نظام سلطه با نظریه «جنگ احساسات» جنجالها علیه محصولات تراریخته را مدیریت میکند
دکتر مهدی معلی در همایش تخصصی «زیست فناوری و مهندسی ژنتیک در تولید دانش بنیان» در دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز با اشاره به شیوه استکبار برای ایجاد انحصار در مهندسی ژنتیک از طریق هراس افکنی گفت: پرفسور دومنیک مویسی استاد دانشگاه هاروارد نظریه «جنگ احساسات» را مطرح کرده که بر اساس آن استکبار با بررسی و تحلیل احساسات مانند ترس، تحقیر، نفرت و امید، جهان را درک و مدیریت میکند.
محقق پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اظهار داشت: براساس مصوبه اتحادیه اروپا، کشورهای عضو می توانند بدون وجود ادله علمی و اخلاقی درباره زیان احتمالی محصولات تراریخته تنها براساس آرای عمومی در مورد محصولات مهندسی ژنتیک تصمیم گیری کنند که ممنوعیت کشت این محصولات در برخی کشورهای اروپایی هم بر این اساس است. البته مصرف این محصولات به دلیل سلامت آن در هیچ یک از این کشورها ممنوعیتی ندارد.
به گزارش خبرنگار مرکز اطلاعات بیوتکنولوژی، دکتر مهدی معلی که در همایش تخصصی «زیست فناوری و مهندسی ژنتیک در تولید دانش بنیان» در دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز سخن می گفت با اشاره به تعریف اخلاق زیستی اظهار داشت: اخلاق زیستی دانشی است که از طریق آن چارچوب آزادیها و حدود رفتاری انسان در ارتباطی که با موجودات زنده و حیات دارد تعیین میشود. البته عنوان اخلاق زیستی یک اصطلاح رایج هست و بحث از آزادیها و حدود رفتاری در نظام حقوقی و بومی ما با رجوع به مبانی فقهی حقوقی صورت میگیرد.
وی افزود: با وجود آنچه درباره مبانی فقهی مورد تأکید قرار گرفت، گفته میشود چند معیار مشترک وجود دارد که نظامهای حقوقی یا فکری مختلف همگی بر آنها اتفاق نظر دارند. خودمختاری، عدالت، محاسبه منافع و محاسبه زیان، عناصر اخلاق زیستی هستند.
معلی در تبیین نمودهای مختلف عنصر خودمختاری در اخلاق زیستی گفت: مثلا در یکی از تطبیقات این معیار گفته میشود اصل بر عدم دخالت دولت در آزادی افراد است مگر اینکه دلیل موجه کافی برای دخالت و محدود کردن آزادیها وجود داشته باشد. این اصل به ویژه در سیاستگذاری علم و فناوری خیلی مورد استناد قرار میگیرد تا هم منع ناموجهی صورت نگیرد و هم نوآوری و بهرهمندی حداکثری از فناوری تسهیل شود.
معلی با تأکید بر اینکه عنصر عدالت باید در تمام قوانین و سیاستگذاریها و برنامهریزیها باید مورد نظر باشد به اصل سودرسانی به عنوان معیار سوم اشره کرد و گفت: بر اساس این اصل باید در تصمیمگیریها به محاسبه و سنجش منافع هر اقدام در کنار سایر عوامل توجه ویژه شود.
این استاد حوزه و دانشگاه درباره عنصر چهارم گفت: معیار چهارم که موضوع بحث ما خواهد بود و میخواهیم تطبیق آن را بر یکی از مصادیق زیستفناوری و جنجالهای مطرح شده مرتبط با آن مطرح کنیم بحث عدم زیانرسانی است. نظامهای حقوقی در تطبیق این معیار بر مصادیق آن تلاش میکنند سه عنصر را احراز کنند که اگر این سه عنصر احراز شود از اقدام زیانبار معین منع میشود. این سه عنصر شامل فعل زیانبار، حدوث زیان معتنابه و احراز رابطه سببیت بین آنها است. یعنی باید اثبات شود زیان به سبب آن فعل حادث شده است.
وی با اشاره به نظامهای حقوقی سکولار و مبتنی بر لیبرال دموکراسی خاطرنشان کرد: نکته مهم این است که چهار عنصری که گفته شد یا هر عنصر دیگری که در نظامهای حقوقی به این موارد اضافه شود، در سطح نظری و در کتابهای اخلاق زیستی مورد بحث قرار میگیرد. اما برای اینکه به عرصه عملی جامعه و قوانین و مقررات راه پیدا کند باید در فرایند سیاسی و حقوقی و قانونگذاری ویژه هر کشور قرار بگیرد.
