهای تولید کننده محصولات تراریخته است
Source: https://atlas.media.mit.edu
سازمان اطلاعات امریکا (CIA) نیز در یکی از گزارشهای مطالعاتی خود که برای کنفرانس جهانی غذا ۱۹۷۴ در رم تهیه شده بود نتیجه میگیرد که نیاز به غذا «میتواند چنان ابزار قدرتمندی در اختیار ایالات متحده قرار دهد که پیش از آن هرگز در اختیار نداشته است. ابزاری برای تفوق اقتصادی و سیاسی بر جهان حتی بیش از تفوقی که آمریکا در سالهای ابتدایی پس از جنگ جهانی دوم یافته بود.» این گزارش پیشبینی کرده است که «در سالهای بد [پیش رو] [به لحاظ تغییرات اقلیمی] … واشنگتن نه تنها بر کشورهای فقیر و وابسته بلکه بر قدرتهای بزرگی که به واردات غذا از ایالات متحده وابستهاند سلطه خواهد یافت.»[4]
هوبرت هامفری (Hubert Humphrey) سناتور امریکایی نیز با تأیید این سیاست امریکا میگوید: «شنیدهام… که مردم به خاطر غذا به ما وابسته خواهند شد… برای من این خبر خوبی است؛ زیرا برای آنکه شخص بتواند هر اقدامی کند باید غذا بخورد و اگر به دنبال راهی هستید که مردم به شما تکیه کنند و برای ترغیب به همراهی به شما وابسته باشند، وابستگی غذایی بهترین راه است.»[5]
هشدارهای مقام معظم رهبری
مقام معظم رهبری بارها نسبت به کارشنکنی دشمن در پیشرفت کشورمان در حوزه زیست فناوری و مهندسی ژنتیک هشدار دادهاند. ایشان در دیدار از پژوهشگاه رویان در ۲۵ تیر ۱۳۸۶ دشمنیها با پیشرفت کشور در حوزه مهندسی ژنتیک را مشابه مسئله هستهای دانستند و فرمودند: «وقتی راجع به سلولهاى بنیادىِ، شبیهسازى و این طور کارها آقایان حرف زدید و بنده یا دیگرى هم تجلیلى از این کار کردند، مقامات امریکایى اعلام کردند که براى علوم ژنتیک هم باید شوراى حکامى به وجود بیاید! این معنایش چیست؟ دشمن از اینکه شما در این رشته دارید حرکت میکنید، دردش آمده است.» رهبر معظم انقلاب همچنین در اول اردیبهشت ۱۳۹۵ در دیدار اعضای اتحادیه انجمنهای اسلامی دانش آموزان هم فرمودند: «اگر در مقابل این قدرتها کوتاه بیاییم، قطعاً مخالفت خود را به پیشرفتها در حوزههای زیستفناوری، نانو و دیگر رشتههای علمی حساس گسترش خواهند داد، زیرا آنها با هرگونه پیشرفت علمی، اقتصادی و تمدنی جمهوری اسلامی ایران مخالف هستند.»
چه باید کرد
به نظر میرسد نفوذ این گونه عوامل در کنار انگیزههای منفعتطلبانه شخصی، اقتصادی یا سیاسی برخی عوامل داخلی باعث شکلگیری و قدرتمند شدن این جریان در کشور شده است؛ اگرچه حساب برخی دلسوزان و مردمی که متاسفانه حرفهای این جریان را باور کرده و دچار تردید شدهاند از سردمداران این جریان جداست و باید از طریق انتقال حقایق به رسانهها و به میدان آوردن رسانههای مسئولیت پذیر آنان را نسبت به حقایق این حوزه آگاه ساخت. در این میان از عوامل و سازندگان برنامه تب تاب انتظار میرود بدون توجه به فشارهای جریان نفوذ و طبق رویکرد حرفهای و منصفانه رسانهای خود اقدام کنند. کارشناسان و اساتید انجمنهای علمی مرتبط با این حوزه که بازوان کارشناسی کشور و نمایندگان جامعه دانشگاهی هستند، میتوانند با شرکت در قسمت دیگری از همین برنامه، مطالب خلاف واقعی را که در قسمت قبل به مردم القا شد، در ترازوی نقد مستندات علمی خود قرار دهند.
مهدی معلی ـ استاد دانشگاه و عضو هیئت مدیره انجمن علمی بیوتکنولوژی جمهوری اسلامی ایران
منابع
[1] Activist Facts. Greenpeace, Available at: < https://www.activistfacts.com/organizations/131-greenpeace/>
[2] تاریخنگاری نیروگاه هستهای بوشهر (بخش اول). خبرگزاری تسنیم، ۷ آبان ۱۳۹۲، به آدرس: <https://tn.ai/174725>.
[3] Butz EL. (1975). U.S. Food Power: Ultimate Weapon in World Politics, BusinessWeek, pp 54-60.
Lerza C. & Jacobson M. (1975). ‘Food for People’, New York Times, March 1975.
Patel R. (2007). Stuffed and starved: markets, power and the hidden battle for the world food system, Portobello, p. 75.
[4] George, Susan (1989). How the Other Half Dies, Rowman & Littlefield Publishers, p. 181.
Lerza C. & Jacobson M. (1975). ‘Food for People’, New York Times, March 1975.
Johansen R C. (2014). The National Interest and the Human Interest: An Analysis of U.S. Foreign Policy, Princeton University Press, p. 14.
[5] George S. (1989). How the Other Half Dies, Rowman & Littlefield Publishers, p. 181.
Lerza C. & Jacobson M. (1975). ‘Food for People’, New York Times, March 1975.
Johansen R C. (2014). The National Interest and the Human Interest: An Analysis of U.S. Foreign Policy, Princeton University Press, p. 14.