محقق پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: ویژگی فرایند سیاسی و حقوقی این است که به عناصر نظری که گفته شد تنها به عنوان یکی از عوامل مشروعیت قوانین توجه میکند. عنصر دیگر آرای عمومی است که حتی خیلی اوقات مقدم بر عناصر مذکور مورد توجه قرار میگیرد. عنصر دیگر نظم عمومی است که چون به امنیت مرتبط است باز هم خیلی اوقات مقدم بر عناصر مذکور مورد توجه قرار میگیرد. بنابراین خیلی از قوانین و مقررات در این فرایند تصویب میشود که مشروعیت حقوقی دارد ولی مطابق اصول اخلاقی و عقلانی نیست. به عبارت دیگر، مشروعیت قانونی، الزاما از مشروعیت نظری ناشی نمیشود. آن چند کشور اروپایی که محصولات تراریخته را کشت نمیکنند طبق قانون باید علت را به کمیسیون اروپا اعلام کنند و همه این موارد در سایت کمیسیون اروپا موجود است. در هیچ یک از آنها سلامت محصولات تراریخته زیر سؤال نرفته بلکه صرفا به دلایل سیاسی اقتصادی استناد شده است.
وی تأکید کرد: نتیجهای که از این بحث میتوان گرفت اینکه صرف رجوع به قوانین و مقررات کشورها نمیتواند ما را به یک گزاره قانونی یا رفتاری عقلانی یا اخلاقی برساند که متأسفانه گاه به این مسئله توجه نمیشود که مثالهای آن در اینجا مطرح خواهد شد.
معلی با اشاره به اقسام فعل زیانبار در حوزه علوم زیستی گفت: برای تنظیم مقررات درباره ضرر و فعل زیانبار در حوزه زیستی، زیان را به زیان قطعی و محتمل تقسیم میکنیم. درباره عناصر سه گانه احراز زیان قطعی گفته شد ولی موضوع بحث در اینجا زیان محتمل است.
وی افزود: قوانین مربوط به زیان محتمل در دو سطح علمی و عمومی در کشورها تنظیم شده است. گاهی به ادله و مستندات مشخصی استناد میشود مثلا در قوانین امریکا مطرح شده که اگر سرطانزایی یک ماده شیمیایی در مورد حیوانات اثبات شود ولی در انسان اثبات نشود و تنها در حد یک زیان محتمل باقی بماند استفاده از آن ماده شیمیایی ممنوع میشود. اما اگر به یک احتمال بدون دلیل استناد شود ایجاد ممنوعیت و محدودیت امکان ندارد.
این استاد حوزه و دانشگاه در تبیین سطح دیگر قوانین راجع به زیان محتمل گفت: در سطح دیگر به معیارها و مستندات علمی مراجعه نمیشود و به همین دلیل منطبق با اصول کارشناسی، عقلانی و معیارهای اخلاق زیستی گفته شده نیستند. مبنای این دسته قوانین صرفا مراجعه به آرای عمومی یا حفظ نظم عمومی است که همان طور که گفتیم در فرایند سیاسی و حقوقی کشورها خیلی اوقات بر معیارهای علمی و اخلاقی مقدم میشود.
معلی در توضیح تقدم آرای عمومی بر ادله کارشناسی افزود: اولا در نظامهای حقوقی دموکراتیک وقتی نظر اکثر مردم احراز شد قانونگذاری میشود و در چنین شرایطی ممکن است به معیارهای اقدام صحیح و علمی توجه نکنند. ثانیا، اگر در جامعهای مردم به هر دلیلی حتی اگر کاملا ناموجه باشد نسبت به مسئله ای حساسیت زیادی پیدا کنند و این حساسیت تبدیل به هراس شود اعتراضاتی شکل میگیرد. در این شرایط اولا امنیت و آسایش روانی تحت تأثیر قرار میگیرد و حتی ممکن است نظم عمومی جامعه مختل شود. نظامهای حقوقی در این سطح برای بازگرداندن امنیت روانی تلاش میکنند و باز ممکن است به معیارهای اقدام صحیح و علمی توجه نکنند.
معلی با اشاره به نظریه “جنگ احساسات” برای کنترل جوامع از جمله برای محدود کردن دسترسی کشورها به برخی فناوریها خاطرنشان کرد: محوریت ناگزیر دو عنصر نظم عمومی و آرای عمومی در نظامهای حقوقی باعث شد که بحثی تحت عنوان مدیریت احساسات توسط کشورهای سلطه گر دنبال شود. پرفسور دومنیک مویسی استاد برجسته فیزیک در دانشگاه هاروارد در کتاب خودش با عنوان ژئوپلتیک احساسات «جنگ احساسات» را ویژگی اصلی ژئوپلتیک معاصر عنوان کرده که بر اساس آن میتوان از طریق بررسی و تحلیل احساسات مانند ترس، تحقیر، نفرت و امید، جهان را درک و مدیریت کرد. در عمل هم پیاده شدن این نظریه را در دنیا می بینیم.
محقق پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با تأکید بر اینکه شناخت صحیح این نظریه و شیوه عملکرد آن برای مقابله با شیوههای استکبار ضرورت دارد گفت: کشوری که به خوبی از مدیریت احساسات برای کنترل جهان استفاده میکند امریکا است. به طور خاص در حوزه مهندسی ژنتیک مدیریت ترس اولین بار در امریکا سازماندهی شد. آکادمی علوم امریکا یک نهاد نیمه دولتی است که در بدو تأسیس اعضای آن با تصویب کنگره و تأیید رئیس جمهور امریکا تعیین شدند. در دهه هفتاد میلادی که صرفا پتانسیلهای تحول برانگیز بیوتکنولوژی در مجامع علمی آشکار شده بود، آکادمی علوم امریکا کمیتهای تشکیل داد که در گزارش آن خطاب به دانشمندان جهان تأکید شد مهندسی ژنتیک خطرناک است و باید تحقیقات آن متوقف شود.
معلی ادامه داد: همین آکادمی در سال 1975 در آسیلومار امریکا کنفرانسی بینالمللی برگزار کرد و دانشمندان بیوتکنولوژی را گرد هم آورد و در بیانیهای دوباره بر این امر تأکید کرد که مهندسی ژنتیک خطرناک است و باید در برخی حوزهها متوقف شود. این دو واقعه بلافاصله با جریانسازی رسانهای قوی پشتیبانی شد و تا امروز ادامه دارد.
وی تصریح کرد: با اینکه امریکا بیشترین هراس افکنی را علیه بیوتکنولوژی داشته و حتی مطرح کننده پیشنهاد توقف بیوتکنولوژی بود برای پیشی گرفتن در این حوزه تلاش کرد و از سال 1985 تا امروز سالانه تا 1200 رقم جدید مهندسی شده در امریکا مجوز کشت آزمایشی دریافت کردهاند.
معلی با اشاره به دنبال شدن برنامه اصلی هراس افکنی در قلمرو رقیب اصلی امریکا یعنی اروپا افزود: دهه هشتاد دهه آشکار شدن ظرفیتهای بالای بیوتکنولوژی و مهندسی ژنتیک به ویژه به لحاظ اقتصادی بود و اروپا در این دهه در حال پیشی گرفتن از امریکا بود اما فقط تا قبل از اینکه طرح مدیریت احساسات در اروپا پیاده شود. جالب است که فرانسه اولین کشوری بود که محصولات کشاورزی مهندسی ژنتیک شده و تراریخته را در سطح علمی عرضه کرد.
محقق پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: با دیده شدن چشمانداز پیشرفت این فناوری در اروپا مدیریت احساسات عمومی علیه مهندسی ژنتیک در این کشورها در دستور کار قرار گرفت. پیشرو بودن اروپا در مهندسی ژنتیک در دهه هشتاد با مدیریت احساساتی که انجام شد در دهه نود تبدیل به عقب ماندگی علمی شد به طوری که کمیسیون اروپا در گزارشهای خود به این امر تصریح میکند.
وی افزود: قوانین مربوط به زیان محتمل در دو سطح علمی و عمومی در کشورها تنظیم شده است. گاهی به ادله و مستندات مشخصی استناد میشود مثلا در قوانین امریکا مطرح شده که اگر سرطانزایی یک ماده شیمیایی در مورد حیوانات اثبات شود ولی در انسان اثبات نشود و تنها در حد یک زیان محتمل باقی بماند استفاده از آن ماده شیمیایی ممنوع میشود. اما اگر به یک احتمال بدون دلیل استناد شود ایجاد ممنوعیت و محدودیت امکان ندارد.
این استاد حوزه و دانشگاه در تبیین سطح دیگر قوانین راجع به زیان محتمل گفت: در سطح دیگر به معیارها و مستندات علمی مراجعه نمیشود و به همین دلیل منطبق با اصول کارشناسی، عقلانی و معیارهای اخلاق زیستی گفته شده نیستند. مبنای این دسته قوانین صرفا مراجعه به آرای عمومی یا حفظ نظم عمومی است که همان طور که گفتیم در فرایند سیاسی و حقوقی کشورها خیلی اوقات بر معیارهای علمی و اخلاقی مقدم میشود.
معلی در توضیح تقدم آرای عمومی بر ادله کارشناسی افزود: اولا در نظامهای حقوقی دموکراتیک وقتی نظر اکثر مردم احراز شد قانونگذاری میشود و در چنین شرایطی ممکن است به معیارهای اقدام صحیح و علمی توجه نکنند. ثانیا، اگر در جامعهای مردم به هر دلیلی حتی اگر کاملا ناموجه باشد نسبت به مسئله ای حساسیت زیادی پیدا کنند و این حساسیت تبدیل به هراس شود اعتراضاتی شکل میگیرد. در این شرایط اولا امنیت و آسایش روانی تحت تأثیر قرار میگیرد و حتی ممکن است نظم عمومی جامعه مختل شود. نظامهای حقوقی در این سطح برای بازگرداندن امنیت روانی تلاش میکنند و باز ممکن است به معیارهای اقدام صحیح و علمی توجه نکنند.
معلی با اشاره به نظریه “جنگ احساسات” برای کنترل جوامع از جمله برای محدود کردن دسترسی کشورها به برخی فناوریها خاطرنشان کرد: محوریت ناگزیر دو عنصر نظم عمومی و آرای عمومی در نظامهای حقوقی باعث شد که بحثی تحت عنوان مدیریت احساسات توسط کشورهای سلطه گر دنبال شود. پرفسور دومنیک مویسی استاد برجسته فیزیک در دانشگاه هاروارد در کتاب خودش با عنوان ژئوپلتیک احساسات «جنگ احساسات» را ویژگی اصلی ژئوپلتیک معاصر عنوان کرده که بر اساس آن میتوان از طریق بررسی و تحلیل احساسات مانند ترس، تحقیر، نفرت و امید، جهان را درک و مدیریت کرد. در عمل هم پیاده شدن این نظریه را در دنیا می بینیم.
محقق پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با تأکید بر اینکه شناخت صحیح این نظریه و شیوه عملکرد آن برای مقابله با شیوههای استکبار ضرورت دارد گفت: کشوری که به خوبی از مدیریت احساسات برای کنترل جهان استفاده میکند امریکا است. به طور خاص در حوزه مهندسی ژنتیک مدیریت ترس اولین بار در امریکا سازماندهی شد. آکادمی علوم امریکا یک نهاد نیمه دولتی است که در بدو تأسیس اعضای آن با تصویب کنگره و تأیید رئیس جمهور امریکا تعیین شدند. در دهه هفتاد میلادی که صرفا پتانسیلهای تحول برانگیز بیوتکنولوژی در مجامع علمی آشکار شده بود، آکادمی علوم امریکا کمیتهای تشکیل داد که در گزارش آن خطاب به دانشمندان جهان تأکید شد مهندسی ژنتیک خطرناک است و باید تحقیقات آن متوقف شود.
معلی ادامه داد: همین آکادمی در سال 1975 در آسیلومار امریکا کنفرانسی بینالمللی برگزار کرد و دانشمندان بیوتکنولوژی را گرد هم آورد و در بیانیهای دوباره بر این امر تأکید کرد که مهندسی ژنتیک خطرناک است و باید در برخی حوزهها متوقف شود. این دو واقعه بلافاصله با جریانسازی رسانهای قوی پشتیبانی شد و تا امروز ادامه دارد.
وی تصریح کرد: با اینکه امریکا بیشترین هراس افکنی را علیه بیوتکنولوژی داشته و حتی مطرح کننده پیشنهاد توقف بیوتکنولوژی بود برای پیشی گرفتن در این حوزه تلاش کرد و از سال 1985 تا امروز سالانه تا 1200 رقم جدید مهندسی شده در امریکا مجوز کشت آزمایشی دریافت کردهاند.
معلی با اشاره به دنبال شدن برنامه اصلی هراس افکنی در قلمرو رقیب اصلی امریکا یعنی اروپا افزود: دهه هشتاد دهه آشکار شدن ظرفیتهای بالای بیوتکنولوژی و مهندسی ژنتیک به ویژه به لحاظ اقتصادی بود و اروپا در این دهه در حال پیشی گرفتن از امریکا بود اما فقط تا قبل از اینکه طرح مدیریت احساسات در اروپا پیاده شود. جالب است که فرانسه اولین کشوری بود که محصولات کشاورزی مهندسی ژنتیک شده و تراریخته را در سطح علمی عرضه کرد.
محقق پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: با دیده شدن چشمانداز پیشرفت این فناوری در اروپا مدیریت احساسات عمومی علیه مهندسی ژنتیک در این کشورها در دستور کار قرار گرفت. پیشرو بودن اروپا در مهندسی ژنتیک در دهه هشتاد با مدیریت احساساتی که انجام شد در دهه نود تبدیل به عقب ماندگی علمی شد به طوری که کمیسیون اروپا در گزارشهای خود به این امر تصریح میکند.